آهوي گريز پاي سرمايه
نادر هوشمنديار٭
پيشرفت و توسعه سريع اقتصادي در جهان امروز و تغييرات پرشتاب زيستمحيطي، آگاهي از تحولات گفتمان سرمايهگذاري، توليد و صادرات را يكي از پيششرطهاي ضروري توسعه ساخته است. اما اين نگرش در اقتصاد دولتي و وابسته به درآمدهاي نفتي، اقتصاد ايران را در بسياري از حوزههاي كسب و بهويژه در كشاورزي، صنايع كوچك و توليد به چالش كشيده است. فقدان مديريت توانا و بينش محور در سيستم اقتصادي و اتكا به كمك دلالهاي حرفهاي و تار عنكبوتي در چرخه رفع گرفتاريهاي اقتصادي (مانند تحريم) به يك نگراني جدي تبديل شده است. البته ريشه اين نگرانيهاي اقتصادي ايران را بايد در تحليل تاريخي و بينش اقتصادي كارشناسي كرد كه مسبب و آسيب وضعيت موجود اقتصادي يك شبه حباب و تورم نشده است. ولي شايد مولفههاي به سخن آمده، بيشتر شنيده شدهاند و بيشتر از آنها حرف به ميان آمده است. به نظر ميرسد فرار سرمايهها بيش از هر چيز ديگري ميتواند گرههاي اقتصادي كشور را افزايش دهد.
چون افزايش فرار سرمايهها، حكم گريختن آهو از دشت به طرف اقتصاد بازار محور باشد. ما درست در زماني كه اقتصادمان نياز دارد تا با سرمايههاي مولد جاني تازه كند، اين سرمايهها فرار را بر قرار ترجيح ميدهند. آن طور كه آمارها ميگويند در شش ماه ابتدايي سال ۹۱ بيش از ۴۰۰ شركت در تركيه به ثبت رسيده است و اكثر اين شركتها نيز شركتهاي سرمايهگذاري بودهاند ، آن وقت در ايران درست در سال 91 بعد از چشيدن مزه بيشترين درآمدهاي نفتي، رشد بخش صنعت به منفي 10 درصد نزديك ميشود، چون سرمايه مولد يا وجود نداشته يا تن به فرار داده است.
امروز سناريوهاي قيمت نفتي كه وضع صنعت و توليد را به فلاكت نزديك كرده است نگاه كردن به آمار 45 ميليارد دلار فرار سرمايه، فعالان اقتصادي، انديشمندان دانشگاهي، مخاطبان و حاضران در عرصههاي اقتصادي را به تفكر و چارهانديشي فرا خوانده است. اگر اين 45 ميليارد دلار در اختيار مديران عقل محور قرار ميگرفت، ميتوانست توسعه اقتصادي را در ايران زير و رو كند، اما حالا چه اتفاقي افتاده است. نهتنها اين 45 ميليارد دلار وجود ندارد، بلكه از سوي ديگر در اقتصاد ايران كار به جايي رسيده است كه سرمايهگذاران براي تامين سرمايه مورد نياز خود و براي به چرخه در آوردن توليد و صادرات مجبور هستند گرفتار شبكههاي رابطهاي شوند. چون اقتصاد بيمار است و نميتوان به سادگي و با رفتار پاك اقتصادي، با خيالي آسوده به تامين سرمايه و رشد جهشي سرمايه انديشه كرد. در بسياري از مواقع نيز سرمايهگذاران مجبور به فعاليت تهاتري ميشوند. آنها كالا و خدمات توليد ميكنند و به شكل طبيعي ميخواهند به پول خود برسند. اما در روند معيوب اقتصاد كشور به دليل چالههاي سرمايه به جاي پول خود خودرو، ساختمان، زمين و... دريافت ميكنند. يا در شكل خيلي سيستماتيك سرمايه خود را در مناطقي نظير آنتاليا، دوبي، كشورهاي تازه به استقلال رسيده و برخي از نقاط ايتاليا صرف خريد ساختمان و زمين ميكنند و در امور دلالي رها ميشوند.
مديريت اقتصادي و برنامهريز كشور بايد اين نقايص را جدي بگيرد و از منظر ايجاد رفاه براي سرمايهگذاران به روند سرمايهگذاري در كشور نگاه كند. اگر ساختار نهادي به نفع سرمايهگذاران تغيير آرايش بدهد، براي سرمايهگذاران مولد نيز انگيزه ايجاد ميشود تا در همين فضايي كه امنيت براي سرمايهگذاري لكنت دارد، حضور پيدا كند و به كسب و كار مشغول شود. بارها شنيدهايم كه در جايي مانند چين، وزير اقتصاد براي بدرقه و خوشامدگويي به يك سرمايهگذار معمولي حتي تا فرودگاه نيز ميرود و براي سرمايهگذاران سر خم ميكند، اما در ايران فقط كافي است كه ما از مديران اقتصادي چنين درخواستي داشته باشيم؛ يعني از آنها بخواهيم به سرمايهگذاران احترام بگذارند و محيط كار آنها را به هوايي مطبوع مزين سازند، مديران در چنين مواقعي تعجب ميكنند چون پز مديريت در ايران بر عكس شكل گرفته است، مديران و برنامهريزان اقتصادي احساس ميكنند كه احترام مضاعف بايد شامل حال آنها شود، در صورتي كه ماجرا برعكس است. مقام مديريت اعطا ميشود تا در زمان لازم، كساني كه برگه مديريت دارند، حتي براي جلوگيري از فرار سرمايه سر خم كنند. چون اين سرمايه ميتواند اقتصاد كشور را نجات دهد. فرار سرمايهها را جدي بگيريم.
* استاد دانشگاه