دست بالاي اصلاحطلبان
در اولين مناظره انتخاباتي
فياض زاهد
فعال سياسي اصلاحطلب
انتخابات رياستجمهوري اين دوره مثلثي است كه يك ضلع آن روحاني، ضلع ديگر آن قاليباف و در ضلع ديگر آن رييسي قرار دارد. در ميان آنهايي كه از اين مثلث بيرون ماندهاند، اسحاق جهانگيري است كه از همان ابتدا اعلام كرده كه براي تبيين اقدامات دولت و مديريت اصلاحطلبي در كشور و نماينده غايب جريان اصلاحات در اين مناظرهها شركت ميكند و معتقدم در يك زمانبندي مشخصي هم از كانديداتوري كنارهگيري خواهد كرد. آقايان ميرسليم و هاشمي طبا هم به نظرم بازيگران تعيينكنندهاي در اين مناظرهها نيستند و اساسا با وجود متانت ميرسليم و بحثهاي تخصصي هاشمي طبا، هدف افكار عمومي توجه به نظرات آنها نيست. آن هم به اين دليل كه انتخابات تا حدي قطبهاي مشخص شدهاي از قبل دارد و افكار عمومي هم به دنبال تعيين تكليف خود با همان قطبها است. اما در بين آنچه كه نخستين مناظرهها از سوي اين سه ضلع مثلث ديديم، آقاي رييسي در حد و اندازه يك رقيب جدي براي آقاي روحاني ظاهر نشد. شايد در مناظرات ديگر كه با مباحث اقتصادي و سياسي است شاهد يك آقاي رييسي متفاوت باشيم. اين آقاي رييسي قادر به جذب مخاطب و گذر از حسن روحاني نيست و قدرت اين را ندارد كه بتواند از طريق مناظرهها افكار عمومي مخصوصا آراي خاكستري را به نفع خود جذب كند. آقاي قاليباف هم به دنبال استراتژي تهاجمي است براي اينكه ميداند در يك فضاي مناظره عادي و منطقي و آكادميك چيزي براي عرضه ندارد و با روش تهاجمي به اين معنا كه بهترين دفاع حمله است دنبال عصباني كردن روحاني و ايجاد ترس و ابهام در ذهن مخاطب است. اما ضلع بعدي اين انتخابات يعني حسن روحاني هم چهرهاي جذاب از خود نشان نداد و شايد خوب بود كه تيم رسانهاي و انتخاباتي وقت بيشتري براي او ميگذاشت و او را بيشتر براي اين مناظره آماده ميكرد. هرچند اين امكان وجود دارد كه او در مناظرات بعدي ظرفيت بيشتري از خود نشان دهد.
با اين حال ميتوان به يقين گفت كه اسحاق جهانگيري ستاره اين مناظره بود حتي او از حد و اندازههايي كه ما از جهانگيري هميشگي انتظار داشتهايم هم فراتر رفته است. شايد افكار عمومي اينگونه برداشت كند كه اگر اسحاق جهانگيري در اين مناظره قرار نداشت حسن روحاني نميتوانست خيلي بدرخشد. اما به هرحال پيروز اين مرحله از مناظرات تيم حسن روحاني است هرچند كه در آن اسحاق جهانگيري نقش درخشان و طلايي داشته باشد. بنابراين بسيار بعيد ميدانم كه با روشي كه قاليباف در پيش گرفته بتواند خيلي تغيير جدي در آرايش نظرسنجيها و مخاطب خود ايجاد كند. چون قاليباف از يك گذشتهاي برخوردار است كه بسيار محل پرسش است و هروقت كه جهانگيري و روحاني اراده كنند، ميتوانند انگشت روي نقاط ضعف او بگذارند. در واقع اگر قاليباف ميتواند با تهاجم به حسن روحاني به برخي از اشكالات اشاره كند چون خود ضربهپذيري بالاتري دارد، و در پاتكهايي كه به او وارد ميشود آسيبپذيرياش هم بيشتر ميشود. لذا فكر ميكنم آنچه كه در اين انتخابات شكل گرفت اين است كه حسن روحاني نبايد كار خيلي سختي در جذب و ترغيب افكار عمومي براي اعتماد دوباره به او داشته باشد. بدون ترديد جريان اصلاحطلبي را پيروز اين مناظره دانست. شما اگر به جمعبندي نظرات جهانگيري به عنوان ستاره اين مناظره و روحاني به عنوان رييسجمهور مستقر و هاشمي طبا نگاه كنيد معدل نظراتي كه اين گروه بيان ميكنند در برابر مواضع تقريبا خنثاي رييسي و كلي گوييهايي كه چيزي از آن درنميآيد، بالاتر است. هرچند بايد اين را اذعان كرد كه رييسي بسيار با اخلاق و سنگين و وزين به بيان نظرات خود پرداخته و از اين بابت جاي تشكر دارد. ميرسليم هم كه نوعي محافظهكاري كلاسيك را نمايندگي ميكند به همراه قاليباف در يك جبهه قرار ميگيرند هرچند تفاوتهاي آشكاري بين رويكرد آنها وجود دارد، اما بايد گفت كه اصلاحطلبان در اين مناظره دست بالاتري داشتند. شايد بتوان با اطمينان گفت كه در مناظرههايي با محوريت حوزههاي بينالمللي و سياسي و فرهنگي كار براي قاليباف و رييسي و ميرسليم بسيار سخت خواهد بود.