صحنهآرايي به نفع روحاني
جاذبههايي كه بايد افكار عمومي را جلب كند، كمتر در آقاي ميرسليم پيدا ميشود. با وجود اينكه شخصيت معتبري نيز هست. اگر حزب موتلفه پاي حرفش باشد و آقاي ميرسليم همچنان در صحنه بماند، آراي چندان زيادي را به خود جلب نخواهد كرد و در انتخابات تعيينكننده نخواهد بود. احتمال كنارهگيري آقاي قاليباف به نفع رييسي بالا است، چرا كه قاليباف تجربههاي شكست گذشته را دارد و در دو دوره انتخاباتي شكست خورده است. اين در حالي است كه بحثهاي اخير مطرح نبوده است. موضوع املاك نجومي خواهناخواه ضربهاي بر حيثيت آقاي قاليباف وارد كرد و او در موضوع حادثه پلاسكو نيز زير سوال رفته است. از اين رو به نظر ميرسد كه افكار عمومي ذهنيت چندان مثبتي نسبت به قاليباف نداشته باشد. او در دو دوره انتخاباتي رقابت كرده و در اين راستا هزينههاي سنگيني را صرف كرده است. اگر او در صحنه بماند، بعيد است كه راي اول جناح اصولگرا را به دست آورد. حتي اين احتمال نيز وجود دارد كه با وعده و توافقهايي، آقاي قاليباف به نفع رييسي كنارهگيري كند. آقاي ابراهيم رييسي اما چهره اصلي جناح اصولگرا است. اصولگرايان از آن جهت انتخابش كردهاند كه تصور ميكنند، ميتواند آراي مردم را به سمت خود جذب كند. از جهتي به اين دليل كه او چهرهاي، سيد است، او را با سيد محمد خاتمي مقايسه ميكنند كه در سال 76 عدهاي به دليل سيادتش به او راي دادند. از طرف ديگر آقاي رييسي چهره مورد توجه و اعتماد نظام است و از قديم در سمتهاي قضايي كار كرده و هنوز نيز ارتباط دارد.
همچنين به لحاظ اينكه او توليت آستان قدس را دارد امتيازات مثبتي از نظر تحليلگران اصولگرا دارد. با اين حال آقاي رييسي اين پتانسيل و ظرفيت را ندارد كه افكار عمومي را به نفع خود تحريك و آرا را جذب كند.
صرف سيادت دليل بر جذب آرا خواهد بود. رييس دولت اصلاحات نه فقط به لحاظ سيد بودن بلكه به سبب فاكتورهاي ديگري كه داشت آراي بالايي را جلب كرد. چهره خندانش، نظريههاي به روزش، افكار مترقياش و پشتوانههاي مردمي و تحولخواهي كه داشت، دليل آن بود. ضمنا درصد قابل توجهي از آراي خاتمي راي سلبي نسبت به سياستهاي موجود بود. رييس دولت اصلاحات حرف جديد ميزد و سياستهاي قبلي را قبول نداشت. با اين حال چنين پتانسيلي در آقاي رييسي وجود ندارد. او در جريان مناظرات بايد از تصميمات قوه قضاييه دفاع كند. در مجموع او محبوبيت و جذابيت چنداني در بين افكار عمومي ندارد. از سويي آقاي رييسي چند سال قاضي بوده و چهرهاي جدي داشته است كه بتواند با متهمان برخورد كند. از چنين فردي نميتوان چهرهاي خندان در اذهان عموم ساخت. علاوه بر اينها رييسي نميتواند شعارهايي اصلاحطلبانه و مردمي كه از مطالبات مردم است، بيان كند. آقاي رييسي تنها ميتواند نسبت به دولت موضع انتقادي اتخاذ كند و نسبت به قوه قضاييه و نهادهاي ديگر حتي مجلس شوراي اسلامي چندان نميتواند منتقد باشد. در مقابل آقاي روحاني با شعارهاي به روز به عرصه انتخابات آمده است.
همچنين شرايط رقابتها به گونهاي است كه آراي خاموش يا خاكستري وارد صحنه ميشود. آراي خاكستري حاضر نميشود كه آقاي رييسي، رييسجمهور كشور شود. از اين رو پاي صندوقهاي راي ميآيند و به روحاني راي ميدهند كه رايي سلبي خواهد بود. اين امر موجب ميشود كه آراي آقاي روحاني بالا برود. اميد است كه آراي آقاي روحاني در اين دوره از انتخابات از دوره قبل بيشتر باشد.