كتابي كه بايد چند بار خواند
حسين پاكدل نمايشنامهنويس و كارگردان
«ديدار به قيامت» نوشته پي ير لومتر، ترجمه مرتضي كلانتريان. بسيار ارزشمند است. حتي در سايتم هم اين كتاب را معرفي كردم. اكيدا هم ميگويم همه بايد چند بار اين كتاب را بخوانند. تجربه تاريخي جنگ و بلاهايي كه بر سر بشريت آمده است در اين كتاب به شكل حيرتانگيزي روايت شده و تصوير بينهايت هوشمندانهاي داده و لازم است بشر بداند دايم در معرض اين اتفاقات است و خود را به بيخيالي نزند.
كاش كسي در مورد تهران مينوشت
فرح اصولي نقاش
«نام من سرخ» نوشته اورهان پاموك. البته اين كتاب چند سال پيش ترجمه و مطرح شده است اما من به تازگي آن را خواندهام و خيلي دوستش داشتم. شايد به اين دليل كه بخش بزرگي از اين كتاب درباره نقاشي، مينياتور و به فرهنگ ايران نزديك است. نوع نگاه، زاويه ديد پاموك هم خيلي جالب است. هرچند كتاب خشونت دارد و اين خشونت هم آزاردهنده است اما چون موقعيتهاي هنرمندان را تشريح ميكند و حس و حالي كه دارند و براي كارشان اهميت قايل هستند، از اين زوايا برايم كتاب بسيار جالبي بود. اين روزها هم مشغول خواندن ديگر كتاب پاموك هستم؛ «استانبول»، اين همزماني جالب است. شايد به اين دليل كه ميتوانيم با اين كتابها همذاتپنداري كنيم. نويسنده اين كتابها همسن و سال خودم است. زماني كه به غرب ميرود، احساسش به فرهنگ غرب و چالشي كه ميان فرهنگ خودش و فرهنگ غربي دارد، چالش ميان سنت و زندگي مدرن غرب، حسي كه او نسبت به شهرهاي غربي دارد، برايم جذاب است. اصولا از شهر استانبول خيلي خوشم ميآيد؛ شهري است بين شرق و غرب. آسيا و اروپا...
هر جا بروم دلم براي تهران تنگ ميشود. اي كاش كسي پيدا ميشد و نويسندهاي كه با اين ظرافت درباره تهران كتاب مينوشت، تهران از دوره بچگي ما تا به امروز را توصيف ميكرد.