دوقطبي پوپوليسم و ليبراليسم در فرانسه
رقابت پاياني بين ماكرون و لوپن خواهد بود
ميثم سليماني
براي نخستين بار در تاريخ سه جمهوري آخر فرانسه دو رقيبي در انتخابات رياستجمهوري اين كشور پيشتاز هستند كه احزاب سنتي چپ و راست يا حتي ميانهروي فرانسه را نفي ميكنند. مارين لوپن، رهبر جبهه ملي فرانسه به طور گستردهاي به عنوان يك حزب راست افراطي شناخته شده است و تلاش ميكند تا خود را از بند موسس آن يعني پدرش ژان ماري لوپن خلاص كند و اكنون شرايط حزب به جايي رسيده كه شايد كمتر كسي موسس اين حزب را به ياد دارد و حتي دختر از پدر اعلام برائت ميكند. اكنون طبق نظرسنجيها در حال حاضر در دور اول انتخابات كه در 23 آوريل برگزار ميشود مارين لوپن ميتواند پيروز دور اول انتخابات باشد و اين اتفاق ميتواند يك زنگ خطر جدي براي احزاب و گروههاي مختلف سياسي فرانسه و حتي اتحاديه اروپا باشد. فرانسوا اولاند، رييسجمهور فعلي و سوسياليست فرانسه به اين اميد از صحنه رقابتها كنارهگيري كرد تا عدم محبوبيت او در رقابتها موجب آن نشود كه افرادي مانند لوپن بتوانند به تاخت و تاز در رقابتهاي انتخاباتي و حتي رسيدن به كاخ اليزه فكر كنند. اما حالا فرانسه دچار يك گسست سياسي درون خود شده است. به تازگي خانم لوپن در سخنرانيهاي اخير خود عامل بيكاري و فقر را محصول سرمايه داري و ليبراليسم دانست به اين معنا كه تئوريهاي طرفدار اقتصاد بازار جايگزين دكترين سياسي ترويج حقوق فردي شده است. او حتي بانكداران و شركتهاي چند مليتي را به باد انتقاد گرفت و آن را يكي از مشكلات اصلي كشور خواند. او حتي روز گذشته فرانسه را از همكاري با آلمانها براي بازداشت يهوديان در جنگ جهاني دوم مبرا دانست. ژاك شيراك، رييسجمهور اسبق فرانسه و فرانسوا اولاند رهبر فعلي اين كشور هر دو از بابت نقش پليس فرانسه در بازداشت بيش از 13 هزار يهودي در استاديوم ورزشي دوچرخهسواري ولديو كه به دستور افسران آلمان نازي در سال 1942 اتفاق افتاد، عذرخواهي كردهاند. با اين حال لوپن در يك مصاحبه تلويزيوني، گفت: من فكر نميكنم كه فرانسه مسووليتي از بابت واقعه ولديو داشته باشد. لوپن ادامه داد: من فكر ميكنم اگر به طور كلي نگاه كنيم در صورتي كه بخواهيم كسي را مسوول اين بازداشتها بدانيم بايد كساني كه در آن زمان در قدرت بودند بازخواست شوند نه كشور فرانسه؛ رهبر حزب جبهه ملي فرانسه گفت: فرانسه به فرزندانش ياد داده كه آنها همگي دليل لازم براي انتقاد كردن از كشور را دارند تا تاريكترين جنبههاي تاريخ ما را مشاهده كنند، بنابراين من ميخواهم آنها مجددا به فرانسوي بودن خود افتخار كنند. در طرف مقابل، حريف اصلي خانم لوپن، امانوئل ماكرون است كه پيش بيني ميشود در دور اول انتخابات به همراه خانم لوپن به دور دوم برود و در اين مرحله پيروز نهايي اين رقابت شود. گزارشها حاكي از آن است كه او به طور خستگيناپذيري در حال كمپين كردن است، او اكنون توانسته يك پشتوانه قوي اجتماعي را كسب كند و اساسا به عنوان فردي مترقي و عملگرا شناخته ميشود كه قصد دارد در راستاي جهاني شدن و بهبود اقتصاد قدم بردارد. او همچنين به عنوان يك بانكدار و سرمايهگذار شناخته ميشود كه پيشتر به عنوان مشاور آقاي اولاند فعاليت كرده است. او حتي در سالهاي اول دولت اولاند به عنوان وزير اقتصاد مشغول فعاليت بود. ماكرون ميگويد به سياست سنتي و طيفهاي سياسي تعلق ندارد. او پيشتر كه به عنوان فردي سوسياليست شناخته ميشد اما ديدگاههاي مترقيتري را نسبت به چپهاي فرانسه دنبال ميكند و شعار انتخاباتي خود را براي جذب راي فرانسويها، «فرانسه بايد فرصتي براي همه باشد» انتخاب كرده است.
با اين حال ماكرون و لوپن يك وجه اشتراك دارند و آن هم يك تجديد نظر در طبقه بازيگران سياسي فرانسه است كه جبهه ملي فرانسه نيز چنين رويكردي را دنبال ميكند. اما بر خلاف خانم لوپن، ماكرون موافق ماندن فرانسه در اتحاديه اروپاست و از آن حمايت ميكند. او به يورو معتقد است و بحث مهاجرت را يك فاجعه نميداند. او فكر نميكند كه هويت فرانسه در خطر است و اينكه اسلام، فرهنگ فرانسه را تهديد نميكند يا رويكردي نگرانكننده نسبت به تكنولوژيهاي جديد ندارد. اينها رويكردهايي است كه تبديل به وجه تمايز ماكرون از لوپن در رقابتهاي انتخاباتي شده است. رافائل ليوگر در نيويورك تايمز مينويسد، در انتخابات پيش رو ميتوان به جاي تجسم دو قطبي سنتي چپ و راست، دو نامزد پيشرو در اين انتخابات، شرايط را به سمت دوقطبي بين پوپوليسم و ليبراليسم سوق دادهاند كه طبق اين تعريف ميتوان به درك بهتري از انتخابات فرانسه رسيد. طبق تعريف پوپوليسم يك نوع عوام فريبي به حساب ميآيد كه يك گرايش طبيعي در دموكراسي است كه رايدهندگان را به جاي متقاعد كردن، فريب ميدهند و آنها را به اشتباه مياندازند. پوپوليستها معمولا خود را به مردم نزديك ميدانند و به نوعي مطالبي را بيان ميكنند كه به نظر ميرسد از زبان مردم است اما راهحل جدي براي آن ارايه نميدهند اما مردم بهشدت تحت تاثير سخنان آنها از نظر احساسي قرار ميگيرند.
وقتي كه خانم لوپن در خصوص فرانسه سخن ميگويد، احساس ترس سنگيني را به مردم فرانسه تحميل ميكند. او نسبت به مسلمانان فرانسه، نسبت به اتحاديه اروپا و مهاجران به منفيترين حالت ممكن سخن ميگويد و مردم فرانسه را از آنها ميترساند تا براي نجات يافتن از شر آنها به او رجوع كنند در صورتي كه آنها هيچ يك تهديد بالقوه براي فرانسويها نيستند. اما حالا او با شعارهايي كه ميدهد توانسته بخش زيادي از افكار عمومي فرانسه را به سمت خود جذب كند و آن هم به دليل شرايطي است كه فرانسوا اولاند در طول پنج سال گذشته در فرانسه به وجود آورده است. اما نگاه مقابل لوپن، آقاي ماكرون است. او نميخواهد به مانند لوپن ترس را در فرانسه و مردم اين كشور ايجاد كند. او علاقهمند است تا فرانسويها را به آينده اميدوار كند اما نه از طريق سنتي بلكه با دور زدن شكافي كه ميان راستها و چپهاي فرانسوي به وجود آمده استفاده ميكند. او تلاش كرد تا مردم مضطرب را به آسايش دعوت كند و قصد دارد تا ديدگاه مثبتي از آينده را براي مردم ترسيم كند و قصد دارد در يك كلمه به مردم بگويد كه ليبراليسم در حال بازگشت به فرانسه است كه معناي اصلي آن آزادي همهجانبه فردي است. در اوايل دهه هشتاد ميلادي ليبرالها با شعار آزادي، برابري و برادري به ميدان آمدند. در حالي كه شعار راستگراها آزادي و چپها برابري بود. ليبراليسم در آن دوران بيشتر از بعد اقتصادي قابل درك بود. اما آنها بهشدت مورد انتقاد چپها و راستها قرار گرفتند به خصوص اينكه آنها پيشوند نئو را به ليبراليسم متصل كردند كه نقطه مقابل ارزشهاي فرانسوي به وجود ميآورد. زيرا تصوير نئوليبرال بيعدالتي اجتماعي و يك بيرحمي از بازار را در چشم مردم فرانسه به وجود آورده بود.
با اين حال آقاي ماكرون در حال حاضر يك نسخه جديد ليبراليسم را به مردم فرانسه ارايه داده كه توانسته از باب موضوعات اجتماعي و اقتصادي تا حدودي متفاوت باشد.
خانم لوپن با اين وجود قصد دارد در مسائل اقتصادي و اجتماعي ساختاري دولتگرا را مطرح كند از همين رو ديدگاههاي متضادي را از لحاظ جهاني شدن، اروپا و حتي ساختار سكولار فرانسه ارايه ميدهند. ديدگاه لوپن در اين زمينه بيشتر لاييسيته است و به عنوان مثال بيش از اديان، طرفدار فرهنگ فرانسه و سنتهاي اين كشور است. اما آقاي ماكرون به ارزشهاي ليبرال در راستاي آزادي فردي در ترويج دين معتقد است.
با اين حال رقابت كنوني فرانسه بيشتر در يك دوقطبي فرو رفته است. ماكرون در آخرين ميتينگ انتخاباتي خود عنوان كرد كه راست افراطي پروژهاي است كه قصد دارد تمام مردم را به طبقه متوسط، كارگر و فقير بدل كند و در طرف مقابل نيز مارين لوپن در جمع هواداران خود عنوان كرد كه ليبرالها قصد دارند روياهاي شمارا با پول بفروشند. از سوي ديگر نيز با توجه به شرايط ساير نامزدها بيشتر سرمايهگذاريها به سمت ماكرون در حال سوق دادن است. گزارش رسانهها حاكي از آن است كه رييسجمهور چندان تمايلي به تاييد نامزد حزب سوسياليست بنوييت هامون ندارد و قصد دارد تا روي ماكرون تكيه دهد. آن گونه كه وزير دفاع و نخستوزير سابق كابينه اولاند گفتهاند كه قصد دارند به ماكرون راي دهند. با توجه به نظرسنجياي كه روز گذشته منتشر شد لوپن توانسته 24 درصد و ماكرون 23درصد آرا رادر دور اول رقابتها به دست آورند. فرانسوا فيون، نامزد احزاب محافظهكار نيز تنها 20 درصد آرا را توانسته جذب كند در حالي كه ملانشون با 18 درصد بدون تغيير در جايگاه چهارم قرار دارد و هامون نيز در جايگاه پنجم با هفت درصد آرا قرار دارد. در اين شرايط انتخابات در دور دوم كه هفتم مه برگزار خواهد شد، تمام نظرسنجيها نشان ميدهد كه رقابت پاياني بين ماكرون و لوپن خواهد بود و ماكرون پيروز نهايي خواهد شد. اما بايد تا زمان برگزاري مناظرههاي انتخاباتي منتظر بود تا عيار اصلي نامزدها و نتيجه نظرسنجيها روشن و مشخص شود.