با اين حال آيا نياز به بازسازي درون جبهه اصولگرايي احساس ميشود؟
البته جريان اصولگرا نياز به بازسازي دارد همچنان كه جريان اصلاحات نياز به بازسازي دارد. هر جرياني در قدرت باشد يا نباشد بايد پيوسته خود را بازسازي كند.
آيا جريان اصولگرايي امروز راس و بدنه مشخصي دارد؟
بدنه كه كاملا مشخص است. آرايي كه در رياستجمهوري ريخته شده مشخص است.
آراي رييسي نشانگر بدنه اصولگرايي است؟
در مورد آقاي روحاني هم همين است. به دلايل مختلف همه آراي يك نامزد مختص به يك جريان نيست. بالاخره اصولگرايان يك بدنه مشخص با هويت دارند و اتفاقا الان بيشتر بر سر راس بحث هست. محل ترديد است كه راس دارد يا نه. اگر منظور از راس يك فرد است كه مانند اصلاحطلبان و رييس دولت اصلاحات فرض بگيريم بايد بگويم نه ما در جريان اصولگرا چنين راسي نداريم. من نميدانم اين نقص است يا حسن. اينكه يك جريان سياسي راس داشته باشد حسن است يا خير؟ چه بسا عدهاي معتقدند راس نداشتن يك حسن است كه منجر به مشورت ميشود و خروجي دارد تا اينكه به صورت ابلاغي دستورات اجرا شود. واقعيت اين است كه در جريان اصولگرايي فرد به عنوان راس نداريم.
نهاد چطور؟ آيا نهادي نيز به عنوان راس اين جريان ميشناسيد؟ جمنا يا جامعتين راس اصولگرايي هستند؟
چنين بنايي هيچ كدام نداشتهاند. جمنا يك تشكيلات سياسي بود كه در آستانه انتخابات به وجود آمد اينكه ادامه يابد محل بحث است ممكن است نتواند يا نخواهد راس شود. در مورد جامعتين هم نه آنها در اين مسير بودند و نه اصولگراها چنين چيزي را پذيرفتهاند.
آيا اين جريان را نيازمند راس ميدانيد؟
يك جريان حتما بايد داراي راس باشد كه مركز عقلانيت آن جريان باشد. اين الزاما به معناي يك فرد نيست. اتفاقا يك روش قديمي و غيردموكراتيك است كه يك نفر در راس تصميم بگيرد و بقيه ملزم به اجرا شوند. جريان اصولگرايي تلاش ميكند مركزيتي داشته باشد كه دموكراتيك انتخاب شود. اين ايدهآل است. فعلا در تدارك آن هستند. اما فعلا چنين تشكيلاتي ندارند.
نهادي در جريان اصولگرا اين ظرفيت را دارد؟
مجموعه نهادها بايد اين ظرفيت را داشته باشند تا همه حضور داشته باشند تا خرد جمعي باشد. تا يك جناح اداره شود.
پارلمان اصولگرايي ميتواند تبلور اين حرف شما باشد؟
اين يك روش پيشرفته و كاملا دموكراتيك است. اگر بتوانند ساز و كارش را تدوين كنند اين شكل توسعه يافته و دموكراتيك آن است.
آيا اين ظرفيت را دارند؟
علايمي از خود نشان دادهاند. انتخابات 94 و 96 اين علايم را نشان داد. جهتگيري همين بود كه عرض كردم. اين را بروز دادهاند كه ميتوانند با يك جريان مركزي در راس بتوانند يك حركت سياسي منسجم را انجام دهند.
پيشقراول اين حركت بايد چه افراد يا جريانهايي باشند؟
هم جريانها و هم چهرههاي موثر بايد كمك كنند اين فرآيند اتفاق بيفتد.