توهين يا خط و نشان
سيدعلي ميرفتاح
جناب آقاي دكتر حداد عادل به شرحي كه سايتهاي معتبر نقل كردهاند فرمودهاند: «مردم حق دارند نسبت به برخي اظهارنظرات رييسجمهور انتقاد داشته باشند، اما به دور از اهانت.» مسلما بعيد است
در اين اصل بديهي كسي ترديد داشته باشد مگر اختصاصش به رييسجمهور. نه، در جامعه اسلامي،مردم حق دارند نسبت به گفتار و كردار همه مسوولان كشور انتقاد داشته باشند،اما به دور از اهانت. خدا را شكر قانون اساسي جمهوري اسلامي نيز در انتقاد مردم از مسوولان كشور دست همگان را باز گذاشته، راههاي آن را هم نشان داده، اما اين مردم – حتي اگر عده قليلي باشند – بايد كه انتقادشان واقعي باشد و به اظهار نظري كه دوستش ندارند – يا با آن مخالفند – منتقد باشند. روي هوا كه نميتوان انتقاد كرد يا بالاتر از انتقاد شاخ و شانه كشيد و فحش داد. من البته نميدانم بنيصدر خواندن كسي مصداق توهين هست يا نه. نميدانم از نظر حقوقي اگر به كسي بگويي با بنيصدر پيوند كردهاي، پيوندتان مبارك به او فحش دادهايم يا نه، اما ميدانم كه بين روحاني و بنيصدر هيچ نسبتي/ پيوندي برقرار نيست و اين حركت بهرهاي از واقعيت ندارد. صرفا خواستهاند به روحاني هشدار بدهند كه مراقب قول و فعلش باشد وگرنه با او هم همان معاملهاي را ميكنند كه با بنيصدر. قصه به نظرم بيش از اينكه توهين باشد هشدار است و پيش از آنكه انتقاد باشد، خط و نشان كشيدن است. البته منكر نيستم كه با حركات و سكنات توهينآميز هم آميخته است. اما بعيد است رييسجمهور يا بقيه مسوولان محترمي كه در روز قدس درشت شنيدند ناراحت توهين باشند. اتفاقا جوابي كه آقاي جهانگيري به يكي از منتقدانش در شبكه مجازي دادهاند بسيار قابل تأمل است. معلوم است كه فتنه و سازشكار و بنيصدر را مطهري و جهانگيري و روحاني به ريش نميگيرند، اما باهوشتر از اين حرفها هستند كه اين نوع عمليات را به حساب انتقاد بگذارند. انتقاد به چه چيزي؟ انتقاد به اينكه برنده انتخابات شدهاند؟ انتقاد به اينكه نقش مردم را يادآور ميشوند؟ جالب است كه حرف روحاني درباره مردم نه تنها شبيه حرف بنيصدر نبود بلكه دقيقا مطابق قانون اساسي و مطابق خط امام و رهبري بود، پس از چه رو منتقدان از اين حرف او ناراحت شدند و رگ گردن كلفت كردند؟ مردم حق دارند و مجازند كه از مقامات مسوول انتقاد كنند- حتي از آنها بازخواست كنند. اما دوستاني كه اين روزها علم مخالفت با منتخب ملت را بلند كردهاند ناراحتيشان از چه چيز است؟ آيا «ضدولايت» حرفي زده و كاري كرده؟ از اتفاق اينهايي كه در خيابان اهانت ميكنند صد و هشتاد درجه مخالف راي و نظرشان عمل ميكنند. اگر ضديت با ولايت است كه اينها خود مقدمند، اينها برخلاف نظر رهبري به سفارتخانه حمله كردند، به مسوولان بد و بيراه گفتند و مراسم به هم زدند. از وقتي هم كه رهبري به صراحت مخالفتشان را اعلام كردهاند و اينها تغييري در رويه خود ندادند و كمافيالسابق كار خودشان را ميكنند.احتمالات ديگري هم ميشود داد. اما به تعبير شاعر حكايت شب هجران فرو گذاشته به. نكته آخر اينكه اتفاقا انتقاد خوب است به شرطي كه براي همه باشد. كاش باقي اقشار مردم هم آزاد باشند از مسوولان خود انتقاد كنند و به همين راحتي در خيابان جلوي مسوولان را بگيرند و امر به معروف و نهي از منكرشان كنند. اتفاقا زماني قدرت خياباني بالانس ميشود كه دو طرف آزاد باشند و بتوانند عمل كنند. نه فقط در خيابان كه در رسانهها نيز لازم است صداهاي ديگر شنيده شود و سوالات پرسيده شود. خداي نكرده منظورم اين نيست كه مسائلمان را ببريم در خيابان حل كنيم بلكه ميخواهم بگويم كه مردم فقط منتقدين روحاني نيستند. اين بيست و چهار ميليون رايدهنده هم خوب يا بد جزو مردمند و بايد به حساب بيايند. اتفاقا شعار دوقطبي را كساني سر ميدهند كه اين بيست و چهار ميليون را حساب نميكنند و هيچ حقي برايشان قايل نيستند. روحاني كه بارها خود را رييسجمهور صددرصد مردم ناميده و از اين طرفي، آن طرفي كردن پرهيز كرده، اما برعكسش از آن طرف هرچه دلشان خواست گفتهاند و حتي راي را حلال و حرام كردهاند و پاي بنيصدر را به ميان كشيدهاند.