• ۱۴۰۳ دوشنبه ۲۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3833 -
  • ۱۳۹۶ يکشنبه ۲۸ خرداد

فدريكا موگريني، مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا در مجمع اسلو:

آموختيم به جاي رهبران بر مردم سرمايه‌گذاري كنيم

راهكار نظامي گاهي لازم اما كافي نيست

فدريكا موگريني، مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا براي دومين سال متوالي به همراه محمدجواد ظريف و جان‌كري در نشست اسلو حاضر شد. تمركز سوال‌ها از فدريكا موگريني بر نقشي بود كه اتحاديه اروپا با توجه به خط مشي رييس‌جمهور جديد امريكا دونالد ترامپ در صحنه بين‌المللي مي‌تواند بازي كند. بورگه برنده، وزيرخارجه نروژ در ادامه اين نشست به سراغ فدريكا موگريني رفت و سوال خود را اين‌گونه مطرح كرد: آنگلا مركل، صدراعظم آلمان اخيرا در اظهاراتي در مونيخ تاكيد كرده بود كه اروپا بايد مسووليت بيشتري براي تامين امنيت خود و كل منطقه را بر عهده بگيرد. احتمالا شما با خانم مركل در اين زمينه موافق هستيد اما سوال اينجاست كه اين مساله چگونه قابل تحقق است. به عنوان نمونه اروپا براي حل مساله پيش آمده در خليج (فارس) چه تدابيري انديشيده است؟
پيام‌هاي متناقض از دولت ترامپ
مسوول سياست خارجي اتحاديه اروپا در پاسخ به اين سوال گفت: فكر مي‌كنم سوال مشخص شما اين است كه آيا اتحاديه اروپا در شرايطي است كه نقشي جهاني را برعهده بگيرد؟ با توجه به آغاز مذاكرات برگزيت (خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا) و دولت ترامپ كه پيام‌هاي متناقض بسياري را به نقاط مختلف در جهان مخابره مي‌كند، پاسخ من اين است: بله. اتحاديه اروپا مي‌تواند نقش جدي‌تري را برعهده بگيرد. ما بايد اين نقش را به خاطر خودمان ايفا كنيم. ما بايد اين نقش را بپذيريم چرا كه رويكرد اروپايي به امنيت و سياست خارجي در جهان امروز مورد نياز است. شركاي ما از شرق آسيا تا امريكاي لاتين و آفريقا از اروپا مي‌خواهند كه نقش تامين‌كننده امنيت جهاني را ايفا كند. براي نخستين‌بار است كه من چنين درخواستي را نه فقط از جانب كشورهاي غيراروپايي بلكه حتي از داخل اروپا نيز مي‌شنوم. به عنوان نمونه، من فكر مي‌كنم كه يك سال پيش ما در نقطه ديگري ايستاده بوديم. شايد هم بايد بگويم كه دقيقا يك سال پيش در نشست مشابه در همين تاريخ در اسلو درخصوص همين مساله كه امروز سوژه سوال است صحبت كرديم. شايد يك سال پيش بحران هويتي در اروپا كمي پررنگ‌تر بود يا اعتماد به نفس ما براي حل مشكلات كمتر بود. فكر مي‌كنم امروز ما به اين نتيجه رسيده‌ايم كه قدرت و نياز كافي براي ايفاي نقش جهاني به عنوان اروپا را داريم. درنهايت هم بايد اين كار را به دليل مسائل دفاعي و امنيتي خود انجام دهيم.
سوالي كه پيش مي‌آيد اين است كه چرا امروز هم ما و هم جهان به ايفاي نقش بيشتر اروپا نياز دارند؟ نخستين دليل آن اين است كه اتحاديه اروپا خط مشي مشخصي در حوزه سياست خارجي و امنيت براي خود دارد. در گذشته ما عادت داشتيم كه بيشتر روي شكست دادن بحران و مهار تنش تمركز كنيم و نقش خود را در شكل‌گيري تنش يا تلاشي كه مي‌توانيم براي ممانعت از شكل‌گيري آن به كار ببريم را فراموش كرده بوديم. در بسياري از اين پرونده‌ها ميانجيگرها هم مي‌توانند كارهاي بسيار زيادي انجام دهند. مساله اينجاست كه اگر شما روي مسائل تغييرات جوي كار كنيد براي ما اروپايي‌ها به اين معنا است كه شما در حال كار روي مسائل امنيتي هستيد چرا كه اين مساله مي‌تواند مانع از فقر يا فجايع طبيعي شود. همه اين مسائل مانند دومينو با هم در ارتباط است. در بسياري از مناطق فقط مي‌تواند فضايي براي افراط گرايي يا اقدام‌هاي دسته‌جمعي عمومي باز كند. فقط مي‌تواند منجر به بي‌ثباتي و سپس هم تنش‌آفريني شود. براي ما در اروپا سرمايه‌گذاري بر كمك‌هاي بشردوستانه به معناي راهي براي جلوگيري از تنش است.
در مورد راهكار نظامي حق با جواد ظريف است
مساله دوم مخلوطي از رويكرد نظامي و ديپلماسي است كه اتحاديه اروپا در نقاط مختلف به آن متوسل مي‌شود. همان‌طور كه مي‌دانيد در حال حاضر 15 مورد ماموريت نظامي و شهروندي است كه اتحاديه اروپا در سرتاسر جهان آنها را هدايت مي‌كند. به عنوان مثال در آفريقا، كمك‌هاي بشردوستانه در كنار فعاليت‌هاي تجاري، همكاري علمي و تكنولوژي و تلاش براي توسعه پايدار در اين منطقه از سال‌ها پيش به عنوان ماموريتي از جانب اروپا آغاز شده و ادامه دارد. چند هفته پيش در اردن در مراسم افتتاحيه يك برنامه علمي حضور داشتم كه در آن دانشمنداني از كشورهاي مختلف منطقه مانند ايران و عربستان‌سعودي حضور داشتند و در كنار هم بودند. بسياري از اوقات ما قدرت علم را ناديده مي‌گيريم. به هرحال ما به عنوان اتحاديه اروپا در نقاط مختلف جهان اين توانايي را داريم كه از ابزارهاي متفاوت به شكل جداگانه يا گاه تلفيقي از آنها براي كمك به توسعه و صلح استفاده كنيم.
همان‌طور كه جواد ظريف در سخنانش به كرات مي‌گويد در جهان امروز حتي يك تهديد هم وجود ندارد كه صرفا و صرفا با توسل به رويكرد نظامي قابل حل باشد. اين درس ديگري است كه ما اروپايي‌ها در اين سال‌ها به خوبي ياد گرفته‌ايم. راهكار نظامي شايد گاهي مورد نياز باشد اما هيچگاه كافي نيست. اگر مي‌خواهيد تهديدهاي تروريستي را با تانك پايان دهيد براي شما آرزوي موفقيت مي‌كنم! اما ما در اروپا به چشم خود ديديم كه به رويكرد متفاوتي نياز داريم.
نكته سوم هماني است كه شما هم به آن اشاره كرديد: آماده شدن براي صلح. ما در كلمبيا به آنچه در قبرس و سوريه تلاش كرديم به آن برسيم، دست پيدا كرديم. ما به عنوان اروپايي‌ها بايد در مرحله نخست قدرت صلح را به نمايش بگذاريم. اتحاديه اروپا نمي‌توانست دومين اقتصاد برتر جهاني باشد، نخستين بازار جهاني باشد اگر در يك لحظه مشخص در تاريخ به اين نتيجه نرسيده بود كه همكاري با هم عاقلانه از جنگيدن با يكديگر است. بالكان يك نمونه خوب از تجربه اروپا در اين زمينه است. من اعتقاد دارم كه پروسه كلمبيا يك مورد موفق بود چرا كه در يك زمان واحد ما به عنوان اتحاديه اروپا با نروژ، امريكا، سازمان ملل و دولت اين كشور به اين نتيجه رسيديم كه بايد صلح را به مردم اين كشور هديه كنيم. در اين صلح و در اين رويكرد هركدام از طرفين چيزي براي به دست آوردن داشتند. اين همان رويكردي است كه ما در ساير بحران‌ها هم پيگيري مي‌كنيم.
هم به مذاكرات ژنو نياز داريم هم به رايزني‌هاي آستانه
اما در مورد ليبي و سوريه؟ همين چرخه كه به آن اشاره كردم ادامه پيدا مي‌كند. منافع مشترك چيست؟ ايده برد – برد چيست؟ اگر در مسائل سياسي آنقدر امتياز بدهيد تا راهكار سياسي ممكن شود، چه امتيازي در عوض آن به دست خواهيد آورد؟ از آنجا كه راهكار سياسي نياز به امتياز دادن و كوتاه آمدن دارد و هر دو طرف هم بايد امتياز بدهند براي آنكه بتوانيد وزن سياسي اين امتيازدهي را حفظ كنيد بايد دستاوردهاي هركدام از طرفين را به آنها نشان دهيد. بايد براي اين سوال‌ها جوابي داشته باشيد كه من چه چيزهايي به دست آوردم ؟ مردم من چه چيزهايي به دست خواهند آورد؟ مردم در افغانستان يا جوانان درنقطه مورد مناقشه ديگري از امتيازدهي كه به حصول صلح منتهي شود چه چيزي به دست خواهند آورد؟
در كنفرانسي كه در روسيه در مورد سوريه برگزار شد ما روز بسيار سخت و بحث‌هاي سخت‌تري داشتيم. روزي بود كه حمله شيميايي صورت گرفته بود و تنش بسيار بالايي بر بحران سايه انداخته بود. با اين‌همه ما توانستيم يكصدا يك پيام واحد سياسي را به جامعه جهاني بدهيم كه راهكار نظامي وجود ندارد، كه ما به روند ژنو در مذاكرات سوريه نياز داريم كه ما به مذاكرات آستانه براي رسيدن به شرايط مطلوب در مذاكرات ژنو نيازمند هستيم. جدا از اين يك دستاورد ديگر هم داشتيم كه بسيار قوي‌تر از اين مسائل بود. ما در همان نشست تدوين برنامه‌اي براي بازسازي سوريه را كه بايد درست پس از رسيدن به توافق سياسي آغاز شود، شروع كرديم. با اين كار به مردم سوريه نشان داديم كه پس از توافق سياسي، اتفاق‌هاي خوبي رخ خواهد داد و جامعه جهاني و نه فقط اتحاديه اروپا، آماده برداشتن گام‌هاي مثبت براي سوريه است. هزينه آن هم امتيازهايي است كه هركدام از طرفين بايد بدهند تا به يك توافق سياسي برسيم. فكر مي‌كنم اين مساله كليد همه بحران‌هايي است كه ما در مقابل خود داريم.
سرمايه‌گذاري روي ملت‌ها به جاي افراد در قدرت
 نكته آخر از همه مهم‌تر است: مردم. فكر مي‌كنم در يك دهه گذشته ما در اين خصوص درس بسيار مهمي گرفتيم و البته اميدوارم كه اين درس را آموخته باشيم: سرمايه‌گذاري روي افراد در قدرت، راهكار نيست بلكه بايد روي جوامع و نهادهاي مدني قوي سرمايه‌گذاري كنيم. اين تصور كه يك رهبر قوي مي‌تواند همه مشكلات را حل كند و جامعه را به پيش ببرد يا به مشكلات در منطقه پايان دهد تنها يك توهم است. اين روش شايد براي سه ماه يا يك سال جواب دهد اما در نهايت مشكلات دوباره بازخواهند گشت. سرمايه‌گذاري روي نهادهاي مدني قوي سياستي است كه اتحاديه اروپا در سرتاسر جهان دنبال مي‌كند.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون