• ۱۴۰۳ يکشنبه ۲۳ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3761 -
  • ۱۳۹۵ يکشنبه ۱۵ اسفند

جايي كه امروز هستيم

50 سال گذشت. چه كسي مي‌تواند تصور كند به اين زودي نيم قرن از 1968 گذشت؟
به راستي آيا هنوز جواناني كه در آن سال پرچمدار جنبشي عليه وضع موجود بودند، در دنيا هستند؟ آيا در ميان سياستمداران جهاني كه با وجود گذر از دو جنگ جهاني در سده بيستم و فروريختن تحقق آرمان كمونيسم، همچنان درگير جنگ و انقلاب و كودتا و درگيري و فقر و فلاكت است، آن جوانان نيز حضور دارند؟ آيا آنها فراموش كرده‌اند شعارهاي‌شان را؟ آيا هنوز كسي 1968 را به خاطر مي‌آورد؟ سالي كه به تعبير مارك كورلانسكي جهان را تكان داد.
سال 1968 با در برگرفتن دنياي جوانان و موسيقي، سياست، جنگ، اقتصاد، تظاهرات و رسانه به ما نشان مي‌دهد كه چگونه به جايي رسيده‌ايم كه امروز در آن هستيم.
چنان كه كورلانسكي نشان مي‌دهد در اين سال 4 عامل تاريخي به هم پيوستند تا آن رويدادهاي خاطره‌انگيز به وقوع بپيوندند: نخست جنبش حقوق مدني كه در آن زمان حركتي جديد و اصيل بود؛ دوم ظهور نسلي كه احساس مي‌كرد بسيار متفاوت از خود بيگانه است به گونه‌اي كه تمام اشكال اقتدار را طرد مي‌كرد؛ سوم جنگي كه بر كل جهان سايه افكنده بود و باعث شد تا همه طغيان‌ها يك هدف را دنبال كنند و در نهايت ظهور عصر تلويزيون كه تازه آغاز شده بود و هنوز اين رسانه فراگير و تاثيرگذار و نوظهور مثل امروز چنين در چنبره كنترل و نظارت قدرت‌هاي سياسي و اقتصادي نبود. درباره جنبش 68 مقالات و كتاب‌هاي زيادي به چاپ رسيده است، ولي غالب اين آثار، جزيي نگر هستند و به‌طور عمده به حوادث و رويدادهاي يك كشور خاص پرداخته‌اند.
تنها درباره جنبش مه 68 پاريس بيش از
يك صد كتاب نوشته شده كه برخي از آنها همان سال‌ها از سوي فعالان اصلي و رهبران اين جنبش به نگارش در آمد. كتاب «1968، سالي كه جهان را تكان داد» نوشته مارك كورلانسكي كه به تازگي با ترجمه هوشنگ جيراني توسط نشر اميد صبا منتشر شده است، واجد اين مزيت است كه رخدادهاي اين سال را در سراسر جهان به صورت موازي روايت مي‌كند و به درون حوادث، شخصيت‌ها و  ديدگاه‌ها سرك مي‌كشد. در آثار مربوط به اين جنبش كه در فارسي منتشر شده‌اند، عمدتا به مباحث نظري و نظريه‌هاي جامعه شناختي 1968 پرداخته‌اند و كمتر روايتي دست اول، جذاب و انضمامي از وقايع عيني موجود است. كتاب حاضر اين فقر تاريخي را جبران مي‌كند و به خواننده امكان مي‌دهد تا از جريان تحولات دهه 1960 به‌طور اعم و رويدادهاي سال 1968 كه اوج آن است، به‌طور اخص مطلع شود.

 

مساله امكان يا امتناع دولت مدرن اسلامي بيش از هر جنبه‌اي، يك جدال معرفتي و هستي‌شناسانه است و در وهله نخست بحثي در ادامه موضوع كلان‌تر سنت و مدرنيته است. اگر چه برخي از نظريه‌ها حاكي از يك تلاش تاريخي براي تبيين انطباق مباني سنت با اصول و كارويژه‌هاي دولت مدرن هستند، اما بي‌ترديد اين نظريه‌ها در حالي ارايه شده است كه هيچ دولتي به اين عنوان مورد استناد واقع نمي‌شود. دولت مدرن، مفهومي سيال، مبهم، جدال‌برانگيز و محل مناقشه در بين فلاسفه سياسي، حقوقدانان و انديشمندان علوم اجتماعي است. مضاف بر بافت غيربسيط مولفه‌هاي دولت مدرن و خاستگاه جغرافيايي نضح منحصر به فرد آن، دشواري ارايه تعريف روشن و مسلط از دولت مدرن معطوف به تدريجي و مدرج بودن نظريه‌مند شدن آن طي يك فرآيند تاريخي و اقتضائات زماني است. از سوي ديگر فقدان مصداقي كامل از دولت مدرن كه با تعاريف و مفاهيم گاه پيچيده و گاه متناقض ارايه شده منطبق باشد، موجب شده است كه حتي برخي بر اين اعتقاد باشند كه دولت مدرن به معناي مطلق كلمه وجود ندارد و هرگز وجود نداشته است. دولت مدرن در ارتباط با سه عنصر اساسي مدرنيته يعني سكولاريزم، اومانيسم يا انسان باوري و راسيوناليسم يا اصالت عقل محاسبه‌گر، قابل تحليل است و بايد عامل ايجاد آن را در تفكيك اخلاق از سياست جست‌وجو كرد. با فروپاشي نظام امپراتوري در اروپا و پيدايش دولت‌هاي ملي جديد در اوايل قرن شانزدهم، نظريه سياست مطلقه پاپ و كليسا به حاشيه رانده شد و زمينه‌هاي لازم براي طرح و بررسي سياست به شكل سكولار فراهم شد. با اين توضيح حالا بحث اصلي اين است كه آيا آنچه تحت عنوان دولت مدرن خوانده مي‌شود، با نظريه سياسي در سنت ما همخوان است يا خير. اين موضوعي است كه در كتاب دولت ممتنع نوشته وائل بن حلاق مورد بحث قرار مي‌گيرد. وائل بن حلاق دانش‌آموخته فقه اسلامي و تاريخ فكري اسلامي است. او در دپارتمان پژوهش خاورميانه، جنوب آسيا و آفريقا در دانشگاه كلمبيا مشغول به كار است. وائل بن حلاق در كتاب حاضر كه به تازگي با ترجمه مهدي رضايي، عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي مورد بحث قرار گرفته به اين بحث مي‌پردازد. كتاب در هفت فصل بعد از بحث از مباني، نخست به موضوع دولت مدرن مي‌پردازد و در ادامه مباني آن چون تفكيك قوا را مورد بحث قرار مي‌دهد. در فصل پاياني كتاب نيز به سازگاري‌هاي اصلي ميان مباني سنت ما و مدرنيته مي‌پردازد. نكته مهم چنان كه مترجم در مقدمه خود روشن مي‌كند، آن است كه وائل بن حلاق در اين اثر نه از مدرنيته سياسي و نه از حكمراني اسلامي مفهومي روشن ارايه نمي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون