نوزايي در عين ضعف
طباطبايي با قرائت قرن بيست و يكمي از قرن نوزدهم، به دنبال استفاده ما از تجربيات ورود به مدرنيته در اين قرن است، زيرا تحت تاثير هگل معتقد است كه ايران قبل از اينكه وارد قرن نوزدهم شود، برخي واقعيتها را در اين قرن از جمله دولت را پيش از اينكه در فلسفه سياسي جديد مطرح شود، تجربه كرده است، حرفي كه باور آن با توجه به اتفاقات پيش آمده براي ايران در برخورد با پيامدهاي مدرنيته بسيار سخت است. او براي توجيه اين مساله، از مفهوم جديد در قديم استفاده ميكند و احتمال وقوع رنسانس دومي را در ايران بعد از قرنهاي چهارم و پنجم هجري زياد ميداند حال اينكه چگونه با همه ضعفها و عدم امكان شرايط اين نوزايي صورت ميگيرد، جاي بسي پرسش دارد.