بحران كره از زمان روي كار آمدن دونالد ترامپ بسيار پيچيده شده است. صحبتها و واكنشها نسبت به اوضاع بسيار متفاوت و در برخي موارد متناقض است. دونالد ترامپ در اين زمينه اميد زيادي به چين بسته تا شي جين پينگ رييسجمهوري اين كشور بتواند تبديل به ميانجي براي حل بحران كره شود. در طرف مقابل كرهشمالي هيچ نشانهاي از سازش نشان نميدهد. آزمايشهاي موشكي خود را هرچند ناموفق ادامه ميدهد و كماكان اين نگراني وجود دارد كه پيونگيانگ بخواهد آزمايش اتمي ديگري را انجام دهد. درباره تحركات اخير ميان كره شمالي و امريكا با اسماعيل بشري، كارشناس مسائل شرق آسيا گفتوگويي داشتيم:
ژنرال مك مستر، مشاور امنيت ملي امريكا به تازگي اعلام كرده است كه مردم امريكا بايد خود را آماده جنگ با كره شمالي كنند. آيا فكر ميكنيد شرايط ميان امريكا و كرهشمالي به اندازهاي بحراني خواهد شد كه به اين سمت كشيده شود؟
در دولت فعلي امريكا، تناقضگوييهاي زيادي مشاهده ميشود. برخي از اين افراد صحبتهاي متفاوتي را بيان ميكنند. حتي من سخني از ترامپ شنيدم كه رهبر كرهشمالي را فردي باهوش ناميده بود كه اين نشان ميدهد قصد دارد نرمشي در قبال رهبر كرهشمالي انجام دهد. زيرا افرادي كه خود بزرگبيني دارند و از آنها تعريف ميكنيد، مقداري ارضا ميشوند و دست از كارهاي افراطي خود بر ميدارند و ممكن است تصميمات خود را تغيير دهند. تصور بر اين است هيات حاكمه امريكا چندان قصدي براي ورود به جنگ با كرهشمالي ندارد. وقتي كه آقاي مك مستر ميگويد كه مردم آماده باشند، اين سخنان را مطرح ميكنند كه حالتي را در مردم به وجود آورند كه از آن استفاده يك جانبه انجام دهند. اما شواهد و قراين را به گونهاي نميبينم كه در شبهجزيره كره شرايط به جايي برسد كه جنگي ميان امريكا و كرهشمالي رخ دهد. عوامل بازدارنده چنين جنگي زياد است. هم متحدان امريكا مانند كرهجنوبي و ژاپن تمايلي به اين جريان ندارند و هم چين كه متحد كره شمالي هست نميخواهد كه شرايط وخيمتر از گذشته شود. آنها ميدانند كه در صورت وقوع جنگ تقريبا هيچ كدام سودي نميبرند بلكه آسيب زيادي ميبينند كه اصليترين آن آسيب اقتصادي است كه به حريم آنها وارد ميشود.
آقاي ترامپ نيز معتقد است كه چين تلاشهاي فراواني براي جلوگيري از اقدامات تحريكآميز پيونگ يانگ انجام ميدهد، اما شاهد آن هستيم كه كره شمالي يك آزمايش جديد موشكي هرچند ناموفق انجام ميدهد. آيا فكر نميكنيد اين تنش به جايي برسد كه امريكا را مجبور به واكنش كند؟
امريكا واكنشهاي خود را نشان داده است. اكنون در حال استقرار سامانه تاد در كره جنوبي است. از برخي جهات نيز اين احتمال وجود دارد كه اين آزمايشها از آنجايي كه با اشكالهاي متعددي روبهرو شدند، شايد يكسري اقدامات سايبري نيز عليه آنها در حال انجام است. به هر حال عمليات پدافندي هم به صورت عامل و هم غيرعامل ميتواند شكل بگيرد به گونهاي كه نميگذارد كارهايي را كه كره شمالي قصد دارد انجام دهد، موفق شود. ولي در مقابل كرهشمالي هم از آنجايي كه احساس ميكند با اين حربه ميتواند از طرفهاي مقابل خود امتيازاتي دريافت كند، با اين وجود موشكي را شليك ميكند كه ميتواند موفق يا غير موفق باشد. به هرحال اين يك نوع قدرتنمايي دو طرف نبرد براي يكديگر است.
اكنون اين احتمال وجود دارد كه كرهشمالي بخواهد يك آزمايش اتمي ديگر را راهاندازي كند. فكر نميكنيد اگر چنين اتفاقي رخ دهد، استراتژي صبر و انتظار امريكا كاملا به پايان برسد؟
به تعويق افتادن اين آزمايش هم شايد به دليل فشارهايي بود كه چين به كرهشمالي وارد كرده است. به هر حال چين نميخواهد كه اوضاع از اين هم وخيمتر شود. اما مثل چند بار گذشته شايد پيونگيانگ به اندازهاي پلوتونيوم ذخيره كرده باشد كه بخواهد آن را منفجر كند و توجه دنيا را به خود جلب كند. هيچ يك از اين اقدامات ازسوي افرادي كه در كرهشمالي حضور دارند بعيد نيست. اما در مجموع اين اقدامات حركتي در راستاي اين است كه اگر مذاكراتي آغاز شد هر طرف وزنه خود را در مذاكره سنگينتر كند و به احتمال زياد كشورها در حال پيش رفتن به سمت اين مذاكرات است.
با توجه به شرايطي كه شما ميفرماييد، احتمال جنگ را تا چه حد ميبينيد؟
به نظر من شرايط مثل هميشه است. حتي برخلاف سروصدايي كه دولت ترامپ انجام ميدهد اگر هم ديديد چند حركت نظامي از سوي دولت سر زد بيشتر براي افزايش محبوبيت خود در داخل امريكا است كه بهشدت ضعيف است. ولي در كل تفكرات هيات جديد حاكم بر كاخ سفيد بيشتر به دنبال مسائل اقتصادي است و چون جهتگيريهاي آنها نيز اقتصادي است بايد به وعدههاي خود عمل كنند. تا حدود زيادي سعي ميكنند در مكانهاي مختلف هزينهاي نظامي خود را كاهش دهند. حتي ترامپ اعلام ميكند كه هزينه استقرار سامانه تاد در كرهجنوبي كه يك ميليارد دلار برآورد ميشود را سئول بايد پرداخت كند. وقتي كه تفكرات اقتصادي اينچنين پشت جريان قرار دارد و با تفكرات روساي جمهور سابق متفاوت است كه حاضر بودند هر هزينهاي را انجام دهند تا شخصيت امريكا حفظ شود. اما اكنون گفتماني بر كاخ سفيد حاكم شده است كه طلب يك ميليارد دلار پول از كره جنوبي ميكند و حتي در داخل امريكا نيز اين نوع ديدگاه را سخره گرفتند.
آيا فكر نميكنيد با توجه به اينكه آقاي ترامپ دست تيم نظامي را براي اقدامات باز گذاشته و كارها را پيش ميبرند. تحركات نظامي جديد امريكا در خاورميانه و شرق آسيا اين نظريه را تاييد نميكند، فكر نميكنيد اين تحركات نظامي شرايط را تغيير دهد و اينكه آيا تيم نظامي ترامپ متفاوتتر از اوباما نيست؟
تيم نظامي دولت كنوني ترامپ در دوره اوباما نيز حضور داشتند. بايد به يك نكته اشاره كنم كه نظاميان امريكايي با نظاميان ساير كشورهاي جهان متفاوت هستند. زيرا بخش قابل توجهي از آنها نيمهنظامي و نيمه سياسي هستند. برخي از آنها حتي زماني كه كار نظامي را به پايان ميرسانند تبديل به مشاوران اقتصادي شركتها يا وزيرخارجه ميشوند. بنابراين تصور ما از نظاميان كه در برخي كشورها داريم كه همواره افرادي هستند كه بهطوردايم به دنبال كار نظامي هستند نه اينگونه نيست. هرچند يكسري تفكرات نيز براي پيشبرد اهداف اقتصادي خود دارند كه در برخي نقاط دنيا دست به آتشافروزي ميزنند. اما بهطوركلي بايد بگويم كه حتي اين تيم در كاخ سفيد چندان همگن نيست. برخي از آنها يكسري تضادهاي نظري با يكديگر دارند. تكتك افرادي كه در تيم ترامپ مشغول فعاليت هستند، بسياري از آنها باهم اتفاقنظر ندارند.
فكر نميكنيد افرادي همچون آقاي متيس و مكمستر كه مهرههاي اصلي نظامي دولت را تشكيل ميدهد تفكراتي همراستا داشته باشند؟همچنين شاهد آن هستيم نو محافظهكاران دوره آقاي بوش نيز وارد كابينه شدند و مشغول فعاليت هستند، در دورهاي كه محبوبيت آقاي ترامپ كاهش پيدا كرده به دنبال راه انداختن جنگ جديد براي افزايش محبوبيت رييسجمهور باشند؟
جنگي كه به خصوص در شبه جزيره كره آغاز شود بسيار پردامنه خواهد بود. زيرا ميتواند به درگيري مستقيم امريكا و چين منجر شود. اين موضوع نهتنها محبوبيتي براي رييسجمهور امريكا نميآورد بلكه محبوبيت وي را به حداقل ميرساند و حتي ممكن است اعتراضا عليه ترامپ آغاز شود. نبايد فراموش كرد كه همين افكار عمومي امريكا بودند كه به جنگ ويتنام پايان دادند. از همينرو اينگونه نيست كه با آتشافروزي بتوانند محبوبيت خود را افزايش دهند. گهگاهي قدرتنماييهايي انجام ميدهند تا يكسري احساسات ناسيوناليستي را تحريك كنند. اما در مجموع آمار نظرسنجيها حاكي از آن است كه پس از دو اقدام نظامي در افغانستان و سوريه، ترامپ توانست اندكي محبوبيت خود را افزايش دهد.
در صورت حمله به كره شمالي، احتمال درگيري مستقيم امريكا و چين نيز وجود دارد؟
بله!چرا كه كره شمالي براي چين ارزش راهبردي دارد و اصلا دوست ندارد كه در اين منطقه جنگ به سود غرب تمام شود. بنابراين وقتي كه به سخنان مقامات امريكايي گوش ميدهيم، متوجه ميشويم كه آنها بيشتر به دنبال آن هستند تا به رهبر كره شمالي بفهمانند كه دست از اقدامات تحريكآميز بردارد اما نيت ما اين نيست كه نظام كره را ساقط كنيم. آنها حتي اين موضوع را نيز مطرح ميكنند و در اين مساله چين را هم مد نظر قرار ميدهند. امريكا عنوان نميكند كه به دنبال تغيير رژيم در كره شمالي است زيرا اين موضوع به معني آن است كه بايد يك انقلاب در آنجا رخ دهد و ساختار حكومتي به مانند كره جنوبي شود كه اين موضوع وحدت دو كره را ميسر ميكند. وقتي كه وحدت دو كره شكل بگيرد قاعدتا گرايش به غرب خواهد داشت، اين گرايش نزديك به غرب دقيقا شرايط را به نحوي ميكند كه امريكا تبديل به همسايه غربي چين خواهد شد. از همين رو ملاحظات چين اين اجازه را نميدهد كه دست به عمليات پردامنه عليه كره شمالي بزند.
امريكا براي حل بحران كره حساب ويژهاي روي چين باز كرده است، آيا پكن در پيونگ يانگ نفوذ دارد كه جلوي بحران را بگيرند؟
تمام دنيا اذعان دارد كه تقريبا 90درصد صادرات و واردات كره شمالي از طريق چين است. يعني هم كره شمالي مايحتاج اصلي خود را از چين وارد ميكند و اصليترين توليد خود يعني زغال سنگ را كه به دليل تحريم خريداري ندارد به چين صادر ميكند. در نتيجه كره شمالي با كمكهاي چين است كه توانسته كماكان خود را در شرايط بد تحريم حفظ كند. به همين دليل تا زماني كه دولت كره شمالي با كمكهاي چين خود را سرپا نگه ميدارد، نفوذ چين بر آن پابرجاست.
در زمان كيم جونگ ايل، پدر رهبر كنوني كره شمالي به نظر ميرسيد چين از نفوذ بالايي برخوردار بود، اما به نظر ميرسد در دوره رهبري جديد شرايط تغيير كرده است و حتي با وجود اينكه گفته ميشود شخص رييسجمهور چين تلاش فراواني براي جلوگيري از اقدامات كره انجام داده اما باز هم شاهد اقدامات تحريك پذير از سوي كره شمالي هستيم؟
چين نفوذ خود را از دست نداده است و حتي ميتوان گفت كه اين نفوذ افزايش پيدا كرده است. هرچند مدركي براي اثبات اين حرف ندارم زيرا اين نوع موضوعات از جمله سياستهاي پنهان ميان دو طرف است. با اين وجود شبههناك است كه با وجود نفوذ شديد چين روي كره شمالي و فشار آوردن بر پيونگ يانگ كماكان اين نوع اقدامات ادامه دارد. اين فرضيه وجود دارد كه احتمالا فشارها به گونهاي نيست كه كره شمالي را ترغيب به خودداري از اقدامات تحريكآميز كند. بسياري معتقدند كه چين، كره شمالي را كنترل ميكند اما اين كنترل هم به نظر ميرسد به شكل نامحسوسي اداره ميشود. از طرفي كنترل به حدي شديد نيست كه كره دست از اين نوع اقدامات بردارد و در طرف مقابل اجازه نميدهد كه پيونگيانگ از يك حدي پا را فراتر بگذارد.
به نظر شما موضوع كره شمالي ميتواند پكن و واشنگتن را به يكديگر نزديك كند؟
از نظر من اين موضوع نقطه اختلاف ميان دو طرف است. اما اينكه آقاي ترامپ از كسي تعريف كند و با او وارد چالش شود مسبوق به سابقه است. نمونه اين موضوع ولاديمير پوتين است. اما حالا شرايط برعكس شده است فردي كه پيشتر تعريف نميكرد به ناگاه با او دوستي ميكند. اين موضوع نشانگر ناشي بودن ايشان در سياست است. اما در اينكه بخواهند دوطرف در بحران كره به يكديگر نزديك شوند اين را محتمل نميدانم بلكه آن را نقطه اختلاف دو طرف ميدانم. حتي در مذاكرات شش جانبه نيز شاهد آن بوديم كه چين يك طرف ماجرا در كنار كره شمالي و روسيه بود و طرف مقابل امريكا، ژاپن و كره جنوبي حضور داشتند. دو طرف در اين شرايط شروع به دادن امتياز براي ادامه مذاكره ميشوند. منافع اين دو كشور در كره شمالي رودرروي هم قرار دارند و تنها سعي ميكنند امتياز با يكديگر ردو بدل كنند. از همين رو اين موضوع را نقطه همكاري نزديك نميبينم ولي به دليل به خطر نيفتادن منافع دو طرف در جنگ كره سعي ميكنند يكديگر را در جريان امور قرار ميدهند و درجه بحران از يك حدي فراتر نرود كه نهايتا دو كشور با يكديگر درگير ميشود. نبايد فراموش كنيم كه چين مائو در جنگ ميان دو كره بيش از صدها هزار كشته داد. يعني در اينجا تنها كرهايها نميجنگند بلكه چينيها نيز در ميدان حضور دارند. كره شمالي حياط خلوت چين محسوب ميشود. از همين رو سعي ميكنند بحران را كنترل كنند تا به جنگ ختم نشود.
به نظر شما آقاي ترامپ چه سياستي را در قبال كرهشمالي براي آمدن پشت ميز مذاكره دنبال ميكند؟
نكته اينجا است كه اين كره شمالي نيست كه بايد پشت ميز مذاكره بيايد. اين طرف امريكايي است كه به راحتي با كره شمالي مذاكره نميكند و همواره پيش شرط براي مذاكره مطرح ميكند. امريكا معتقد است كه ابتدا كره شمالي بايد فعاليتهاي هستهاي و موشكي خود را متوقف كند و سپس مذاكره با كره شمالي را آغاز ميكند. كره شمالي اما كاملا شيوه متفاوتي را در پيش گرفته و اين كارها را انجام ميدهد تا دوباره با امريكا پشت ميز مذاكره قرار گيرد و بتواند تحريمهاي عليه خود را لغو كند. كره شمالي حتي طالب آن است كه مذاكره رودررو و دوجانبه را با امريكا برقرار كند كه تاكنون واشنگتن علاقهاي به اين كار نشان نداده است و عملا چندان پيونگ يانگ را به رسميت نميشناسند. البته ظاهرا دولت جديد آقاي ترامپ اعلام كرده است كه ابايي از مذاكره با كره نداريم كه اين را ميتوان گفت كه دولت جديد از سياستهاي پيشين امريكا به خصوص در دوره بوش پسر عدول كرده است كه در آن دوران مذاكرات شش جانبه را آغاز كرد ولي آن را ادامه نداد. اما اكنون دولت جديد اعلام ميكند كه تمام گزينههاي روي ميز است از جمله مذاكره؛ همين موضوع نشانههايي است كه طرفين بتوانند مذاكرات ششجانبه را مجدد احيا كنند ولي به هر حال نظر غرب اين است كه كره شمالي بايد عاري از سلاح اتمي باشد. معني اين اقدام هم يعني اينكه كره شمالي رآكتورهاي آب سنگين خود را تبديل به آب سبك كند تا ديگر توليد پلوتونيوم نداشته باشد. زيرا پلوتونيوم موجود در كره شمالي از رآكتورهاي آب سنگين توليد ميشود كه قابليت استفاده در سلاح اتمي را دارد. پيشنهاد امريكا اين است كه تاسيسات كره شمالي از حالت توليد برق خارج نشود و پلوتونيوم براي سلاح اتمي توليد نكند و آن زمان قول داده بودند تا كمك كنند تمام نيروگاههاي هستهاي تغيير كاربري دهد و يكسري كمكها نيز به كره شمالي انجام شود. اما ظاهرا اين كمكها به حدي نبود كه كره را قانع كند دوباره فعاليتهاي خود را از سر بگيرد، در نتيجه اوضاع رفته رفته به شرايط كنوني رسيد. به هر حال خلف وعدههايي در مذاكرات شش جانبه صورت گرفت كه مقامات كره مشاهده كردند امتيازاتي كه دريافت ميكنند به اندازه امتيازي كه ميدهند نيست.
اگر ژاپن و كره پس از اختلافات قديمي پس از جنگ جهاني دوم به همراه امريكا عليه كره شمالي متحد شوند در اين بين واكنش چين چه خواهد بود؟
كره جنوبي و ژاپن به دليل مسائلي كه در دوره جنگ جهاني دوم اختلافات فراواني داشتند. كره جنوبي براي مدتها مستعمره ژاپن به حساب ميآمد. به هر حال اختلافات ريشهدار تاريخي ذهن مردم كره را آزار ميدهد و موجب آن ميشود كه نتوانند با يكديگر متحد باشند. اما به دليل اينكه هر دو كشور زير چتر حمايتي امريكا قرار دارند رزمايشهاي نظامي برگزار ميكنند. حتي در حال حاضر بسياري از سرمايهگذاريهاي اقتصادي در كره توسط ژاپنيها صورت ميگيرد. بنابراين نقاط همكاري آنها بيش از نقاط افتراق است. آنها دو متحدي هستند كه اختلافات تاريخي نيز با يكديگر دارند. باهم بودن اين دو كشور چين را آزار ميدهد زيرا پكن هر اتحادي در تضاد با منافع خود را عليه چين ميداند.
اگر شوراي امنيت بخواهد عليه اقدامات كره شمالي قطعنامه جديدي صادر كند چه گامهايي پيش رو دارد و آيا چين همراهي خواهد كرد؟
جالب اينجاست كه چين در اكثر قطعنامههايي كه شوراي امنيت عليه كره شمالي صادر كرده نه وتو و نه مخالفت كرده است و با قطعنامهها همراهي كرده است چرا كه نميخواهد متهم به حمايت از كره شمالي شود. در اين بين يك بازيگر قديمي كه مجدد وارد صحنه شده، روسيه است. روسيه اكنون در جنبههاي مختلف، صحنههاي رقابتي با غرب براي خود ايجاد كرده است، با توجه به اختلافاتي كه با امريكا دارد هركجا كه ميتواند نقش ايفا ميكند. از جمله آن ميتوان به كره شمالي اشاره كرد كه قصد دارد از آن به عنوان يك صحنه سياسي استفاده كند. روسيه اكنون به گونهاي وارد گود شده كه حتي با بيانيه شوراي امنيت كه قصد داشت اقدامات كره شمالي را محكوم كند نيز همراهي نكرد. حتي در برخي موارد از آن به عنوان وتو نام برده شد. در حال حاضر اگر چين قطعنامهها را وتو نكند اينبار اگر قطعنامه تندي عليه كره شمالي در نظر بگيرند روسيه آن را وتو خواهد كرد. در حال حاضر صحنه كره شمالي تبديل به بازي شده است كه بيشتر قدرتهاي بزرگ آنجا زورآزمايي ميكنند و بيشترين آسيب را از اين اقدامات ملت كره شمالي خواهند ديد و تاثير آن ميتواند به كره جنوبي و ژاپن نيز كشيده شود.