با قدرت بيشتري جلوي بيحرمتي به هنرمند و هنر ايستادگي كنيد
كيوان ساكت
موسيقيدان و نوازنده تار
همه ما، چه هنرمندان و چه كساني كه دلشان براي فرهنگ و هنر اين مملكت ميتپد، از دولت آقاي روحاني و بهويژه ارشاد و وزير محترم ارشاد انتظار داريم تا به ايران و فرهنگ ايران خدمت كنيم و در واقع متوليان هنري شايسته است خويش را خدمتگزاران هنر و هنرمند بدانند. هنرمندان در انتخابات اخير حمايت بسيار گستردهاي از آقاي روحاني كردند و از ايشان انتظار پاسخي شايسته به اين حمايت دارند. در اين انتخابات مردمي به پيروي از هنرمندان محبوبشان از آقاي روحاني پشتيباني كردند كه عشق و حمايت از هنر و هنرمندان ايران را در طول اين سالها همواره ثابت كردهاند و انتظار ميرود چنين مردمي كه شيفتگان و علاقهمندان هنر و فرهنگ و حاميان دولت آقاي روحاني هستند، نااميد نشوند. وزير محترم ارشاد، آقاي صالحي اميري در يكي از سخنرانيها به اين اشاره كردند كه سرمايههاي واقعي ايران، فرهنگ، هنر و هنرمندان آن است. اين شايد يكي از بنياديترين گفتههايي باشد كه از سوي يكي از متوليان فرهنگي بيان شده است. در جايي كه جامعهاي جهاني در طول اين سالها در حوزه فرهنگي دچار بيهويتي و پريشاني زيادي شده است، تنها چيزي كه ميتواند انسان امروزي را از اين آشفتگي و پريشاني و بيهويتي نجات بدهد چيزي جز هنر نيست و همين امر، بر ضرورت پرداختن از نگاهي ديگر و بيشتر مقوله هنر و هنرمند را در اين روزگار ميطلبد. اهالي موسيقي انتظار دارند كه وزير محترم ارشاد آينده، چه آقاي صالحي اميري و چه وزير محترم ديگري، با قدرت بيشتري جلوي بيحرمتي به هنرمند و هنر ايستادگي كنند. همه مردم ايران به يك اندازه حق شنيدن و حضور در كنسرتها را دارند. چرا وقتي يك وزارتخانه از راه قانوني دستوري صادر كرده و مجوزي ميدهد افرادي كه اصلا در حوزه فرهنگ حضور و تخصصي ندارند و مسووليت و كارشان چيز ديگري است آن را ابطال و خودمختار عمل ميكنند؟ در حوزه موسيقي بارها شاهد اتفاقات اينچنيني بودهايم و بنابراين انتظار داريم دولت آقاي روحاني و شخص وزير ارشاد، استوارتر، مصممتر و شجاعتر از گذشته جلوي اين حوادث بايستد تا در نهايت جلوي اين همه بيمهري و جوري كه به هنرمندان موسيقي در برخي از استانها و شهرها ميشود، گرفته شود. اين خود ميتواند مهمترين دستاورد وزير ارشاد در دولت آينده باشد. همچنين شايسته است كه وزير ارشاد آينده در انتخاب معاونين و مشاورين خود وسواس بيشتري به خرج دهد (زيرا عدم رعايت اين امر تاكنون موجب رنجش بسياري از هنرمندان دلسوخته و تاثيرگذار شده است).
متاسفانه در چند سال گذشته اتفاقات نامباركي در زمينه برگزاري كنسرتها و جشنواره موسيقي فجر افتاد كه موجب دلآزردگي جمع بسياري از هنرمندان شد. توجه غيرموجه و توجيهنشدني به چند نفر خاص و اداره كردن موسيقي كشور به صورت محفلي و قبيلهاي موجب دلسردي بسياري از هنرمندان شد (كه حتي توماري اعتراضي با امضاي حدود هزار نفر هم تهيه شد و متاسفانه به آن وقعي گذاشته نشد.) اين جشنواره كه ميتوانست يكي از مهمترين رخدادهاي حوزه موسيقي باشد هر سال كمرنگتر و بيرونقتر ميشود (با نگاهي به آمار فروش كم بليتها و رتبه پايين گروههاي دعوت شده به اين مهم پي خواهيد برد.) جشنواره موسيقي فجر در طول اين سالها هرگز داراي اساسنامه نبوده است. در سال گذشته، از سوي هنرمندان و منتقدان حوزه موسيقي، چنين اساسنامهاي با پيشبيني تمام نكات مهم و لازم با نگاهي جهاني و استفاده از تجربه جهاني جشنوارههايي اين گونه، تنظيم و به دفتر موسيقي ارايه شد (به شخص آقاي طالبي رييس دفتر موسيقي.) بنابراين انتظار داريم اجرايي شدن و عمل به چنين اساسنامهاي از اولويتهاي آينده برنامه وزير محترم ارشاد باشد. در كنار اينها به نظر ميرسد شوراي مميزي دفتر موسيقي وزارت ارشاد با توجه به فعاليتهايش در طول اين چند سال به بازنگري اساسي احتياج داشته باشد. اختيارات دفتر موسيقي در طول اين سالها كمتر شده است. اين اتفاقات از زماني افتاد كه نام اين نهاد از مركز موسيقي به دفتر موسيقي تغيير كرد و همين، اختيارات رييس اين دفتر را كمرنگتر از گذشته كرد.
دفتر موسيقي در شرايط فعلي مجوزهايي را براي اجراهاي زنده صادر ميكند كه در برخي استانها و شهرها ارزش اجرايي ندارد و برخي مسوولان به آن كمترين اعتنايي نميكنند (مقوله لغو مجوز كنسرتها از سوي مقامهاي محلي.) موضوع بعدي شوراي مميزي دفتر موسيقي و فعاليتهاي آن است. ميتوان منتخبي از برگزيدگان و سرشناسان موجه و صاحبنام موسيقي كه همه اهالي موسيقي روي آنها اتفاق نظر دارند براي حضور در اين شورا دعوت كرد، هرچند من عقيده دارم نفس تشكيل چنين شورايي براي مميزي محلي از اِعراب ندارد. اصولا مميزي در اين موارد، چند دليل ميتواند داشته باشد؛ يكي اينكه آثاري كه خلاف شوونات فرهنگي و اخلاقي جامعه ما است مجال انتشار پيدا نكند و ديگري هم توجه به رعايت خطوط قرمز است. از سويي در سر چهارراهها و برخي پمپهاي بنزين و كنار برخي خيابانها همه گونه اثري را در قالب سيدي و... ميتوان يافت. بنابراين مميزي كاري بيهوده خواهد بود و سنگي بر سر راه هنرمند واقعي و نبود آن به صلاح. از طرفي در مديريت موسيقي سه نهاد؛ حوزه و سازمان تبليغات اسلامي، صداوسيما و دفتر موسيقي، فعاليت دارند، اما هيچ كدام از آنها در فعاليتهايشان با هم اتفاق نظر ندارند. درستتر اين است كه بگوييم هيچكدام از اين سه نهاد، ديگري را قبول ندارد و هر يك ساز خود را ميزند. در اين حال وجود شوراي مميزي دفتر موسيقي در اين ميان كار هنرمند را دشوارتر كرده است.
خود من بهشخصه بارها براي مجوز كنسرتهايي كه تكراري بودند و قبلا اجرا شدهاند در اين شورا دچار مشكل شدهام. به هر حال تعيين سازوكار مشخص براي اين شورا با توجه به پيشنهادات اهالي موسيقي ميتواند به كمك متوليان كه در واقع خدمتگزاران اين حوزه هستند بيايد. هر شخصي كه در راس وزارت ارشاد قرار گيرد بايد به اين موضوع توجه داشته باشد كه وظيفه اصلي خدمت به هنر است و اين خدمت به هنر جز در سايه خدمت به هنرمند به بار نخواهد نشست. بايد زيرساختهاي لازم براي ارايه چنين خدمتي را تقويت كرد. همچنين اهالي موسيقي سالهاست منتظرند سالنهاي مناسب براي اجراي موسيقي در تهران و شهرها ساخته شود. كمبود فضاي هنري يكي ديگر از دغدغههاي هنرمندان است كه شايسته است در نظر گرفته شود. آقاي روحاني و وزيرانشان در طول چهار سال گذشته مشكلات بسياري در حوزه بينالملل داشتهاند. اكنون زمان ورود جدي و با مصمم و قاطع در بحث فرهنگ است. مسائل سياسي و منطقهاي هرگز پاياني نخواهد داشت، اما آنچه امروز در كنار همه اينها مردم و جامعه به آن نيازمند است تقويت بنيه فرهنگي است كه ضامن بقاي ايران و هويت ايراني ما است. گواه اين امر تاريخ پردرد و اندوه ما است.