آشنايي با عمق يك فاجعه در «صداهايي از چرنوبيل»
فريد سجادي حسيني
بازيگر
كتاب «صداهايي از چرنوبيل» را براي مطالعه پيشنهاد ميدهم. در اين كتاب كه شامل گفتوگوهايي با بازماندگان حادثه چرنوبيل است، مطالب به خوبي كنار يكديگر قرار گرفتهاند طوري كه تاثير غريبي بر خواننده ميگذارند و به نظر من مطالعهاش بسيار
آگاهيبخش است. مدتها دنبال كتاب خوبي براي مطالعه بودم و پيش از شروع اجراهاي نمايش «ترن» با اين كتاب مواجه شدم كه واقعا توصيه ميكنم. «صداهايي از چرنوبيل» نوشته سوتلانا الكسيويچ، برنده نوبل ۲۰۱۵ است كه روايتي متفاوت از فاجعه اتمي چرنوبيل را ۲۹ سال پس از حادثه روايت ميكند.
حادثه اتمي چرنوبيل حادثه هستهاي فاجعهباري بود كه در روز 6 ارديبهشت 1365 (26 آوريل 1986) در نيروگاه چرنوبيل در اوكراين رخ داد. انفجار و آتشسوزي در در رآكتور شماره 4 نيروگاه چرنوبيل باعث پخش مواد راديواكتيو در بخش بزرگي از غرب شوروي
و اروپا شد. تصوير رسانهاي بازتاب داده شده از اين حادثه هيچگاه حتي پس از گذشت سالها از اين حادثه كامل نبود و نتوانست عمق فاجعه رخ داده را به نمايش بگذارد. داستاني كه رسانهها و دولت وقت از اين حادثه روايت كردند با داستاني كه شاهدان عيني ماجرا امروز روايت ميكنند، بسيار
متفاوت است.
در آن زمان كمتر كسي از ميان مردم ميدانست چه خبر است. مقامات دولتي در تلاش براي حفاظت از خود مردم را فريب دادند. آنها به مردم اطمينان دادند همهچيز تحت كنترل است و هيچ خطري آنها را تهديد
نميكند.
با اين حال تاكنون آثار مختلفي درباره اين حادثه منتشر شده است، يكي از مهمترين آنها «صداهايي از چرنوبيل» نام دارد؛ كتابي كه نويسنده بلاروسي آن سوتلانا الكسيويچ از سوي آكادمي سوئد برنده جايزه ادبي نوبل 2015
اعلام شد.
سوتلانا الكسيويچ خود در گفتوگويي درباره اين كتاب گفته است: اين كتاب درباره چرايي و چگونگي فاجعه چرنوبيل نيست. اين كتاب درباره جهان بعد از حادثه چرنوبيل، درباره اينكه چگونه مردم با آن روبهرو شدند و با آن زندگي كردند.
درباره آسيبها و صدماتي كه چرنوبيل به طبيعت و ژنتيك انساني وارد كرد، هم نيست بلكه درباره اين است كه چگونه اين تجربهها روي زندگي ما و روح و روانمان تاثير گذاشت. در حالي كه چرنوبيل ترسها و احساسات تازهاي را درون ما شكل ميدهد، اما برخي ترسهاي قديمي را از بين ميبرد.
ترس از دولت كمونيستي از بين رفت وقتي مردم با اين انتخاب مواجه شدند كه آيا فرار كنند و خانوادهشان به مكاني امن انتقال دهند يا به حزب و حكومت وفادار باشند و در چرنوبيل بمانند. مردم فرار را انتخاب كردند، چون ترس از راديواكتيويته باعث شد ترس مردم از روساي حزب كمتر شود. اين مقامات حاضر شدند كارتهاي شناسايي حزب را كنار بگذارند تا متهم نشوند كه روي جديت فاجعه چرنوبيل تاكيد كردهاند.