برجام به نقش ايران در مبارزه با تروريسم در منطقه مشروعيت بيشتري بخشيد
دكتر كيهان برزگر
استاد روابط بينالملل
در كنار بحثهاي عمده جاري در مورد برجام از جمله عدم منفعت متناسب اقتصادي يا عدم اعتماد به اهداف امريكا، از يك نكته مهم نبايد غافل شد و آن اينكه برجام به نقش منطقهاي ايران در مبارزه با تروريسم تكفيري مشروعيت بيشتري داده است. پيش از اين حضور ايران در مسائل منطقهاي از جمله در بحرانهاي عراق و سوريه عمدتا بر يك مبناي مداخلهگرايانه و در جهت گسترش نفوذ خود در منطقه تعبير ميشد. البته بدخواهان ايران از جمله سعوديها و رژيم اسراييل به اين بحثها همچنان دامن ميزنند و اميدوارند با آوردن ترامپ به اين كمپ بار ديگر به تصويرسازي از ايران به عنوان منبع اصلي تهديد در منطقه دامن بزنند. اما برجام با حل يك معضل استراتژيك و امنيتي بين ايران و قدرتهاي بزرگ زمينه را براي پذيرش ديدگاه ايران براي حل بحرانهاي منطقهاي با تمركز بر واقعيتهاي سياسي- امنيتي جاري فراهم كرد. ايران معتقد است تهديد اصلي در منطقه رشد تروريسم تكفيري است و راه مبارزه با آن هم تقويت دولتها و توسل به راهحلهاي سياسي در روند مذاكرات و دستيابي به يك توافق نسبي از سوي همه طرفهاي درگير است. وقتي برجام به نتيجه رسيد، تقريبا همه دنيا به غير از دو رقيب منطقهاي ايران يعني عربستان سعودي و اسراييل، به آن خوشامد گفتند. بحث موافقان اين بوده كه اين توافق هستهاي بر ثبات منطقهاي ميافزايد و اين خود مانع جدي در گسترش تروريسم و افراطگرايي در منطقه است كه اكنون گريبانگير دنيا شده است. اما سعوديها و رژيم اسراييل درست در جهت مخالف اين جريان غالب، برجام را گامي در جهت بيثباتي منطقه تعريف كردهاند. مخالفت رژيم اسراييل البته منطق خود را دارد و بيشتر از زاويه حفظ انحصار هستهاي خود و در قالب خطرات امنيتي و معادلات روابط ايران با حزبالله و حماس است. سعوديها فراتر از مسائل صرف هستهاي، برجام را به افزايش مشروعيت نقش منطقهاي و تاثيرگذاري ايران بر جريانهاي جاري منطقه از جمله روند مبارزه با تروريسم تكفيري به ضرر جايگاه خود مرتبط ميكنند. بحث اصلي آنها اين است كه توافق هستهاي يك معضل سياسي- امنيتي بين ايران و غرب به خصوص امريكا را برطرف كرده و اين وضعيت سبب مشروعيت مشاركت ايران در حل مسائل منطقهاي و به تبع تقويت نقش و قدرت اين كشور ميشود. پس به هرنحو ممكن بايد اين وضعيت را به شكل سابق يعني تداوم بحران برگرداند. اكنون سعوديها با تشويق و تطميع ترامپ از طريق انعقاد قراردادهاي تسليحاتي و اقتصادي همچنان اميد دارند روند جاري را به ضرر ايران تغيير دهند. اما نگاه جهان به اين رويكرد سعوديها به سرعت به چالش كشيده ميشود. واقعيت اين است كه برجام به نقش منطقهاي ايران در مبارزه با تروريسم تكفيري مشروعيت بيشتري داده است. كشورهاي اروپايي در قالب اضطرار ژئوپولتيك ناشي از گسترش تروريسم و سيل پناهندگان به اروپا و ضرورت پيشگيري از آنها، خواهان مشاركت و نقش فعال ايران در حل بحران سوريه شدند و از نقش فعال نظامي- سياسي ايران در حل بحران داعش در عراق استقبال كردند. با رفع معضل هستهاي، روسيه، چين، هند و تا حدودي تركيه به مشاركت فعال ايران براي حل مشكلات منطقهاي بهاي بيشتري دادند. در سايه پويايي نقش منطقهاي ايران، اكنون يك اتفاق مهم بيسروصدا در جريان است و آن كنار گذاشتن بحث جايگزيني بشار اسد از ابتداي روند مذاكرات صلح سوريه از سوي جريانهاي اصلي مخالف است. تركيه اين سياست را كنار گذاشت و بيشتر متمركز به مسائل كردي در شمال سوريه شد و از اين طريق به مذاكرات صلح آستانه به همراه ايران و روسيه در قزاقستان پيوست. ترامپ در امريكا با محدوديت استراتژيك چگونگي خروج اسد از قدرت و مبارزه همزمان با داعش روبهرو است و عملا خواهان اين مساله نيست. ماكرون، رييسجمهور فرانسه در تازهترين تحول اخيرا اعلام كرد كه خواهان جايگزيني اسد نيست. حتي سعوديها و محمد بن سلمان در عربستان هم با تغيير سياست، جايگزيني اسد را منوط به خواست ترامپ كرده و اينكه بيشتر درگير سروسامان دادن افتضاح بمباران يمن هستند. مصر و امارات هم كه مدتهاست از اين سياست كنار كشيدهاند. نتيجه اينكه گسترش دامنه و تاثيرگذاري ديپلماسي كشورمان در پرتو برجام به نوعي سبب شد تا استراتژي سياسي- امنيتي ايران در مبارزه با تروريسم تكفيري در يك قالب مشاركتي و روندمحور به تدريج مورد پذيرش ساير بازيگران قرار گيرد.