• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3818 -
  • ۱۳۹۶ يکشنبه ۷ خرداد

اوج موسيقي كلاسيك ايراني و شكست موسيقي مصرفي

اميرحسين رايي | مرور تاريخ معاصر ايران، گواه آن است كه هر زمان موسيقي هنري و جدي در نقاط عطف تاريخ، با جريان‌هاي اجتماعي همگام و هم‌صدا شده، توانسته است ضمن بازتاب واقعيات جامعه، در حافظه تاريخي مردم نيز ماندگار شود. تصانيف عارف قزويني در انقلاب مشروطه و تصانيف و آثار مركز چاووش در انقلاب اسلامي 57 تحت هدايت بزرگاني همچون محمدرضا لطفي، حسين عليزاده و پرويز مشكاتيان، از جمله همين كاركردهاي هنر ناب در پاسخ به نيازهاي پويا و ملموس جامعه به شمار مي‌رود. هنر ناب به لحاظ برخورداري از زيرساخت‌هاي استوار هنري و ايده‌اي، هرچند در فرآيندي زمان‌بر، اما سلايق زيباشناسانه و عقلاني مخاطبان را رشد داده و به سطحي از تعامل پويا و سازنده مي‌رساند. در مقابل، موسيقي پاپ به لحاظ برخورداري از زنجيره‌اي از نغمات و ريتم‌هاي يكنواخت و مكرر، باعث ايجاد انفعال و ملال در مخاطب شده و تفكر و تعامل را از شنونده دريغ مي‌كند. به همين دليل است كه منتقدي مثل تئودور آدورنو، موسيقي پاپ و عامه‌پسند را، بيشتر وسيله‌اي براي سرگرمي به شمار مي‌آورد، وسيله‌اي كه به محصول هنري، خصلتي صنعتي بخشيده و آن را در دست قدرت‌هاي اقتصادي و صنعتي، به ابزاري براي بالا بردن تراز تجاري بدل مي‌سازد. موسيقي پاپ، معمولا كالايي است مصرفي كه اتفاقا تاريخ مصرف هم دارد، اهميتي ندارد كه ذهن مخاطب را به چالش وا نمي‌دارد، مهم اين است كه در بسته‌بندي‌هاي پرزرق‌وبرق و زيبا عرضه شده و با وجود عدم برخورداري از غناي فرهنگي و هنري، به برآورده شدن اهداف اقتصادي و سياسي و اجتماعي، ياري مي‌رساند. موسيقي هنري به دليل تحريك نيروي تعقل و تفكر مخاطبان، قادر به برقراري ارتباطي تعاملي از طريق ساختارهاي ناب زيباشناسانه و واقعيات عيني جامعه است. در حقيقت، موسيقي هنري با واقعيات اجتماعي در ارتباط است، در حالي كه موسيقي پاپ فرآيندي است واپسگرا كه مخاطب را دچار نوعي سرگرمي منفعلانه از طريق عناصري بي‌معنا و نامفهوم مي‌كند. اين نوع از موسيقي در ميان مردم جامعه، مردم دردمند و مضطرب، اما بردبار و صبور، سكوت و خاموشي را بسط مي‌دهد. به لحاظ جامعه‌شناختي، ارزش‌هاي موسيقايي را بايد در ارزش‌هاي ارتقا بخش جست‌وجو كرد. موسيقي پاپ به قيمت قرباني كردن ارزش‌هاي زيباشناسانه، تنها به ستايش «كآركرد‌گرايي» صرف مي‌پردازد. موسيقي پيش از آنكه كلاسيك يا پاپ باشد، بازتابي است از تجربه‌هاي جمعي و هويتي ما و به نوعي مجموعه‌اي است از نشانه‌هاي قومي اين سرزمين و هويت، آن چيزي است كه از فضاي پيرامون تاثير مي‌پذيرد. در فرآيند گوش سپردن به موسيقي هنري، هويت ما از طريق شركت در تجربه‌اي خيال‌انگيز و منبعث از آزادي و اراده شكل مي‌گيرد، در صورتي كه تجربه زيباشناسانه موسيقي پاپ، متاثر است از صور خيالي كه از فلسفه خودمحور و لذت‌طلب مدرن غرب نشات مي‌گيرد.  تصانيف عارف و آثار حماسي گروه‌هاي چاووش، شيدا و عارف بدين‌جهت در حافظه قومي و تاريخي مردم به حيات و پويايي خود ادامه مي‌دهند كه برخاسته از عوامل اجتماعي و واقعي دوران خود و منبعث از روح جمعي هستند. به تعبير ديگر، موسيقي هنري يا هر هنر جدي ديگري، سفارش‌ناپذير و غيرفرمايشي است. اينجا ديگر، نه عدم پخش آثار استاد محمدرضا شجريان از رسانه ملي، نه شكسته‌دلي و نااميدي استاد حسين عليزاده از خانه موسيقي و ديگر نهادهاي تصميم‌گيرنده در حوزه موسيقي و نه بايكوت و سكوت نهادهاي دولتي و شبه‌دولتي و جوامع دانشگاهي در مقابل استاد فقيد محمدرضا لطفي، هيچ‌كدام نمي‌تواند مانع سر ز خاكستر برآوردن تصانيف از گلوي هنرمنداني شود كه تا تاريخ هست، زنده‌اند. مفاهيمي همچون آزادي، صلح و دوستي و برابري، آنچنان جاودانه و ماندگارند كه حتي قشر گسترده‌اي از جواناني كه بنا به دلايل گوناگون با موسيقي جدي ميانه‌اي ندارند نيز در بزنگاه‌هاي تاريخي و سرنوشت‌ساز، سره را از ناسره تمييز داده و عطاي صدقه را هرچند به زيور مصرفي‌ترين خواننده پاپ آراسته شده باشد به لقايش بخشيده و با پيران هنرمند و سينه‌سوخته و سرشار از عشق به سازندگي همصدا مي‌شوند. ساختارهاي زيباشناسانه منسجم، مستحكم و متنوع، عنصر منطق و عقلانيت و پشتوانه‌هاي حكمي و فلسفي از جمله ويژگي‌هاي بارز و برجسته موسيقي هنري و دستگاهي ايران به‌شمار مي‌روند، در شرايطي كه تكرارهاي ملال‌آور، مصرفي بودن و كآركردگرا بودن، به همراه ريتم‌هاي ساده و يكنواخت باعث شده تا موسيقي پاپ همواره از سوي نظريه‌پردازان مطرح موسيقي مورد انتقادهاي جدي واقع شود.
موسيقي هنري به دليل انديشه‌ورز بودن و برخورداري از اصول بنيادين گسترش ملوديك و رنگ‌آميزي‌هاي متنوع وزني و ريتميك مبتني بر واقعيات قومي و منطقه‌اي اين سرزمين، با جهان پيرامون ارتباطي سازنده برقرار مي‌سازد، در صورتي كه موسيقي پاپ به دليل مصرفي بودن و سفارشي بودن، كالايي است «شيءواره» كه در آن به قول والتر بنيامين، از هاله هنري نشاني نيست و در عوض ابزاري است وسوسه‌انگيز در دستان قدرت‌هاي اقتصادي و سياسي در جهت تنزل سطح آگاهي و هوشمندي توده‌ها. حتي در كشوري مانند ايران كه موسيقي حرمت دارد (البته اين حرمت، كاملا متوجه موسيقي دستگاهي و هنري است) نيز، توسل به سخيف‌ترين نوع موسيقي پاپ در جهت اغفال اذهان عمومي، روا مي‌شود، حتي اگر اين توسل از روي عجز منجر به مرگ تاريخي جرياني خاص شود. امروز اگرچه به دلايل گوناگوني، از تشكل‌هايي همچون انجمن اخوت، چاووش، شيدا و عارف خبري نيست، اما به دليل پيوستگي آثار اين هنرمندان با روح دوران خودشان از طرفي و اتصال به مبادي شناختي و معرفتي ايراني-  اسلامي از طرف ديگر، شاهد آن هستيم كه نخبگان حوزه موسيقي و موضع‌گيري‌هاي مدبرانه و اصلاح‌طلبانه آنان، باعث هدايت انديشه و نهايتا تصميم‌گيري بخردانه سيل عظيمي از جوانان وطن مي‌شود. سخن آخر آنكه موسيقي ناب، هنري است واقع‌گرا كه فرمايش‌پذير نبوده و نمي‌توان از آن استفاده ابزاري كرد. جريان مظلوم موسيقي كلاسيك در ايران آنچنان بي‌ادعا و خاموش عمل مي‌كند كه با وجود سركوب‌هاي چندده‌ساله صفوي و انجماد و انفعال پهلوي و انكار چند دهه اخير، اما بي‌آنكه خواسته باشد در خدمت جرياني خاص باشد، از طريق تاثير تدريجي و ماندگار اصول مستحكم حكمي و نظري در حافظه زيباشناسانه ايرانيان و ارتقاي روح حقيقت‌جويي و واقع‌گرايانه، بدخواهان اعتدال و تدبير را با كمترين زحمت به ورطه موسيقي مصرفي‌اي پرتاب مي‌كند كه تاريخ مصرفش يك‌شبه منقضي شده و مصرف‌كننده را به ورطه انزواي سياسي مي‌كشاند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون