اهداف استراتژيك و غايتمند در فوتبال ايران وجود ندارد و فقدان اين فاكتورها بر ورزش و فوتبال كشور سايه سياه بزرگي انداخته است و همه جا را تاريك كرده است. شما براي تاييد حرف من بايد به عمق تاريخ برويد. وقتي تاريخ سالهاي گذشته را با علم روز مرور كنيد، متوجه ميشويد كه فوتبال كشور نيازمند چه برنامهها و كارهايي بود كه انجام نشد
حسين قهار/ از نظر عضو هيات رييسه فدراسيون فوتبال، براي رهايي از مشكلات امروز، فوتبال كشور نيازمند تغييرنگاه در مسائل مديريتي در خود است؛ مسالهيي كه اگر به آن توجه نشود آينده سختي انتظار فوتبال ايران را خواهد كشيد. شهابالدين عزيزيخادم، عضو هيات رييسه فدراسيون درباره نيازهاي اساسي اين روزهاي فوتبال كشور گفتوگويي با «اعتماد» انجام داده كه در زير ميخوانيد.
اعضاي هيات رييسه در نامهيي محرمانه به رييس فدراسيون خواهان بركناري مهدي محمدنبي از دبيركلي فدراسيون فوتبال و عزل هادي آيتاللهي از رياست كميته فني و توسعه شده بودند. اما هيچ كدام از اين اتفاقات رخ نداد. به دنبال همين مساله بعد از برگزاري جلسه فوقالعاده هيات رييسه عنوان شد كه بعضي از اعضا امضاي خود را پس گرفتهاند.
ما صحبتهايمان را شفاف بيان كرديم. بيش از دو هفته از آن جلسه فوقالعاده هياترييسه گذشته و ما يكي از بهترين جلسات دو سال اخير هياترييسه را برگزار كرديم اما كسي به اين موارد توجه نميكند. شما بايد روح پرسشگر خود را به سمت ديگري ببريد ما بايد دو بحث ماموريت و ظرفيت را با توجه به نگرشي كه داريم بررسي كنيم. اعضاي هياترييسه هماهنگي و اتحاد دارند. متاسفانه فرهنگ عمومي كشور فرهنگ شفاهي شده. هيچ كس امضايي را پس نگرفته است و من هم اين كار را نكردهام. بنده هم هيچوقت نديدم ساير اعضاي محترم هياترييسه امضاي خود را پس بگيرند.
اما بحث اصلي اينجا بود كه هيچ كدام از تغييراتي كه مدنظر اعضا بود انجام نشد.
ما هيچوقت به دنبال بركناري و حذف افراد نيستيم. هدف اصلي هيات رييسه اصلاح ساختار است. ما به دنبال رفع ابهامات بوديم نه به دنبال تسويه حسابهاي شخصي. از نظر من فوتبال ايران امروز نيازي اساسي به واقعگرايي و تفكرات بلندپروازانه از نوع مثبت دارد. اينكه ما بدانيم قرار است از كجا به كجا برسيم، باعث ميشود كه نقاط ضعف و قدرت به راحتي شناسايي شوند. بايد بگويم كه نگرش حاكم بر فوتبال بسيار مهم است. فوتبال ايران مدتهاست كه به يك نگاه تحولگرا احتياج دارد. نياز به برنامهريزيهاي مدون و اساسي در حوزه اقتصادي و فني و اداري دارد.
فوتبال از نكاتي كه به آن اشاره كرديد تهي است.
به همين دليل ما امروز شاهد اين مشكلات و دلزدگي مردم هستيم. شما وقتي با اين پديده اجتماعي، ورزشي، صنعتي، اقتصادي جهانشمول، سروكار داريد، براي پيشرفت و موفقيت نيازمند تحولات جديد هستيد. البته در كنار اين تغييرات هميشه بايد در حال به روز كردن مديريت و داشتهها و برنامهها و دانش و علم خود هم باشيد. در هر زمينهيي كه شما فكرش را بكنيد، روز به روز، هفته به هفته و ماه به ماه علم و فناوري مربوط به آن حوزه در حال تغيير و بهتر شدن است. شما نميتوانيد با تفكرات و برنامههاي مديريتي 10 سال قبل فوتبال را مديريت كنيد. اين يك حقيقت غيرقابل انكار است كه مديريت بايد همزمان با تكنولوژي و علم خود را بهروز كند.
راهحل شما براي خروج از اين بحران چيست؟
به نظر من اهداف استراتژيك و غايتمند در فوتبال وجود ندارد و فقدان اين فاكتورها بر ورزش و فوتبال كشور سايه سياه بزرگي انداخته و همه جا را تاريك كرده است. شما براي تاييد حرف من بايد به عمق تاريخ برويد. وقتي تاريخ سالهاي گذشته را با علم روز مرور كنيد، متوجه ميشويد كه فوتبال نيازمند چه برنامهها و كارهايي بود كه انجام نشد. تاريخ واقعيتها را به خوبي به مردم و رسانهها نشان خواهد داد. فقط بايد چشمانمان را باز كنيم. دوره مديريتهاي منسوخ به سر رسيده و براي خروج از اين بحران بايد براي فوتبال كشور برنامه علمي استراتژيك داشته باشيم.
شما ميتوانيد به بخشي از چيزهايي كه در فوتبال ايران داشته باشيم و نداريم اشاره كنيد؟
مصداقها يكي دو تا نيست. نخستين مساله بحث صورتهاي مالي است كه ابهاماتي درباره آن وجود دارد. ابهام درباره بودجه كليت يك مجموعه را همچون فدراسيون فوتبال زير سوال ميبرد و امروز هيات رييسه درباره بودجه و صورتهاي مالي از مديريت فدراسيون سوالهاي مهمي دارد. ما منتظريم كه در اين باره به ما توضيحات كامل را ارايه بدهند. مثلا ما براي تيم ملي سرمربي تعيين كردهايم و فدراسيون را زير بار تعهد مالي بردهايم. اما هنوز معلوم نيست كه منابع مالي اين قرارداد چگونه و از چه راهي تامين خواهد شد. در حالي كه اگر يك برنامه جامع و حرفهيي مديريتي در فدراسيون وجود داشت، همهچيز سر جاي خودش قرار ميگرفت.
ميتوانيد واضحتر حرف بزنيد؟
بله. وقتي ساختار درست باشد و مديريت صحيح، هيچوقت مربي تيمملي نميآيد از مردم به صورت مستمر خواهش كند براي تماشاي بازي تيم ملي به ورزشگاه بيايند. وقتي برنامه مالي و مديريتي و اجرايي به روز و حرفهيي تدوين شود هيچوقت اردوي تيم ملي به خاطر يك اردوي چندصد هزار دلاري لغو نميشود. فقدان برنامههاي جامع راهبردي مديريتي باعث شده نگاهها و مديريتها، نتايج و همهچيز در فوتبال ايران مقطعي و موقتي باشد! برخي دوستان بايد توجه داشته باشند كه فوتبال به هيچ عنوان ديگر يك جزيره نيست. فوتبال متاثر از پديدههاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي، سياسي و. . . است و به همان اندازه روي اين پديدهها هم تاثيرگذار است. بايد نگاه ما به فوتبال كشور تاملي و تعاملي باشد.
اما اكثر كارشناسان از واژه مجمعالجزايري درباره مديريت فوتبال و فدراسيون استفاده ميكنند.
اين تاسف بار است. شما وقتي برنامه مدون حرفهيي داريد، بايد به مرور زمان هم خودتان را همانطور كه اشاره كردم به روز كنيد. در واقع توسعه در دل توسعه داشته باشيد. نگاهها عمقي و محتوايي باشد. در اين صورت است كه نقاط ضعف شناسايي ميشوند و در يك سيستم درست به نقاط قوت تبديل ميشوند. مديريت فوتبال ايران بايد انشعابات خود را كم و انسجام خود را بيشتر كند. تنها در اين صورت است كه قدرت اجرايي و چانهزني هم بالاتر ميرود و اين ميتواند در كنار داشتن برنامه غني هدفمند، سرعت رسيدن به موفقيت را بيشتر كند. اين انسجام هم از دولت شروع ميشود به وزارتخانه و دستگاههاي مرتبط و فدراسيون ميرسد. آن وقت هست كه نگاهها براي تغييرات ملي ميشود. درست عين كاري كه تركيه، ژاپن و حتي كرهجنوبي انجام دادند و فوتبال خود را متحول كردند. وقتي اين كارها انجام شود، مردم خود به خود دوباره به فوتبال رو ميآورند و ديگر شاهد سكوهاي خالي و اعتراضات مردمي به فوتبال نخواهيم بود. به نظر مديريت فوتبال ايران بايد پردهها را از دور صندليها كنار بزند و به فكر تدوين برنامه استراتژيك براي فوتبال كشور باشد. اين شيوهيي كه امروز فدراسيون فوتبال با آن اداره ميشود سالهاي سال است كه منسوخ شده است. با مديريت منسوخ هم شما نميتوانيد انتظار تداوم موفقيتها و رسيدن به قله را داشته باشيد.
پس بدون ترديد مديريت سالهاي اخير فوتبال نقش اصلي را در فجايع امروز فوتبال دارا است.
من درباره افراد نميخواهم حرف بزنم. صحبت من كلي است و مربوط به مديريت شش هفت سال اخير فدراسيون فوتبال نيست. آسيبشناسي فوتبال را نبايد با بررسي عملكرد يك فرد انجام داد. اما اين نكته بسيار مهماست كه رييس فدراسيون فوتبال به عنوان راس اين هرم، نقش بسزايي در وضعيت امروز فوتبال كشور داشته است. بدون ترديد اگر راس هرم به سوي برنامهريزي و توسعه و اهداف استراتژيك ميرفت، فوتبال كشور هم وارد اين مسير ميشد. امروز پشتوانه فوتبال كشور اصلا قوي نيست در حالي كه اين رشته مخاطبين و البته طرفداران پرشماري دارد. اين خود يك هشدار جدي و بزرگ است. تمام ما به عنوان متصديان اين كار بايد اين بستر را بدون نگاه بالا به پايين، بدون نگاه قيممآبانه و هرگونه حبوبغض فراهم كنيم تا از تمام ظرفيتها و پتانسيلهاي كشور براي رسيدن فوتبال به جايگاهي كه مستحق آن است استفاده شود. براي اين كار بايد از كادر و اتاق فكرهاي مجرب هم استفاده شود تا دايره تنگنظري در مديريت فوتبال كوچك و محو شود.
علي كفاشيان به عنوان رييس فدراسيون فوتبال تا چه حد به دنبال پياده كردن اهداف و برنامههاي استراتژيك در فوتبال ايران بوده است. ضمن اينكه هميشه نبايد به رييس فدراسيون فوتبال حمله كرد و خود شما و ساير همكارانتان در هيات رييسه كنوني و تمام دستاندركاران فوتبال ايران در ساليان گذشته در وضعيت بد امروزي نقش مهمي داشتهاند.
حرف شما را قبول دارم. اما امروز كه هيات رييسه فدراسيون فوتبال بيدار است و با هوشياري كامل به دنبال اصلاح بعضي امور، بعضيها نبايد بيايند از اين كار ما ناراحت شوند و كينه به دل بگيرند. ما طبق اختيارات و وظايف قانوني كه اساسنامه و مجمع به ما محول كرده است كارها را انجام ميدهيم. تاكيد ما نگاه حمايتي، مراقبتي و هدايتي فوتبال ايران است. امروز همه بايد تلاش كنند كه متدهاي نوين مديريتي در فوتبال ايران حكمفرما شود تا ديگر روابط جاي ضوابط را نگيرد. شما نگاه كنيد وقتي فوتبال ايران با اين مشكلات به جام جهاني رفت، ما از نظر ساختار، امكانات، برنامهريزي، حرفهييگري، اقتصاد، مديريت والبته فني از كشورهاي ديگر عقب بوديم. با مقايسهها ميتوانيم به خوبي نقاط ضعف و قوت را به خوبي شناسايي كنيم.
اگر مديريت حاكم بر فوتبال ايران نخواست كه اين تغييرات انجام شود چطور؟
اين نگاههاي زودگذر و موقتي و منسوخ بايد از فوتبال رخت بر ببندد. بايد به فوتبال نگاه آكادميك و مدرن داشت. فوتبال از همه ما دستاندركاران و مديران شاغل در آن بزرگتر است. چون متعلق به مردم است. مدير شاغل در فوتبال بايد اين واقعيت را بداند كه هيچوقت نميتواند اين واقعيت را تغيير بدهد. من نميخواهم اتفاقات مديريتي فدراسيون فوتبال را كالبدشكافي كنم. باز هم تاكيد ميكنم كه تاريخ و بررسي درست مديريت و تصميمات افراد و نگاه به وضعيت كنوني فوتبال ايران همهچيز را روشن خواهد كرد.
به عنوان عضو هيات رييسه اولويتهايي كه فوتبال ايران بايد به دنبال آنها باشد چيست؟
بعد از تدوين يك برنامه مدون حرفهيي و روي كار آوردن اتاقهاي فكر و افراد كاربلد براي به نتيجه رساندن برنامهها اولويت اصلي فدراسيون بايد مباحث اقتصادي باشد. سوال من اين است كه چرا رسانهها در سالهاي گذشته درباره عملكرد ضعيف در حوزه بازاريابي، ماركتينگ درآمدزايي و بودجهيي و مباحث مالي كنجكاوي و پرسش نداشتهاند. بايد به اين فوتبال كمك كرد. آيا شما در مديريت فوتبال ايران ديدهايد كه جمعي از اساتيد و خبرههاي اقتصادي براي مسائل اقتصادي و درآمدزايي و تبليغاتي و... برنامهريزي براي فدراسيون فوتبال داشته باشند. چرا از كارشناسان و كاربلدها استفاده نشده است؟ نتيجه آن وضعيت بد اقتصادي امروز فوتبال كشور است. ديگر وقت مديريت تك نفري به پايان رسيده است و بايد همه دست به دست هم بدهيم و مشكلات را حل كنيم. تا به كي مديريت با ترس، تا به كي مديريت با اضطراب؟ تا به كي مديريت با شكست؟ تا به كي مديريت با نداشتن برنامه و پول؟ تا به كي قرار است دنبال نتايج و اتفاقات موقتي براي فرار از حواشي باشيم؟ در فوتبال هر لحظه اتفاقات سخت در كمين است. وقتي فدراسيون و مديريت سادهترين اصول مديريتي را دارا نيست، هميشه در دام اين تلهها و سختيها گير ميكند. شما اتفاقات سالهاي اخير را مرور كنيد متوجه حرف من خواهيد شد. فوتبال مديريت دايمالاضطراب و دايمالنگران نميخواهد. فوتبال ايران مهندسي جديد و برنامه براي اداره خود ميخواهد.