حسين كياني از غياب «درام مسالهدار» ميگويد
زنگ خطر به صدا درآمده است
بابك احمدي
چندي قبل از افزايش آمار نمايشهايي با مضمون اجتماعي در دولت يازدهم نوشتيم؛ جرياني كه در دولتهاي نهم و دهم تا مرز توقف كامل پيش رفت و معدود آثاري هم كه در اين زمينه اجرا ميشد به شكلي كاملا سفارشي و رانتي روي صحنه ميآمدند. حسين كياني از جمله نمايشنامهنويسان و كارگردانان تئاتر است كه معمولا به اينگونه مضامين علاقه نشان ميدهد، گرچه بخش عمدهاي از متوني كه تا به حال نوشته و به صحنه آورده به موضوعها يا وقايع تاريخي توجه داشتند. اين كارگردان حالا تصميم به اجراي نمايش «روز عقيم» دارد كه به نوعي تلفيق دو زمينه تاريخي و اجتماعي را در بر ميگيرد. او در اين باره ميگويد: «متن «روز عقيم» جدا از دغدغهها و مسائل ديگر آثارم نيست در واقع همان پرسشهايي كه در كارهاي قبليام وجود داشته در اينجا هم وجود دارد و داستان اين بار به دورهاي كه يكي از مهمترين دورههاي دگرگونه تاريخ ايران است، يعني تغيير رژيم گذشته بر ميگردد.» به گفته كياني اين نمايش نگاهي دارد به وضعيت سه زن كه در محله قلعه زاهدي زندگي ميكردند تا اينكه آن محله مورد هجوم و تخريب قرار ميگيرد و آنها به جايي پناه ميبرند كه اتفاقات عجيبي برايشان رخ ميدهد.
اهميت گيشه تئاتر در چند سال اخير از جمله مسائلي است كه بيشتر مورد توجه قرار ميگيرد؛ رويكردي كه گلايه بعضي هنرمندان را به همراه داشته و كياني نيز از اين قاعده مستثني نيست. «تئاترهايي كه اين روزها روي صحنه ميروند باعث شدهاند درام جدي و مسالهدار در حال زدودن شدن از صحنهها باشد و اين يك زنگ خطر است؛ زنگ خطري كه چند سالي است براي تئاتر ملي و بومي ما به صدا در آمده است. » اما اين كارگردان تاكيد دارد «گوش شنوايي براي شنيدن صداي اين زنگ وجود ندارد» و ادامه ميدهد: «اگر اين رويه همينطور ادامه پيدا كند، ديگر شاهد درامهاي جاندار نخواهيم بود و بيشتر اقتباس ميبينيم يا مانند برخي نمايشهايي كه اخيرا اجرا ميشود از هر چمني، گلي ميچينند و كولاژي درست ميكنند كه مخاطب را مثل سيرك به سالن ميكشاند اما اين درامها وصف حال روزگار ايران نيست.»
به نظر كياني ابتذالي حاكم شده كه حتي گريبان «تاريخنويسي» را هم گرفته است. «تنها هنري كه ميتواند تاريخ نويسي را از اين ابتذال نجات دهد نمايشنامهنويسي است. تاريخنويسي در سينما و تلويزيون و در قالب سريالهايي كه ساخته ميشود به ابتذال رفته و در محتوا، زبان، گويش و حتي لباس شاهد جعل تاريخ هستيم كه اينها صرفا به خاطر پسند مخاطب اجرا ميشود. مخاطبي هم كه كتاب نميخواند متوجه نخواهد شد چه خوراكي به او داده ميشود.» نمايش «روز عقيم» مسالهاي «ريشهدار در جامعه» را مطرح ميكند؛ مسالهاي كه به گفته كياني حل آن برعهده هنر و هنرمندان نيست، بلكه مسوولان بايد به آسيبشناسي و حل آن بپردازند. «در دهه اخير آثار ارزشمندي درباره اين موضوع توليد نشده اما آثار هنري متفاوتي در دهههاي گذشته در اين باره ساخته شده از جمله فيلم مستند به كارگرداني كامران شيردل، فيلمنامه «آينههاي روبهرو» به نويسندگي بهرام بيضايي، رمان «طوطي» نوشته زكريا هاشمي يا رمان «بادها خبر از تغيير فصل ميدهند» كه البته همه اينها جزو منابع كياني براي نگارش متن «روز عقيم» بودند. اين نمايش با ايفاي نقش شايسته ايراني، الهه شهپرست و فهيمه امنزاده، مثل تجربه يكي دو سال اخير كياني بار ديگر در سالن تئاتر باران روي صحنه ميرود. به اين ترتيب نمايش ديگري با زمينه اجتماعي جدي از حسين كياني به صحنه خواهد آمد و چنانچه تجربههاي قبلي او نشان ميدهد اين تجربه نيز قطعا با مسائل و آسيبهاي اجتماعي روز نيز پيوند عميق برقرار ميكند.