نشست رسانهاي بيستمين جشنواره تئاتر دانشگاهي برگزار شد
دبيرخانه در كدام زمين بازي ميكند؟
بابك احمدي
جشنواره تئاتر دانشگاهي ايران هرسال با اما و اگرهاي فراوان و آزاردهنده برگزار ميشود، گاهي اين اما پررنگ و زماني هم اگرها دستخوش صعود و نزول ميشوند. بسته به اينكه فراخوان دبيري چه وقت منتشر شود و وزارت علوم چه زمان روي يك گزينه توافق! كند و تاييد صورت بگيرد. اين شيوه سالها است كه برگزاري جشنواره را حتي پيش از شروع امور اجرايي از سوي دبير و همكارانش به حاشيه ميراند؛ ماجرايي كه در دوره جديد بيش از پيش به چشم آمد. مهدي گمار، دبير بيستمين جشنواره بينالمللي تئاتر دانشگاهي ايران صبح روز گذشته، 11 ارديبهشت با برپايي نشست رسانهاي به بيان توضيح درباره بخشهاي مختلف اين دوره، آثار راهيافته به جشنواره و مشكلات سر راه حركت منطقي اين رويداد پرداخت. گمار در بخشي از اظهاراتش به دشواريهاي برگزاري جشنواره با اين شكل از برنامهريزي اشاره كرده و ميگويد: « متاسفانه كمكهزينه گروهها با وجود تنها ۵ روز مانده به آغاز جشنواره هنوز پرداخت نشده است.» دبير جشنواره تئاتر دانشگاهي ايران در ادامه از سفر 5 گروه خارجي به ايران و برگزاري كارگاههاي آموزشي علاوه بر اجرا در دوره بيستم خبر داده است. «از بين آثار متقاضي ۲۴ نمايش به بخش صحنهاي، ۷ اثر به بخش تجربههاي اجرا، ۱۰ متن به بخش نمايشنامهنويسي، ۷ اثر به بخش پژوهش و ۶ اثر نيز به بخش برگزيده جشنوارههاي تئاتر دانشگاهي راه پيدا كرد.» اما نكته جالبتر بين اظهارات حسين عبداللهي وجود داشت: «سالنهاي دانشگاه تهران و دانشگاه سوره براي برگزاري كارگاههاي آموزشي جشنواره مورد استفاده قرار ميگيرند. همچنين تالار وحدت نيز ميزبان مراسم اختتاميه اين دوره از جشنواره است. » به اين معني كه اصولا قرار نيست سالنهاي موجود در دانشگاههاي زيرنظر وزارت علوم پذيراي جشنواره دانشجويان خودش باشد و اينكه مسوولان بنياد رودكي در اقدامي -يكبار در تمام اين سالها- بيآنكه 50 يا 60 ميليون تومان اجارهبها طلب كنند امكان برگزاري اختتاميه در اين محل را دادهاند كه بايد صبر كرد و ديد. دبير جشنواره همچنين به ارايه درخواست بودجه 320 ميليون توماني براي برگزاري جشنواره اشاره كرده و اين درحالي است كه همه ميدانيم در نهايت چنين مبلغي دست دبيرخانه را نخواهد گرفت. وزارت علوم هنوز كمك هزينه گروهها را پرداخت نكرده و اين اظهارات اينطور معنا ميدهد كه وضعيت اسكان گروههاي خارجي دعوت شده به حضور در جشنواره – فارغ از اينكه چه تعداد باشند- همچنان نامشخص است و بايد براي پرداخت به هتلها، هزينه جوايز، امور اجرايي، برگزاري مراسم اختتاميه، اقلام چاپي جشنواره شامل كتاب يا كتابهاي پژوهشي و غيره از حالا فكر چاره بود. گمار در انتهاي اظهاراتش به نكاتي درباره حضور آثار برگزيده در جشنواره تئاتر فجر و فراهم آوردن شرايط اجراي عمومي براي آنها اشاره ميكند كه تا حدي نگرانيها را افزايش ميدهد. «دبير جشنواره بينالمللي تئاتر فجر هنوز مشخص نيست و از اين رو فعلا هيچ كاري در اين زمينه نميتوانيم انجام دهيم. درحال انعقاد تفاهمنامههاي مكتوب با برخي سالنها براي اجراي عمومي آثار هستيم. » صحبتهاي پاياني دبير جشنواره بيستم اينطور قابل ترجمه است كه گرچه امكان رايزني با سالنهاي تئاتري از اسفند 95 وجود داشته ولي سردرگميها اجازه نداده است. حتي رايزني با ادارهكل هنرهاي نمايشي پيش از انتخاب دبير هم ميسر بود كه صورت نگرفته و متاسفانه در نشست خبري هيچ چيز درباره رويكرد اين دوره جشنواره – مثلا در بخش برگزاري كارگاههاي آموزشي- بيان نميشود. كشورهاي شركتكننده و سابقه هنرمندان خارجي مشخص نيست و مسوولان اعلام نكردند اين دوره كتابي منتشر ميشود يا نه؟ گرچه مسووليت بخشي از كاستيهاي موجود قطعا بر دوش دبيرخانه قرار ميگيرد ولي بيتوجهي مسوولان به «انتخاب دبير جشنواره تئاتر دانشگاهي ايران با رايگيري دموكراتيك در كانونهاي تئاتر دانشگاهها» و معرفي ديرهنگام دبير موجب پيش آمدن چنين مشكلاتي شده است. ولي پرسش اين است با معرفي تالار مولوي به عنوان مقر اصلي فعاليتهاي جشنواره دانشگاهي – خواست مديريت فعلي تالار مولوي- اعضاي دبيرخانه دوره بيستم در كدام زمين بازي ميكنند؛ زمين بعضي كارمندان پشت پرده وزارت علوم و مديريت تالار يا زميني كه معتقد است تعيين سرنوشت جشنواره و جريان تئاتر دانشگاهي فقط بايد در دست خودشان باشد؟