برجام و قضاوت تاريخ
مجيد تفرشي
تحليلگر ارشد مسائل سياست خارجي
اكنون در سالگرد نهايي شدن پيمان برجام بين ايران و شش قدرت بزرگ جهاني، شايد هنوز گستره و عمق اين توافق كاملا آشكار و تبيين نشده است. در سال 1392 و راي تاريخي ملت ايران به حسن روحاني و گفتوگو و تعامل با جامعه بينالمللي، به نظر نميآمد كه راه همواري براي برون رفت ايران از محاصره و مخمصه جهاني ساخته و پرداخته شده مشترك بين كنسرسيوم ايران ستيزان جهاني و سياستگذاران اجرايي داخلي طي سالهاي 1384 تا 1392 وجود داشته باشد. اگرچه مذاكرات هستهاي ميان ايران و كشورهاي ششگانه به سهولت و سرعت مورد نظر دولت روحاني پيش نرفت، ولي برخلاف ميل مشترك بدخواهان داخلي و دشمنان خارجي ايران، نهايتا به عنوان يك توافق مهم و الگوي بينالمللي نهايي آماده و اجرا شد. توافقي كه به عنوان فصلي مهم و درخشان در آغاز دوران نوين ايران در سپهر سياست جهاني تلقي شد. در اين مدت، تلاش ايران ستيزان خارجي (از قبيل دولت جديد امريكا، دولت اسراييل و اتاق فكرها، انديشكدهها و گروههاي لابي امريكايي، اروپايي و عربي، با مشاركت شركاي برجامستيز ظاهرا دلواپس داخلي آنان كه نان و رونق كارشان در انزوا، استيصال، بدبختي تحريم و تحقير ملت ايران و منافع ملي كشور بوده و هست، تلاش بيوقفهاي را براي به بنبست كشاندن و نابودي برجام به خرج دادهاند. با اين همه و در مجموع عقل سليم، خرد جمعي، وجدان عمومي و قضاوت سالم تاريخي در ايران و جهان مدافع برجام بوده است. به باور نگارنده، برجام به مراتب فراتر از يك توافق معمول و اعلام شده بر سر آينده برنامه هستهاي ايران است. اين توافق براي ايران دستاوردهايي فراتر از موضوع دقيقا اعلام شده آن داشته است. دستاوردهايي كه اگرچه تا ميزان محدودي تا هماكنون آشكار شده، ولي به نظر ميرسد كه در دور دوم رياستجمهوري حسن روحاني بيش از پيش بروز يافته و اجرايي خواهد شد. اغلب كارشناسان غربي مسائل هستهاي و راهبردي در جهان، (از جمله مارك فيتزپاتريك از موسسه بينالمللي مطالعات راهبردي) از آن جايي كه ماهيت اساسي دستاوردهاي فناوري غيرنظامي هستهاي ايران، در ذهن و دانش كارشناسان و مجريان داخلي بوده و برخلاف سنگ بناي نخست آن، به مرور طي سه دهه اخير، از ميزان وارداتي بودن آن كاسته شده، لذا با كاهش و محدوديت موقتي برخي از فعاليتهاي هستهاي ايران، به دلايل سياسي و براي اثبات حسن نيت و صلحآميز بودن برنامه هستهاي ايران، نميتوان توانمندي و امكانات بالقوه ايران را در ميان مدت و درازمدت ناديده گرفت و منتفي دانست. برجام براي نخستينبار طي دو قرن اخير، ايران را به عنوان يك عنصر تعيينكننده و سرنوشتساز در سپهر سياست جهاني به تنهايي پاي ميز مذاكره با بزرگترين قدرتهاي جهان قرار داد. اصل اين ماجرا بهشدت مورد اعتراض و هراس بدخواهان و رقباي منطقهاي ايران بود. حتي اگر مذاكرات به توافق برجام نيز منتهي نميشد، باز هم اين مذاكرات براي ايران سند اعتبار و نشانگر اقتدار ايران تلقي ميشد. اعتبار و اقتداري كه همواره تلاش شده تا يا خدشهدار شود يا عمدا تضعيف و ناديده گرفته شود. خصوصا آنكه در سراسر اين مذاكرات، ايران از موضعي كاملا برابر و نه از موضع يك كشور ضعيف شكست خورده، بلكه با برنامه و هدف و از موضعي كاملا باعزت و مصمم حضور داشت. برجام اگرچه تاحدي تا همين الان نيز توانسته به طرز محسوسي به محاصره اقتصادي و انزواي سرمايهگذاري و توسعه اقتصادي ايران پايان دهد، ولي به تدريج موفق خواهد شد تا ايران را مجددا به بازيگري راهبردي، قدرتمند، تاثيرگذار و غيرقابل انكار در سپهر معادلات منطقهاي و جهاني تبديل كند. اين بازگشت به مراتب بيشتر از سياست انزوا و گوشهنشيني و ناديده گرفتن و ناديده گرفته شدن توانسته و ميتواند مطالبات به حق ايران را طلب كرده و منافع ملي ايران را در جامعه جهاني تضمين كند. اين تاثير تا حدي بوده كه حتي امثال ترامپ و نتانياهو و شركاي داخلي و خارجي آنان نيز با همه توان و ابزارهاي آشكار و نهان قدرتمند و گسترده خود، هنوز موفق به تخريب و تعطيل اين توافق تاريخي نشدهاند. برجام همچنين موفق شد كه پس از هشت سال تلاش بيوقفه دولت محمود احمدينژاد و شركاي داخلي و خارجي آن براي ايجاد محور مشترك و اتحاد ناگسستني ضدايراني اروپا و امريكا، بار ديگر اروپا و امريكا را در موضوع تعامل و تقابل با ايران به جدايي كشاند. جدايي كه به خصوص با سياستهاي كنوني ترامپ، به نظر نميرسد كه اگر ايران درست به برنامهها و سياست خارجي مناسب خود ادامه دهد، اين اشتراك گذشته اروپايي و امريكايي ضدايراني، مجددا به اين زودي، قابل احيا باشد. از سوي ديگر، به گمان من، برجام كاركرد مدني داخلي نيز داشته است. برجام عامل مهمي بوده كه جامعه ايران سواي هيجانات سياسي راديكال و زودگذر، به شكلي مطالبه محور، دورانديش و آيندهنگر به منافع راهبردي كشور نگاه كرده و مطالبات خاص و موردي مدني خود را با مصالح عاليه و كلان كشور گره بزند. اين خواست و تغيير نگرش و رويه در انتخاب مجدد روحاني در سال 1396 تكرار و تجربه شد. انتخاباتي كه راي اعتماد كلي بود به سياستهاي بينالمللي روحاني و توافق برجام. برجام به تنهايي معجزه نميكند و بايد با عزم و تغيير جدي داخلي توام باشد. برجام مقدمهاي بر تغيير ما است. آغازي است بر يك رويداد مهم و تاريخساز و نه پايان كار.