• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۲۳ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3847 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۱۵ تير

نگاهي به كتاب وضعيت دموكراسي

دموكراسي از هشت نگاه

مجتبا حديدي

 

دموكراسي در واقع نوعي كژتابي از مفاهيم سياست است. البته انديشمندان آن را بهترين و معقول‌ترين شكل حكومت مي‌دانند. چرا كه در دراز مدت خردمندان و خط‌مشي آنان وارد حوزه سياست خواهد شد. از آن روز كه پريكلس يوناني دموكراسي را حكومت مردم خواند، قرن‌ها مي‌گذرد. اما كدام مردم بر كدام مردم ارجحيت دارند؟ معيار گزينش‌ها چيست؟ اين كتاب، دموكراسي را از زبان كساني نقل مي‌كند كه با گفتمان‌هاي رايج همسو نيستند. البته قرار نبوده كه تعريفي جديد از دموكراسي در اين كتاب ارايه شود. فقط بايد سعي كرد اين واژه به حال خود رها نشود. پاسخ هشت انديشمند معاصر غرب به اين پرسش نشان مي‌دهد كه دموكراسي دغدغه بزرگي براي جهانيان است.
هرچند اين واژه در ايران كهن نيست و يك قرن از آشنايي با آن مي‌گذرد اما در غرب عمري به درازاي سياست دارد. در دهه 1920 نشريه لارولوسيون سوررئاليست پيشنهاد مي‌دهد كه درباره برخي موضوعات مانند عشق، خودكشي و عهد با شيطان پژوهش شود. نتيجه اين بود كه مگر مي‌توان راجع به آنها حرف جديدي زد؟ اما واقعيت اين است كه چند شاعر و بازيگر و نظريه‌پرداز و كارگردان، زواياي پنهان و گاه متعارضي را در اين باره روشن كردند. به زعم آگامبن ما بايد به اجبار واژه دموكراسي را سوءتفاهم فرض كنيم؛ چرا كه هم به مردم مربوط است و هم به حكومت. البته تفاوت بين سياست و امر سياسي در اين كتاب مد نظر او نيز هست. پيش از اين نيز روسو در كتاب قرارداد اجتماعي به قرارداد، اراده همگاني و حق حاكميت در قالب مفاهيم امنيت و سرزمين و مردم اشاراتي كرده بود.
آلن بديو نيز در رابطه با رخدادها و فلسفه يد طولايي دارد و حتي معتقد است با انقلاب فرهنگي نبايد به انكار كمونيسم پرداخت. از سويي دنياي ما دنياي همه مردم نيست. دموكرات‌ها در صف نخست مردم قرار مي‌گيرند. آنها معتقدند دنيا را هرطور كه مدعي‌اند اداره مي‌كنند و ديگران نبايد براي آنها كار كنند. آنها در اين قلمرو خود را حفظ مي‌كنند. سقوط دموكراسي از اين جهت مد نظر اوست. افلاطون در كتاب هشتم جمهوري نيز به آن اشاره كرده است. «بعدها لنين نيز مي‌گويد: دموكراسي چيزي نيست مگر شكلي از دولت... به چيزي كه بايد انديشيد نه عينيت اين شكل است و نه تاثير ذهني آن انديشه و تفكر بايد از نماد به نمود گذر كند، يا از دموكراسي به دموكرات.» (ص26)
دانيل بن سعيد، فيلسوف مبارز فرانسوي با گرايش به تروتسكي به پژوهش در اين باب پرداخت. او به گونه‌اي ديگر از تئاتر سايه‌ها در عرصه سياست صحبت مي‌كند. از جنگ سرد و دو قطبي شدن جهان، پيكار قرن را بين دموكراسي و توتاليتاريسم مي‌بيند. هانا آرنت نيز در همان دوره تصريح مي‌كرد «شباهت‌ها هرچه باشند، تفاوت‌ها باز هم اساسي است»
وندي براون، انديشمند امريكايي نيز در آثاري مانند قدرت و آزادي در مدرنيته متاخر و سياست از درون تاريخ به نقد از دموكراسي ليبرال مي‌پردازد. او معتقد است كه ليبراليسم معناي دموكراسي را در انحصار درآورده است و بايد ليبراليسم را از دموكراسي جدا كرد. از ديد براون دموكراسي از محبوبيتي بي‌سابقه در تاريخ برخوردار است و هيچ‌وقت از نظر مفهومي بي‌سر وته و خالي از معنا نبوده است. همچنين در عصر مدرن، آزادي به مثابه خود - قانونگذاري به عنوان يكي از اميال جهان‌شمول در نظر گرفته مي‌شود. آزادي را به زعم كانت، روسو و جان استوارت ميل جوهره انسان مي‌داند. اين در حالي است كه دموكراسي آتني، بخشي بزرگ از جمعيت آتن شامل زنان و بردگان، خارجي‌ها، شاعران و ديگراني كه حايز شرايط روحي و وراثتي لازم براي شهروندي نبودند را مطرود خواند. پس با اين حساب دموكراسي از حيث تاريخي داراي تناقض با خويش است.
ژان لوك نانسي كه در زمينه سينما نيز بداهت فيلم را براي عباس كيارستمي نوشته از دموكراسي پايان يافته و دموكراسي بي‌پايان مي‌گويد. دموكراسي را نمونه‌اي از بي‌دلالتي مي‌داند. دغدغه‌مندي و هرگونه احتمال پرسش را دموكراسي مي‌داند و ترديد را مركزيت آن مي‌خواند. او در يك كلام دموكراسي را محيط تهي مي‌داند و مي‌گويد «در دموكراسي در مجموع تمايل بر همه‌چيز گفتن است - سياست، اخلاق، حقوق و تمدن- و به همين دليل تمايل بر هيچ چيز نگفتن است.» پس به زعم او نبايد بگذاريم چيزهايي سر بر آورند كه با عقل سليم منافات دارند. اما واقعيت اين است كه همه‌چيز با سياست آغاز مي‌شود.  ژاك رانسير، نويسنده شورش‌هاي منطقي، شب كارگران و آموزگار نادان در باب زيبايي‌شناسي و سياست مباحثاتي دارد. او ترديد و دموكراسي را به هم مرتبط نمي‌داند و بي‌اعتمادي به يكديگر پس از جنگ سرد را بستر يك ريشخند بين‌المللي مي‌داند. در كتاب نفرت از دموكراسي (چاپ گام نو) عنوان كرده است كه گفتمان غالب بر ضد دموكراسي است. چون وقتي صحبت از يك فاجعه مي‌شود گويا از يك برند عطر صحبت مي‌شود. از اين رو شاهد تسلط كساني بوده‌ايم كه مديوكراسي (كوتوله‌سالاري) موضع‌شان بوده است.
كريستين راس، استاد ادبيات تطبيقي در دانشگاه نيويورك تحقيقاتي درباره ادبيات و فرهنگ فرانسه و تاريخ شهري و انقلابي دارد. او از نگاه شاعرانه بودلر و رمبو به قرن پر‌آشوب نوزدهم فرانسه مي‌نگرد و دموكراسي مبتني بر كالا را تشريح مي‌كند «همه پرسي قرار نبود چيزي جز يك اقدام تشريفاتي و مهر تاييدي بر متن كارشناسان باشد اما ايرلندي‌ها تصميم گرفتند با اين همه‌پرسي مثل يك راي‌گيري واقعي بر خورد كنند.» (ص143)
اسلاوي ژيژك، نامزد رياست‌جمهوري اسلووني از حزب ليبرال‌دموكرات در سال 1990 بنيادگرا و نظريه‌پرداز و مفسر جهاني شدن نيز تناقضات بينامتني دموكراسي را در سطح جهاني بررسي مي‌كند و از طرد افراد دموكرات بعد از رهبري معنوي‌شان (مثل مارتين لوتركينگ) مي‌گويد. او از قول برشت يادآور مي‌شود كه غارت يك بانك چه تفاوت دارد با تاسيس يك بانك جديد؟ (برشت). ژيژك خشونت فرهنگي را با انقلاب فرهنگي در يك سطح مي‌بيند و بازتوليد كاپيتاليسم را فاجعه‌اي سياسي مي‌داند. او از روند دموكراسي تا خشونت ناب صحبت به ميان مي‌آورد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون