پژوهش جالب در دانشگاه تهران و نتيجه عجيبش
رسانه ملي و سينما از فرهنگسازي درباره ايدز عقب ماندند
نازنين متيننيا
اصغر فرهادي از نخستين كارگردانهاي ساختارشكن تلويزيون بود. وقتي سريال «داستان يكشهر» او پخش ميشد، مخاطبها باور نميكردند كه اين سوژهها و دغدغههاي اجتماعي روايت شده در اين سريال، كه سالها گفتن و صحبت درباره آنها ممنوع بود، با زباني نرم و داستاني گيرا، اينچنين روي صفحه تلويزيون بنشيند. مديران هم براي صدور مجوز پخش آن داستانها، دلايل خاص خود را داشتند؛ سريال از شبكه تهران پخش ميشد و به گمان آنها مخاطب ملي و فراگير نبود و مناسب مخاطب پايتخت. همان سالها آمارهاي رشد بيماري ايدز و تغيير الگوي ابتلا به آن، يكي از همان رازهاي مگو بود. راضي كه فرهادي در يكي از قسمتهاي سريالش، اندكي آن را باز كرد و داستان زندگي زني را روايت كرد كه همسرش مبتلا به ايدز است و ناخواسته گرفتار اين بيماري ميشود. در روايت فرهادي، زن باردار بود و بعد از آنكه متوجه بيماري شد، روزگار سختي را گذراند تا اينكه در پايان خوش اين سريال، نوزاد به دنيا آمده، حامل ويروس نبود و زندگياش با اطلاع و آگاهي مادر نجات پيدا كرد. پيام روايت شده در اين قسمت از سريال، ساده و سرراست بود؛ بدانيم، بشناسيم، آگاه باشيم تا مراقبت كنيم. از آن سالهاي دور تا همين روزگاري كه ديگر اطلاعاتي مخفي نميماند و كارشناسان رسانه مدام از فرهنگسازي و آگاهسازي ميگويند و هشدار ميدهند كه ديگر اطلاعات تنها و تنها دست نهادهاي رسمي نيست و فرهنگسازي هم فقط از طريق تلويزيون اتفاق نميافتد و اصلا صدا و سيما، خود را جدا از مردم و مخاطب كرده، مقوله ايدز و اطلاعرساني و فرهنگسازي همچنان مشكلات خودش را دارد. حالا ديگر صحبت درباره اين بيماري، راز مگو نيست. الگوي ابتلا از مواد مخدر به روابط جنسي تغيير پيدا كرده و از همه مهمتر سن مبتلايان هم پايين آمده. در چنين روزگاري و در دانشگاه تهران، تحقيق بسيار جالبي با نتايج جالبتر انجام شده؛ تحقيقي درباره سريالهاي تلويزيوني و فيلمهاي سينمايي با موضوع ايدز و تاثير آن در فرهنگ عمومي. اين تحقيق جالب كه به دو حوزه رسانه و بهداشت متصل ميشود، نتيجه بسيار عجيبي دارد. نتيجهاي كه ميگويد آثار تصويري كه با موضوع ايدز در تلويزيون و سينما ايران ساخته ميشوند، به جاي فرهنگسازي و انگپراكني، برعكس عمل كرده و باعث ايجاد تصوير ناخوشايند از انسانهاي مبتلا به ايدز است. نتيجه اين تحقيق را عاطفه آقايي كه از محققان اين آزمايش بوده در اختيار ايسنا قرار داده و با اعلام نگراني از اين موضوع كه درصد زنان مبتلا به ايدز رشد چشمگير داشته، درباره اين تحقيق و نتايجش گفته است: «اين مطالعات نشان داد كه در مقايسه با سينماي جهان تنها تعداد اندكي از فيلمهاي سينماي ايران به موضوع بيماري ايدز پرداخته كه نشان ميدهد سياست كلي نسبت به اين بيماري سكوت و طرد است، از اين رو به باور ما در چنين وضعيتي «سينما» در ايران نميتواند نقش چنداني در بهبود وضعيت اجتماعي و ارتقاي سلامت اين بيماران داشته باشد. اين تحقيق همچنين نشان ميدهد بازنمايي بيماران ايدز در سينما و تلويزيون بيش از آنكه به انگزدايي از اين بيماران كمك كند، گفتمان انگزني را تقويت كرده است». به اين ترتيب ميشود نتيجه گرفت در روزگاري كه مديران اجتماعي معتقد به شفافسازي و فرهنگسازي براي پيشگيري و مراقبت هستند، فرهنگ عمومي و زاويه نگاه آنهايي كه وظيفه اين اطلاعرساني را دارند، ترميم نشده و بخش مهمي از رسانه عمومي كه تلويزيون و البته سينما است، همچنان نتوانسته با اين معضل دسته و پنجه نرم كند و رسالت واقعي خود را ايفا.