الويري: اميد و يكرنگي ميراث هاشمي است
مرتضي الويري، مشاور مرحوم آيتالله هاشميرفسنجاني در مجمع تشخيص مصلحت نظام و از فعالان سياسي اصلاحطلب معتقد است كه اميد و صبر و سازندگي، ميراث به جاي مانده از آيتالله هاشميرفسنجاني است. الويري با بيان اينكه فوت هاشمي ضايعه بزرگي براي همه ما بود، گفته است: در كنار اين ضايعه بزرگ واقعيت ديگري شكل گرفته و آن بيدار شدن وجدان عمومي مردم به صورت فراگير است كه احساس كردند چه گوهر و كيميايي را از دست دادند. چكيده اظهارات الويري به اين شرح است:
آقاي هاشمي شخصيتي كاملا مردمي داشت براي اينكه با مردم زندگي كرده بود، نه تنها مردم متدين بلكه مردم كوچه بازاري و حتي مردم خارج از كشور، آدمي دنيا ديده بود بنابر اين ميشود گفت كه رفتار و سلوك ايشان سلوك تعامل با همه بود نه تعامل با يك قشر و سليقه خاص؛ به همين جهت شخصيت ايشان چندوجهي و چند بعدي شكل گرفته بود.
يادم نميآيد در هيچ مقطعي دنبال دشمني يا برخوردهاي حذفي و منفي در مورد افراد باشد. بعد از انقلاب هم به طور فراگيري اين رفتار را در ايشان ميديدم. به عنوان مثال يادم هست در مجلس اول هم از آقاي بهزاد نبوي دفاع ميكرد كه رأي اعتماد بياورد و هم از آقاي عسكراولادي و كاري نداشت كه هركدام متعلق به يك جناح هستند. بنابر اين فراجناحي بودن مطلب ديگري است كه در شخصيت ايشان ديده ميشد.
آقاي احمدينژاد يك نمونه كه به عنوان يك فرد پاكدست ميآيد و ديديم آدمهاي دور و برش چه بلايي سر كشور آوردند و چه تخلفات مالي كردند. هاشمي نهتنها از دين و انقلابيگري كسب درآمد نميكرد بلكه بر اساس اطلاعاتي كه وجود دارد مقدار زيادي از اموال خودش را در جهت انقلاب صرف كرده است. طبق اطلاعاتي كه من از خانواده ايشان دارم تعداد زيادي از قطعات زمين را به برخي از روحانيون و طلبههايي كه در قم درس ميخواندند واگذار كرد.
آقاي هاشمي نيازي نداشت براي گذران زندگي خودش متكي به منبر و محراب شود و بنابراين نه در آن مقطع محافظه كار شد و نه بعد از انقلاب.
آقاي هاشمي حاضر نبود روي منافع ملي با هيچكس و هيچ جناحي معامله كند.
من عصبانيت هاشمي را در اين دوره تقريبا پنجاه ساله نديدم الا يك يا دو بار. به دقت صحبت طرف را گوش ميداد و با خونسردي نظر ميداد. در مقابل توهينها و افتراها و زخم زبانها كريمانه و صبورانه ميگذشت.
رياكاري در انديشه و عمل هاشمي راه نداشت. هاشمي جزو معدود كساني بود كه وقتي به او نزديك ميشدي نظرت به او مثبتتر ميشد. در زمانهاي كه بيماري دورويي و چند رويي سكه رايج است ميراث يكرنگي هاشمي بسيار ارزشمند است.
بدون ترديد هيچ كس نميتواند جاي آقاي هاشمي را پر كند. آقاي هاشمي هم به دليل ارتباطي كه با رهبري داشت، هم به دليل ارتباط گرم و مناسبي كه با مراجع تقليد داشت، هم به دليل ارتباطي كه با انقلابيون قبل از انقلاب داشت، هم به دليل تعاملي كه با جريانهاي مختلف سياسي داشت و هم به دليل جايگاه فقهي و علمي شخصيتي است كه بديل و جايگزيني نميتوانيد براي او تصور كنيد.
تصور ميكنم شوك به وجود آمده در جامعه و هشياري و بيداري كه بعد از اين اتفاق صورت گرفته، موجي است كه برخاسته و بسياري از واقعيتها كه منطبق بر ديدگاههاي آقاي هاشمي است، ميتواند روي اين موج سوار شود. به همين دليل من فكر ميكنم اگرچه فقدان آقاي هاشمي ضربه بزرگي براي ما بود اين موج اثر خود را خواهد گذاشت؛ يا به عبارت ديگر هم عوامل عاطفي و هم عوامل بيداركنندگي رحلت آقاي هاشمي حتما روي انتخابات سال 96 به نفع افكار آقاي هاشمي وارد عمل خواهد شد.
از بعد فقدان آقاي هاشمي طبيعتا جايگاهي خالي شد ولي در مقابل به دليل همين شوك به وجود آمده و شرايط جديد اين موج طبيعتا كار خود را انجام خواهد داد. موجي كه از رحلت ايشان برخاسته به مراتب بيشتر از موج ناشي از رد صلاحيت وي در سال 92 در فضاي سياسي جامعه اثر ميگذارد.