ادامه از صفحه اول
لزوم كانديداتوري زنان در انتخابات
با توجه به تعاليم روشنگر قرآن مجيد و سيره معصومين كه زنان را در انجام اعمال مهم اجتماعي و سياسي و فرهنگي، پذيراي مسووليتهاي خطير و برخوردار از ارزش و كرامتي والا معرفي كردهاند و همچنين با توجه به اصول متعدد 3، 6، 8، 19، 20، 21، 56 و توجه ويژه قانون اساسي به حقوق انساني، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي ملت اعم از زن و مرد با رعايت موازين اسلام و موظف كردن دولت به رعايت حقوق زن در تمام جهات، شايسته است تفسير لفظ رجل سياسي و مذهبي در پرتو ديگر اصول بنيادين قانون اساسي كه لازمه رعايت حقوق شهروندي به خصوص حقوق اجتماعي- سياسي نيمي از افراد ملت يعني زنان است، صورت پذيرد و حق حاكميت افراد بر سرنوشت اجتماعي خويش «فارغ از هر ديدگاه جنسيتي» به عنوان اصلي بنيادين و راهگشا در تعيين ملاكها و تفسير الفاظ مورد امعان نظر ويژه واقع شود. از اين رو انتظار ميرود در انتخابات پيش رو، زنان توانمند و فرهيخته ايران بهعنوان رجال سياسي، پا به عرصه كانديداتوري انتخابات رياستجمهوري گذاشته و انشاءالله با تاييد صلاحيت، راهي براي حضور زنان در اين جايگاه در سالهاي آتي گشوده شود و در عين حال اظهارنظرات شخصي مقامات اجرايي با استناد به قوانين و تفاسير رسمي و حقوقي موجود صورت گرفته، از اظهار عقيده شخصي به نام «قانون» يا «تفسير قانوني» خودداري شود.
ما هم مردمي هستيم؟!
هر جا كه لازم بوده همين مردم به موقع در صحنه حاضر شدهاند، از جنگ هشتساله بگير تا انتخابات گوناگون و بله و نه گرفتن... يك بار هم كه شده اعتماد و حسن نيت و صبوري اين مردم و تنگناها و مصايب و رنجهاي بيپايانشان را جدي بگيريد و برايشان قدم مثبتي برداريد! نگذاريد در اين بازار مكاره سياستزدگي، اصالت و هويت مردمي با پوپوليسم و عوامگرايي تاخت زده شود. عدالت و انسانمنشي و وجدان بيدار تاريخي حكم ميكند كه اين مردم بيپناه و بيتكيهگاه را ارج نهيم و با آنها بازي نكنيم و برايشان حرمت قايل شويم. بگذاريم ورقهاي ديگري از تاريخ معاصر رنگ و نشاني از آشتي و همدلي و وفاق ببيند، نه قهر و بدبيني و انفعال و جداافتادگي.