همان طور كه شما هم اشاره كرديد، به نظر ميرسد مديريت شهري و شورا در تهران كاملا سياسي شده باشد. قبول داريد كه مديريت شهري همين مساله- يعني سياسي شدن- را ابزاري كرده براي فرار از مسووليتهاي خود؟ يعني هر اتفاقي كه ميافتد طرفداران و طيف طرفدار شهردار ميگويند: انتقادهاي جناح رقيب به دلايل سياسي و براي ضربه زدن به شهردار است و با همين حربه سعي در بياهميت جلوه دادن انتقادها دارند.
البته بر اساس يك رسم و قانون نانوشته، در همه ارگانها و نهادها، از افراد سياسي و احزاب استفاده ميشود ولي در مديريت شهري بايد اين پستها به افرادي متخصص سپرده شود. مشكل اين است كه موضوعات تخصصي، سياسي وجناحي ديده ميشود. در حقيقت تا حدودي متاسفانه رقابتهاي سياسي و رفتار سياسي بر فعاليتهاي مديريت شهري چه شهرداري و چه شوراي شهر سايه افكنده است.
رقابت سياسي و رفتار سياسي باعث افزايش هزينه و اتلاف وقت و انرژي و سرمايه مردم و غفلت از توجه كامل به مشكلات عمومي ميشود و مردم بازنده اصلي اين ماجراها هستند. به عبارتي، سرمايه مردم كه بايد هزينه رفع معضلات شود، صرف جريانات سياسي و حذف رقيب يا كنترل رقيب سياسي ميشود كه رفتاري نادرست و خلاف قانون است. به شخصه معتقدم، بايد ضمن احترام به ديدگاهها و فعاليتهاي سياسي احزاب و افراد، مديريت شهري را به افراد متخصص و صاحبنظر و پاكدست سپرد كه منافع عمومي را فداي مواضع سياسي خود و ديگران نكنند.
شهرداري مدعي است كه حجم فعاليتهاي عمراني در 10 سال گذشته، در طول عمر بلديه بيسابقه بوده است. اما از سويي منتقدين ميگويند: اگر قرار به اين باشد كه پروژهها با به بهانه اقدام «جهادي» و با صرف پولهايي چند برابر قيمت واقعي و با فشار به مردم و از جيب آنها، تمام شوند، هر مدير ديگري هم ميتواند چنين اقداماتي را انجام دهد.
اگر بخواهيم نگاهي منصفانه داشته باشيم، فكر ميكنم در حوزه عمران و احداث تقاطعهاي غيرهمسطح و بزرگراهها، شهرداري و شوراي شهر بر اساس وظيفه خود نسبتا موفق عمل كردهاند. اما در عين حال، هزينه قيمت «واقعي» پروژهها بهطور مستقيم يا غيرمستقيم بعضا چالشها و انتقاداتي را به همراه داشته است. برخي قيمتهاي آنها را غيرشفاف و گران و نوع انعقاد قرارداد آنها را مورد انتقاد قرار دادهاند. تا زماني كه اجراي اين پروژهها و عقد قراردادها و مبالغ آنها به طور شفاف در معرض ديد عموم قرار نگيرد و عقد قرارداد از طريق مناقصات عمومي و با ذكر مبالغ پيشبيني شده و اعلام مبالغ نهايي اجراي پروژه، شفاف ارايه نشود اين گمان و شبهه و انتقادات وجود خواهد داشت. به بياني، شفافسازي و اطلاعرساني دقيق و هنگام پروژهها ميتواند مسير انحراف و سوءاستفاده را مسدود كند و اعتماد و اطمينان شهروندان و كارشناسان و منتقدان امور شهري را به دنبال داشته باشد.
يكي از مهمترين وظايف شوراهاي شهرها، نظارت برعملكرد شهرداريهاست. در بسياري از كلانشهرهاي ايران مثل اصفهان و... شاهد بازخواستهاي تند و تيزي از شهردار از سوي شوراها هستيم ولي در تهران انتقادها فقط در حد تذكر باقي ميماند! به طوري كه تاكنون و در طول عمر 3 دورهاي شهرداري قاليباف هيچ گاه شاهد اين نبودهايم كه تذكرها حتي به طرح «سوال» از سوي شورا برسد چه رسد به اينكه بخواهد به استيضاح بينجامد! اين درحالي است كه به اذعان بسياري از كارشناسان و مديران شهري عملكرد شهرداري در بسياري از موارد با ابهاماتي جدي و سوالبرانگيز مواجه است اما شهردار هيچ گاه پاسخ درست و شفافي به آنها نداده و تنها به پاسخهايي كلي بسنده كرده است. پس چطور است كه شورا تاكنون واكنشي جدي به اين شيوه پاسخگويي و در واقع عدم پاسخگويي شهردار نشان نداده است؟
فكر ميكنم منتقدان شهرداري تهران و خيلي از شهرها در شوراها، در اقليت هستند. درحقيقت قدم بعد از سوال استيضاح است كه با توجه به در اقليت بودن منتقدان يا سوالكنندگان، طبيعي است كه اقدامي جدي صورت نگرفته است. از طرفي به هر حال موافقان مديريت اجرايي - كه اكثريت افراد شورا را شامل ميشوند - نيز علاوه بر دفاع از عملكرد شهرداري نسبت به توجيه و لابي فعال براي متقاعد كردن ديگر منتقدان اقدام ميكنند كه در اكثر موارد موفق بودهاند تا طرح سوال يا استيضاح به حد انجام نرسد.
امسال شاهد ثبت نام بيش از 3 هزار نفر در تهران براي تصاحب 21 صندلي شورا بوديم. واقعا چرا تمام چهرههاي سياسي، فرهنگي، ورزشي، سرمايه داران و... تا اين حد خواستار حضور در صحن شوراي شهر هستند؟ درحالي كه اكثر آنها جايگاه اجتماعي و حتي شهرتي بسيار خوب دارند و نيازي به شهرت ندارند؟ آيا جز اين است كه در شوراها رانتهاي اقتصادي و مالي و حتي سياسي پشت پرده زيادي نهفته است؟
تهران حدود ۱2 ميليون نفر جمعيت دارد. از طرفي اين كلانشهر محل مجادله و برخورد احزاب و تفكرات و ديدگاههاي سياسي كشور است و به علت موانع موجود در ساير انتخاباتها و همچنين توجه ويژه به مسائل زندگي و محيط زيست شهري، شركت كردن ۳ هزار نفر در تهران شايد چندان دور از ذهن نباشد. البته شايد عدهاي به هواي شهرت يا منافعي ثبتنام كردهاند. اما بنده فكر ميكنم بخش عمدهاي از شركتكنندگان متوجه اهميت شوراي شهر شدند و موضوعات چالشبرانگيز زندگي شهري و محيط زيست و حوادث و وقايعي چون پلاسكو و جريانات مواجه شده مالي و بحث درآمد و هزينه شهرداري و نقش شهرداري و شوراي شهر در زندگي مردم باعث شده كه توجه بيشتري به آن شود و افراد زيادي را به خود جلب كند گرچه شايد انتخاب اصلح را با مشكل مواجه سازد و آرا توزيع شود، اما فكر ميكنم همه اين عوامل باعث افزايش مشاركت نخبگان و فعالان اجتماعي شده كه در نهايت شاهد افزايش مشاركت مردم در انتخابات باشيم.
شما هم اشارهاي به اين مساله داشتيد كه مهمترين درآمد شهرداري تهران از محل صدور مجوزها براي ساختوسازهاست. اما بسياري از كارشناسان شهري معتقدند كه رشد عمودي تهران با توجه به زيرساختها و بافت شهري آن اصلا به صلاح شهر نيست. درحالي كه شاهديم طي يك دهه گذشته بيشترين آمار پروانه براي برجها و مالها و مجتمعهاي بزرگ تجاري و هتلها و... صادر شده است. با اين وجود شهرداري يا اين مساله را انكار ميكند يا از آن دفاع ميكند. تحليل شما چيست؟
همانطور كه قبلا هم اشاره كردم، بزرگترين گرفتاري شهرداري و شوراي شهر، عدم وجود درآمد پايدار است كه متاسفانه سالهاست اين مشكل مطرح ميشود ولي هنوز به عنوان يك بيماري مزمن، شهرداري را به خود مبتلا كرده است. كسب درآمد از راههاي غيرمنطقي و فروش تراكم و تكيه درآمد شهرداري به ساختوساز و صدور پروانه و تغيير كاربري و افزايش تراكم و فروش املاك يا حتي اخذ وام بزرگترين چالش شهرداري است كه ميتواند سرنوشت شومي را براي آن رقم بزند. اين رويه كه براي تامين هزينههاي جمعآوري زباله و پرداخت حقوق مجبور شديم تراكم بفروشيم يا سرمايه فروشي كنيم يا وام بگيريم و با بدهكار كردن شهرداري و شهر روز را به شب برسانيم نشان از استراتژي نادرست و اتخاذ تدابير و تاكتيكهاي غلط و غيركارشناسي دارد كه ميتواند شهر و شهرداري را با بحران مواجه سازد. از بديهيترين و ضروريترين اقدامات شهرداري و شوراي شهر شفافيت مالي و مديريت بر هزينه و اتخاذ تدابير لازم جهت تحقق درآمدهاي پايدار و حركت به سمت كاهش و در نهايت حذف درآمدهاي نادرست و ويرانگر است تا از حادث شدن اتفاق ناگوار جلوگيري كرد. البته اگر ديده نشده باشد!
از حدود يك سال قبل شاهد حملات شديد مديريت ارشد شهرداري تهران به دولت بوده و هستيم كه اين روزها به انتقاد به رقباي شهردار كه براي حضور در عرصه مديريت شهري به عنوان اصليترين گزينهها ازآنها ياد ميشود هستيم. خيليها اين انتقادها را هم نوعي فرار به جلو و هم نوعي شوي تبليغاتي ميدانند. درست مثل بگم بگمهاي معروف دوره انتخابات احمدينژاد. تحليل شما چيست؟
بگذاريد جوابتان را اين گونه بدهم، شهرداري حزب و باشگاه سياسي نيست كه در آن رفتار سياسي صورت گيرد و رقيب سياسي در آن مجموعه حذف شود. شهرداري نهادي عمومي و مردمي است با كاركردهاي خدماتي و عمراني و اجتماعي و در آن افراد متخصص با ديدگاههاي متفاوت سياسي بايد در كنار هم براي حل مشكلات شهر تلاش نكنند. هرگونه رفتار سياسي و حذف و محدودسازي كاركنان به دلايل ديدگاههاي متفاوت هم براي مديريت شهرداري هم براي كاركنان متخصص و توانمند شهرداري و بيشتر از همه براي شهر و مردم خسارتبار خواهد بود.
مديريتي كه بايد همزيستي مسالمتآميز را در شهر با تنوع ديني و مذهبي و قومي و سياسي سرلوحه برنامههاي خود قرار دهد، اگر نتواند آن را در داخل سازمان خود عملي كند و هر روز افراد متخصص تحت عناوين داشتن ديدگاههاي سياسي متفاوت حذف شوند و افراد بيتجربه يا سازمانها و نهادهاي بيروني جاي آنها را بگيرند، باعث بياعتمادي اكثريت بدنه متخصص و فعال سيستم خواهد شد.