انتشار داستانهاي كوتاهي از همينگوي، بوكوفسكي و...
شاهكارهاي ميليمتري از چخوف حومهها و مرشد فرودستان در كتابفروشيها
اين روزها تعداد زيادي از كتابخوانهاي حرفهاي ترجيح ميدهند كتابهاي جيبي سبك و كوچك را بخوانند، كتابهايي كه عموما با كاغذهاي كاهي منتشر ميشوند و براي مردمان امروز كه در طول روز ممكن است به چندين نقطه گوناگون رفتوآمد كنند، گزينههايي بسيار خوبي هستند تا در رفتوآمدهاي روزانهشان مورد استفاده قرار بگيرند. انتشارات «افق» نيز در ادامه فعاليتهاي خود چند كتاب جيبي منتشر كرده است. اين كتابها شامل «اقيانوس»، «اعترافات مردي چنان ديوانه كه با حيوانات ميزيست»، «برفهاي كليمانجارو» و «قتل حسابشده» هستند كه به عنوان آثاري در مجموعه شاهكارهاي 5 ميليمتري منتشر شدهاند. همه اين آثار به قلم نويسندگان شهير جهان نوشته شدهاند. در وضعيتي كه قيمت كتاب همچون ديگر كالاها بالا رفته است و گاه اين دغدغه به وجود ميآيد كه تهيه بعضي از كتابها براي برخي از اقشار از جمله دانشجويان شايد با دشواريهايي همراه باشد، آثار اين مجموعه هريك با قيمت 4500 تومان منتشر شدهاند كه تهيه آن براي كمتر خوانندهاي ممكن است دشوار باشد.
نخستين كتاب اين مجموعه «اعترافات مردي چنان ديوانه كه با حيوانات ميزيست» نام دارد. اين كتاب نوشته چارلز بوكوفسكي است كه با ترجمه شهرزاد لولاچي منتشر شده است.
در نخستين پاراگراف اين كتاب ميخوانيم: «خاطرم هست توي كمد مادرم قايم شده بودم و سوراخ سنبههايش را ميكاويدم و خرت و پرتها را جابهجا ميكردم كه دو تا از رفقا آمدند خانه ما. مادرم گفت: «مطمئنم يه جايي همين جاهاست.»
داشتم لباسها را جابهجا ميكردم كه يكي از رفقا در كمد را باز كرد و مرا آنجا پيدا كرد. داد زدم: «اي مادر به خطا!» دوباره فرياد كشيدم و دويدم دنبال هر دويشان تا از خانه زديم بيرون و همانطور كه راهشان را ميكشيدند و ميرفتند حرفهاشان را ميشنيدم: «چش شده؟ چه مرگشه؟»
در توضيح پشت جلد اين كتاب نيز درباره چارلز بوكوفسكي (1994ـ1920) آمده است: «بيش از چهلوپنج عنوان كتاب شعر، رمان و مجموعه داستان به چاپ رساند. او از معروفترين نويسندگان و شاعران معاصر امريكاست و به گفته بسياري، تاثيرگذارترين و اقتداشدهترين آنها. در سال 1986 مجله تايم، بوكوفسكي را مرشد فرودستان ناميد.
كتاب بعدي «اقيانوس» نوشته جان چيور است كه با ترجمه احمد اخوت منتشر شده است.اخوت در معرفي چيور نوشته است: «از نويسندگان نسل دوم امريكاست. در سال 1912 در ماساچوست به دنيا آمد و در 1982 چشم از جهان فرو بست.
در نوجواني پدرش را از دست داد و از همان آغاز روي پاي خودش ايستاد. ميگويد: «براي به دست آورن لقمهاي نان مجبور شدم همه كاري بكنم. » پدرش از مال دنيا براي او كتابي از شكسپير به ارث گذاشت كه جلد نداشت و دفترچهاي حاوي يك زندگينامه خودنوشت كه آن هم ناقص بود... مجموعه داستانهاي اين نويسنده شامل 61 داستان كوتاه جايزه پوليتزر را نصيب او كرد و به عنوان يكي از مطرحترين كوتاهنويسان معاصر شناخته شد. چيور در داستانهايش به زندگي آدمهاي حومه شهر ميپردازد. او را چخوف حومهها ناميدهاند.
و اما داستان با اين جملات آغاز ميشود: «دارم يادداشتهاي روزانهام را مينويسم چون معتقدم جانم در خطر است ! در ضمن راه ديگري هم به ذهنم نميرسد كه ترسهايم را ثبت كنم، علتش را بعدا برايتان ميگويم و نه به هيچ يك از دوستانم اطمينان دارم...»
«برفهاي كليمانجارو» نوشته ارنست همينگوي سومين كتابي است كه با ترجمه اسدالله امرايي در اين مجموعه منتشر شده است. همينگوي هرچند به سبب رمانهايي مانند «وداع با اسلحه» يا «زنگها براي كه به صدا درميآيد» بسيار مشهور است اما داستانهاي كوتاه او نيز از رمانهاي مشهورش، هيچچيزي كم ندارد. «برفهاي كليمانجارو» بدون هيچ مقدمهاي آغاز ميشود و يكراست سر اصل داستان ميرود و بدون هيچ موخرهاي هم به پايان ميرسد. در توضيحي كه پشت جلد اين كتاب آمده نوشته شده است: «برفهاي كليمانجارو» در سال 1936 نوشته شد و در كنار داستانهاي «آدمكشها» و «تپههايي همچون فيلهاي سفيد»، از معروفترين شاهكارهاي كوتاه همينگوي است.
او در اين كتاب ترسها و نگرانيهاي خود را به عنوان يك نويسنده در قالب اين داستان بازنمايي كرده است.
همچنين اين بخش از كتاب نيز در كنار اين توضيح، پشت جلد كتاب درج شده است: «حالا به مرگ اهميت نميداد. هميشه از درد هراس داشت. او هم به اندازه هر كس ديگري طاقت درد را داشت اما وقتي طولاني ميشد، كم ميآورد ولي حالا با چيزي درگير بود كه سخت هراسانگيز مينمود و درست در همان لحظه كه حس كرد از پا در آمده، دردش تمام شده بود. »
و سرانجام «قتل حساب شده» نوشته ويتولد گمبروويچ با ترجمه اصغر نوري چهارمين كتاب از مجموعه شاهكارهاي 5 ميليمتري است. نوري كه ترجمه خود را به فارس باقري نمايشنامهنويس تقديم كرده است، با نگارش يادداشتي، نويسنده اين اثر را معرفي كرده است: «ويتولد كمبروويچ (1904 تا 1969) از بزرگترين نويسندگان قرن بيستم بود كه بر نويسندههاي زيادي از جمله ميلان كوندرا تاثير گذاشت. آثار او در بسياري از كشورها ترجمه شدهاند. تحليلهاي عميق روانشناختي، تفكر فلسفي، معناي متناقض، لحن ابسورد و ضدناسيوناليسم از ويژگيهاي اصلي آثارش به شمار ميروند. »
اصغر نوري هرچند علاقه ندارد اثري را از زبان دوم ترجمه كند، به دليل ترجمه نشدن اصل اثر از زبان لهستاني، اين داستان را از زبان فرانسوي به فارسي برگردانده است. در بخشي از اين داستان ميخوانيم: «خودم را پريشان احساس ميكردم. با اين همه من به عنوان بازپرس، در زندگيام صدها فوت از سر باز كرده بودم اما دقيقا... چه بايد ميگفتم؟ جنازه زشت مقتولي پنهان شده زير پتو يك چيز است، متوفي درگذشته به مرگ طبيعي و خوابيده در تابوتش چيز ديگر؛ نبودن تشريفات در مورد اول يك چيز است، انتظار عزت و احترام براي فوتي شرافتمندانه و در واقع مرگي قانوني، يك چيز ديگر... »