رهبري سازمان برنامه در اقتصادايران
بعد از انقلاب نيز موفقيت دولت مهندس موسوي در زمان جنگ مرهون كاركرد فوقالعاده سازمان برنامه و بودجه بود و در دوران سازندگي و به خصوص در موفقيتهاي اقتصادي دولت اصلاحات اين سازمان برنامه بود كه نقش آفرين بود. دولت آقاي روحاني در چهارسال گذشته توانست زمينههاي تخريب دولت قبلي در اقتصاد را تا حدي برطرف كند و با كنترل تورم، افزايش توليد صادرات نفت و محصولات كشاورزي زمينههاي خوبي براي تحولات اقتصادي فراهم سازد.
تجربه نشان ميدهد دولتها در دوره چهار ساله اول در اقتصاد كشور زمينهسازي كرده و كارهاي اصلي و چشمگير خود را در دوره چهار ساله دوم به انجام ميرسانند. دولت روحاني در آستانه شروع خود اگر در سازماندهي، سياستگذاري و انتخاب درست همكاران هم راي و همدل موفق باشد، ميتواند از موفقيت اقتصادي در دور دوم خود بهرهمند شود.
در چهارسال گذشته سازمان برنامه و بودجه و شوراي اقتصاد به دلايل مختلف نقش واقعي خود را بازي نكردند و در كنار دولت قرار داشت و اعضاي دولت در امر توسعه و اقتصاد كشور همراي نبودند و مفهومسازي مناسب راهبردي، سياستي و اجرايي در امر اقتصاد ايران مشاهده نميشد. تنها سازمان برنامه و بودجه است كه امكان مفهومسازي راهبردي، سياستي و اجرايي براي توسعه ايران را با استفاده از ابزارهاي تشكيلاتي خود نظير شوراي اقتصاد و برنامه و بودجه را دارا است نه وزارت اقتصادي و دارايي و نه بانك مركزي. رييس دولت بايد بيشترين حمايت و قدرتنمايي راهبردي و سياستي خود را از طريق سازمان برنامه و بودجه به نمايش بگذارد.
بنابراين يكي از ضروريات و الزامات كشور از سوي رييسجمهور، محور قراردادن سازمان برنامه از طريق انتخاب فرد مناسب براي رياست آن، حمايت و دخالت در سازماندهي مناسب دروني آن و نقش دادن به رهبري و هدايتگري اين سازمان از طريق همافزايي و همراهي ستاد عالي و ستادبخشي در شوراي اقتصاد در جهت رشد و توسعه است.