پوستاندازي در ميان كارگزاران احمدينژاد
مـرد حلـقهها
محمدحسين مهرزاد / ميخواست حلقه مديران كشور را بشكند كه شكست. بيشترين تعداد وزرا را او معرفي كرد. افرادي كه امروز پس از پايان عمر خدمت در دولت يا به دانشگاه بازگشتهاند يا در بخش خصوصي تجربيات دوران وزارت را به كار گرفتهاند و مشغول فعاليت اقتصادي هستند.
البته احمدينژاد اين را نه نقطه ضعف كه برگ برنده دولت خود ميدانست. او ميگفت كه حلقه بسته مديران كشور را شكسته و آنقدر اين گفته را تكرار كرد كه توانست آن را به عنوان يك گزاره مشهور و يكي از نقاط قوت دولتش بين فعالان سياسي اصولگرا جا بيندازد. حتي عزتالله ضرغامي، رييس پيشين صدا و سيما در مراسمي براي تجليل از هشت سال مديريت او گفت كه آقاي احمدينژاد حلقه مديريت سنتي را شكست چراكه پيش از اين فقط يك جمعهاي بسته ميتوانستند به مديريت برسند ولي احمدينژاد از بسياري از افراد شايسته در دولت استفاده كرد.
اما اين افراد امروز كجا هستند؟ چه ميكنند؟ كشور هزينه وزارت و صدارت وزراي احمدينژاد را داد اما آنها دوباره محو شدند.
برخي از كنار خوان پرنعمت احمدينژاد تشكيلاتي براي خود به راه انداختند و پاي رييس دولتشان ماندند و برخي هم با اتمام دوره مسووليتشان باز هم كنار احمدينژاد ماندند.
اما هرچه از پايان دولت دهم گذشت شتاب ريزش نيروهاي احمدينژادي هم بيشتر شد. اگر در دوران رياست او بر دولت تنها نامهايي مانند حيدر مصلحي، حسين صفارهرندي و محسني اژهاي صراحتا عليه احمدينژاد موضعگيري ميكردند با پايان دولت او و به راه افتادن موج احمدينژاد گريزي در ميان حاميان ديروزش رفته رفته چهرههاي موثرتر و بيشتري اطراف او را خالي كردند.
كار به جايي رسيد كه علي نيكزاد، وزير راه و شهرسازي و مجري طرح مسكن مهر هم ديگر در جلسات مديران دولت دهم شركت نكرد و ستاد اجرايي فرمان امام را به ادامه همراهي با احمدينژاد ترجيح داد.
ديگراني هم مانند نيكزاد بودند كه در ميانه راه دولت دهم يا پس از آن از صف همراهان احمدينژاد خود را جدا كردند. برخي با جنجال رسانهاي و برخي آرام و در سكوت.
هر چه هست احمدينژاد اين روزها تنهاترين احمدينژاد تمام سالهاي گذشته است. حالا ديگر نه از حلقه اروميه خبري هست نه از جبهه متحد اصولگرايان. حالا احمدينژاد مانده و مشايي و چند نفر ديگر كه عددشان شايد به انگشتان دو دست هم نرسد.
بسياري از وزراي او به همان جايي بازگشتهاند كه قبلا بودند. آنها مانند پرويز داودي و حميد بهبهاني راهي دانشگاه شدهاند.
او در هشت سال دولتهاي نهم و دهم فرمانداران و استانداران زيادي در سراسر كشور منصوب كرد. روحيه احمدينژاد در انتخاب مديران مياني دولت به گونهاي بود كه بارها وزرايش را براي انتصاب يا بركناري فردي خاص تحت فشار ميگذاشت. به همين دليل هم ميتوان اينگونه در نظر گرفت كه او اگرچه كارگزاران ارشد دو دولتش را از دست داده است اما هنوز در ميان بخشهاي مديريتي كشوري نيروهاي پا به ركابي دارد كه هيچ خط و خبري از آنها نيست.
احمدينژاد تنهاي امروز آنچنان كه اصولگرايان ميانديشند بيابزار و بيقدرت نيست. او مديران اصلياش را از دست داده اما از طرق مختلف دو هدف جدي را دنبال ميكند:
هدف اول فعال كردن مديران مياني دولتش نظير فرمانداران و استانداران براي كانديداتوري در انتخابات مجلس است و هدف دوم كادرسازي براي حاميانش در سراسر كشور است.
او ميتواند از اندك وزرايي كه هنوز در اطرافش حضور دارند براي كانديداتوري در شهرستانهاي مهم استفاده كند و
هر كدام از آنها نيز معاونان و مديران وفاداري داشتهاند كه ميتوانند در حلقه بعدي قرار گيرند.
احمدينژاد اگر يك روز حلقه وزراي كشور را شكست و جمع كثيري را به عنوان كارگزاران ارشد نظام معرفي كرد، حالا ميتواند در قالبي جديد حلقه نمايندگان مجلس را بشكند. حلقهاي كه در سالهاي گذشته در اختيار اصولگرايان بوده و با ضريب قابل قبولي شاكله اصلي مجلس را در طول دورههاي هفتم، هشتم و نهم حفظ كرده است.
او اگر قصد فعاليت جدي داشته باشد هنوز ابزارها و برگهايي براي بازي در اختيار دارد كه نبايد از آن غافل شد. شايد تعدادي از نمايندگان مجلس آينده در ميان همين ليست شصت و چند نفرهاي باشند كه امروز در «اعتماد» يك جا جمع شدهاند.
احمدينژاد با حلقه اروميه شروع كرد، به حلقه نزديكان در دولت نهم رسيد، حلقه انحرافي در دولت دهم را تشكيل داد و حالا شايد به دنبال حلقهاي تازه براي مجلس است.