• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3858 -
  • ۱۳۹۶ چهارشنبه ۲۸ تير

اكسيدان كلامي اجتماع

ابراهيم عمران

هر جامعه‌اي فراخور پيشينه تاريخي و اعتقادي‌اش به اصول و آداب اخلاقي جغرافياي خاص خود باور دارد و از اين رهگذر است كه قوام و استحكام آن طي اعصار دستخوش تغيير ناگهاني نمي‌شود و در حقيقت نابود نخواهد شد... از جمله اين آداب اجتماعي رعايت كردن تابوهاي «كلامي» است كه در جامعه هزار گونه ايران از نظر فرهنگ قومي از ديرباز رعايت مي‌شد و ربطي هم به‌سال‌هاي كنوني يا قبل ندارد و شاخك‌هاي حساس اجتماع، خود اگر فرد يا افرادي اين هنجار را رعايت نمي‌كردند به‌راحتي كنار مي‌زد كه شرحش در اين مقال كوتاه نمي‌گنجد. مراد از اين پيش قلياني به قول قدما نقبي است جدا از مسائل فني و حاشيه‌اي كه براي فيلمي چون «اكسيدان» ايجاد شده و از قضا «سركنگبين صفرا   فزود» و به‌جاي از دور خارج شدن اين فيلم، برعكس تعداد مخاطبين آن افزايش هم يافته كه هر آن خسرو كند در اينجا شيرين نباشد و نشد! همان‌طور كه آمد كاري به نقد سينمايي آن نداريم و گريزي هم به آناني كه معتقد به پايين كشيدنش از پرده هستند، نمي‌زنيم. آنچه مقصود اين نوشته است دل دادن مخاطب به شوخي‌هاي كلامي و شايد خط قرمز است كه به‌راحتي مورد پذيرش قرار مي‌گيرد و نقد و تفسيري از آن نمي‌شود. البته نه بسان تحليل خودمداران كه هر تريبوني را براي اين خودمحوري‌شان غنيمت مي‌دانند و فقط حرف‌شان پاك كردن صورت مساله است و لاغير... هر نگاه و زاويه ديد بي‌طرف و غرضي باور دارد اگر اين تابوشكني كلامي در كليت فيلم نباشد، كمتر مخاطب حرفه‌اي سينماست كه تا پايان كار بر صندلي نشيند و از سالن خارج نشود. ولي چه مي‌شود كه جامعه اخلاق‌مدار و اخلاق‌محور ايران، به سادگي لبخند يا قهقهه از ته دل سر مي‌دهد و به ديالوگ‌هاي منشوري آن واكنش مثبت نشان مي‌دهد؟! آري پرسش اين بايد باشد؛ نه آنكه فيلم از اكران برداشته شود. همان تماشاگري كه در هفته‌هاي اخير بر فرض مثال «رگ خواب يا برادرم خسرو» را مي‌بيند ودر حس و حال آن فضا قرار مي‌گيرد، چطور مي‌تواند در هفته بعد در سالن سينما بي‌تفاوت به چنين محصولي باشد؟ چند پارگي «ذهني و اخلاقي» جامعه موزاييكي ايران به باور بسياري از جامعه و روانشناسان پاشنه آشيل اصلي نشناختن اين اجتماع است كه هر لحظه بت عياري از آن بيرون مي‌آيد. اگر گريزي اندكي به خبر قتل «آتناي» هفت ساله پارس‌آبادي در هفته اخير بزنيم و درد و نگاه جنسي آن حادثه ديو سيرتانه را با تابوهايي كه بايد در جامعه آموزشي به موقع درس داده مي‌شد، هم براي قاتل و هم براي مقتول و به راحتي از آموزش‌هاي مرسوم آن عبور نمي‌شد، مي‌شود به قرينه‌هايي از مشتاقي و مهجوري مخاطبين ايراني به تابوشكني كلامي پي برد. كه حكايت‌هاي اخلاقي زيادي در اين باب است كه سعدي صاحب سخن سرآمد چنين پند و اندرزهايي است و اگر در اين نوشته نمي‌آيد از باب رجوع خواننده به آن است و برداشت شخصي‌اش از آن و ربط و ارتباطش با فيلمي چون اكسيدان و حادثه دلخراش براي مظلومي چون آتنا... باور شود ارتباط يافتن اين موارد، شايد در نگاه اول ژورناليستي قلمداد شود ولي با كمي غور بيشتر، خيلي از مسائل و ريزه كاري‌هاي‌شان آشكار خواهد شد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون