دبير جشنواره تئاتر فجر حكم گرفت
خرداد تئاتريها هم پر حادثه شد
هركه آمد عمارتي نو ساخت
ندا آلطيب
سرانجام مهدي شفيعي، مدير اداره كل هنرهاي نمايشي به وعده خود عمل كرد و پيش از به پايان رسيدن ماه خرداد، تكليف دبيري سيوششمين جشنواره تئاتر فجر را مشخص كرد و صبح ديروز براي فرهاد مهندسپور حكم زد تا خرداد پر حادثه در تئاتر و براي تئاتريها هم تعبير شود. عملكرد شفيعي درباره انتخاب دبيران جشنوارههاي گوناگون در چند سال گذشته كه بر مسند مديريت اداره كل هنرهاي نمايشي تكيه زده، نشان داده كه علاقه چنداني به تغيير دبيران جشنوارههاي زير پوشش اين اداره ندارد و بيشتر ترجيح ميدهد مانند جشنوارههاي معتبر جهاني دبيري جشنوارهها را به افراد ثابتي بسپارد اما مساله اينجاست كه در اين سالها كدام دبير صلاحيت ابقا داشته است؟ به هر حال با آن نگاه، شايد شفيعي ترجيح ميداد دبيري جشنواره سيوششم را هم همچون دو سال گذشته به سعيد اسدي واگذار كند اما به هر دليلي اين تصميم اجرايي نشد. سعيد اسدي سال گذشته نتوانست اقبال جامعه تئاتري را جلب كند ضمن اينكه او خود خستهتر از اين بود كه بخواهد بار ديگر مسووليت نه چندان آسان دبيري جشنواره را به دوش بكشد. شفيعي اما روي يك موضوع اصرار داشت اينكه دبير بعدي هم چهرهاي دانشگاهي باشد. حالا اينكه اين اصرار چقدر به برگزاري بهتر جشنواره تئاتر فجر كمك ميكند و چه خيري براي تئاتر ما دارد، نكتهاي است كه هنوز روشن نشده و بايد منتظر نتايج جشنواره امسال باشيم.
در هر حال شفيعي با همين نگاه، براي فرهاد مهندسپور به عنوان دبير جشنواره امسال حكم صادر كرد. هنرمندي كه حدود پانزده سال است اثري به صحنه نبرده و به كلاسهاي درسش در دانشگاه بسنده كرده است. مهندسپور كه پيشتر در سمتهاي اجرايي گوناگوني مانند رياست شوراي نظارت و ارزشيابي اداره كل هنرهاي نمايشي، رياست انجمن نمايش و... فعاليت داشته است، تجربه دبيري جشنواره تئاتر فجر را هم دارد. او 13 سال پيش، دبيري جشنواره بيستوسوم تئاتر فجر را بر عهده داشت؛ تجربهاي كه البته به اندازه اجراي نمايشهاي بهياد ماندنياش براي هنرمندان تئاتر، شيرين نبود و حالا بايد ديد امسال چقدر ميتواند از همكارانش نمره مثبت بگيرد. البته كمتر كسي است كه در حوزه تئاتر حضور داشته باشد و نداند كه گاه موفقيت يا ناكامي يك مدير يا دبير، بهويژه اگر قرار باشد خلاقيتي هم به خرج بدهد، تقريبا هيچ فرمول مشخصي ندارد چراكه جامعه تئاتري هم چيزي جداي از جامعه كلي ما نيست كه يكي از ويژگيهاي هميشگياش، غير قابل پيشبيني بودن است ضمن اينكه هنرمندان تئاتر هم مانند اغلب مردم جامعه ما بيشتر ميدانند چه نميخواهند اما تصوير خيلي روشني درباره خواستههاي خود ندارند. به همين دليل حتي اگر دبيري از آسمان بيايد و جشنواره را برگزار كند، باز هم تعدادي از هنرمندان، ناراضي و منتقد خواهند بود چرا كه اصولا راضي كردن همه، امري است محال و اين وضعيت در تئاتر هم مانند هر جامعه ديگري اعم از كوچك يا بزرگ، مصداق دارد. ضمن اينكه در تمام اين سالها نتوانستهايم مدير يا نيروي اجرايي كاردان و توانمند در حوزههاي فرهنگي و هنريمان پرورش دهيم و اينگونه است كه براي انتخاب دبيران جشنوارهها هميشه با مشكل رو بهرو هستيم و بسياري از هنرمندان هم كه مشكلات حوزه كاري خود را ميدانند، ترجيح ميدهند دردسر بيشتري براي خود درست نكنند و با يك پاسخ منفي، بار مسووليتي سنگين را از روي دوش خود بردارند. هرچند هميشه تعدادي هم با جاهطلبيهايي كه دارند، ترجيح ميدهند همه انتقادات را به جان بخرند اما به رزومه كاريشان دبيري جشنواره را هم اضافه كنند. با در نظر گرفتن اين واقعيتها كه تنها بخش كوچكي از واقعيتهاي موجود است، بايد منتظر باشيم و ببينيم در وهله اول فراخوان اين دوره از جشنواره به چه شكلي خواهد بود. از آنجاكه جشنواره تئاتر فجر بعد از 36 سال هنوز آييننامه مشخصي ندارد، تقريبا هر دوره از جشنواره، شبيه دبير همان دوره است چون هر دبيري براي خودش طرحها و برنامههايي دارد كه الزاما موفقيتش در اجرايي كردن آنها قطعي هم نيست اما به هر حال در اين سالها هر دبيري كه آمده، طرحي نو درانداخته است، حالا بماند كه گاه اين طرح نو در حد تغيير نام يك بخش از جشنواره بوده است. مسلما فرهاد مهندسپور با وسواسي كه دارد، در اين يكي دو روزه ترجيح ميدهد با پيروي از ضربالمثل «تا مرد سخن نگفته باشد/ عيب و هنرش نهفته باشد»، درباره فراخوان اين دوره، زمان دقيق انتشار آن، تغييراتش نسبت به دورههاي پيش و... سخني نگويد و پاسخ به اين پرسشهاي كلي را به روزهاي بعدي موكول ميكند.