ماههاست كه نام موزه هنرهاي معاصر تهران به خاطر نمايشگاهي از آثار گنجينهاش در اروپا هرازگاهي در صدر اخبار هنري قرار ميگيرد، اما اسفندماه سال گذشته نمايشگاهي با عنوان «مسافران برلين و رم» در موزه هنرهاي معاصر تهران برگزار شد تا همين نمايشگاه بعدتر بهانهاي باشد براي ارسال اين آثار براي موزههاي برلين و رم. در همان روزها اما نمايشگاه عكسي از عكسهاي ژيلا دژم، نخستين عكاس موزه هنرهاي معاصر تهران در برلين برگزار شد. دژم كه در روزهاي افتتاحيه موزه هنرهاي معاصر تهران به عنوان عكاس اين موزه فعاليت ميكرد از سومين شب افتتاحيه موزه عكاسي كرده بود. اين عكسها پس از 40 سال اينبار به بهانه نمايشگاه «مسافران برلين و رم» در برلين به نمايش درآمد. بهانه اين گفتوگوي كوتاه همين نمايشگاه بود.
همكاري شما با موزه هنرهاي معاصر از كي شروع شد و چقدر ادامه داشت؟
من مسوول واحد عكاسي موزه بودم و اين همكاري از مردادماه سال 56 تا ارديبهشت 84 ادامه داشت.
يعني شما از زمان افتتاح موزه هنرهاي معاصر با اين موزه همكاري داشتيد؟
بله، دقيقترش اينكه پيش از افتتاح موزه، به عنوان عكاس در اين مركز هنري بودم.
در مورد مراسم افتتاحيه موزه توضيح ميدهيد؟
اين مراسم در سه شب متوالي برگزار شد؛ شب اول براي افراد درباري، كاركنان و ميهمانان خاص بود. شب دوم مخصوص عدهاي از هنرمندان داخلي و خارجي و ميهمانان خاص و شب سوم افتتاحيه موزه، مخصوص عموم مردم و هنرمندان بود.
شما به عنوان عكاس در هر سه شب حضور داشتيد؟
من، در شب اول به عنوان يكي از كاركنان موزه حضور داشتم و شب دوم نبودم. شب نخست عكاسان كانون عكاسان خبري ايران عكاسي ميكردند چرا كه فقط اين عكاسان مجوز عكاسي از مراسمي را داشتند كه شخص اول دربار در آن حضور داشت. تصاوير گرفته شده توسط من اما مربوط به شب سوم افتتاحيه است و همانطور كه گفتم بيشتر مربوط به عموم مردم و هنرمندان است.
يعني به غير از تصاويري كه شما تهيه كرديد از دو شب ديگر اين افتتاحيه هم تصاويري موجود است؟
تا جايي كه ميدانم خير. فقط تصاوير موجود از آن شبها تصاويري است كه من گرفتم! نكته جالب اين بود كه در مراسم شب اول كه مختص دربار بود گويا شاه بر حسب كنجكاوي دست خود را در حوض روغن هاروكوچي فرو ميكند تا از صحت روغن (نفت سوخته) درون حوض مطمئن شود. در همان لحظه عكاسان مخصوصش از او عكس ميگيرند و همين بهانهاي شد كه همه عكسهايي كه در شب اول افتتاحيه موزه توسط عكاسان كانون كه مجوز حضور در اين مراسم را داشتند و در آرشيو كانون خبرنگاران عكاس وجود داشت شبانه حذف و امحا شود. كلا اجازه پخش داده نشده بود.
شايد دليل اهميت اين تصاوير كه در نزد شماست همين موضوع باشد؟
بله، ميتوان گفت تنها همين تصاوير است كه از آن شب باقي مانده و اين مجموعه از اول انقلاب نزد من بود و به كسي هم قرض داده نشد. در طول اين مدت تنها به سفارش تلويزيون آرته فيلم مستندي از موزه توسط بهمن كيارستمي ساخته شد. فكر كنم سال 85 يا 86 بود كه اين اتفاق افتاد و حالا دقيق به خاطر ندارم. ايشان تعدادي از اين تصاوير را از من گرفته و در فيلمشان مورد استفاده قرار دادند ولي اين تصاوير تا نمايشگاه برلين در سال 2016 در جايي به نمايش گذاشته نشده بود.
در مورد حال و هواي شب افتتاحيه موزه توضيح بيشتري ميدهيد؟
براي من به عنوان يك هنرمند جالب بود كه در آن زمان ما پرفورمنس، هپنينگ و... داشتيم و مردم بيشتر از همين مبهوت بودند. ميتوان گفت بسياري از مردم عادي كه آمده بودند ارتباط چنداني با كل برنامههاي متنوع هنري آن شب برقرار نكردند و بيشتر مبهوت بودند، اما برخي برنامهها كه برگرفته از فرهنگ ايراني بود برايشان جذابتر و قابل درك بود.
چه شد كه تصميم به نمايش اين عكسها در آلمان گرفتيد؟
ابتدا به بهانه برپايي نمايش آثار هنري موزه در اروپا (مسافران برلين و رم) قرار شد كه در كنار برگزاري آن از تصاوير گرفته شده من نيز كه مربوط به شب افتتاحيه موزه بود نمايشگاهي برپا شود، نمايشگاهي كه قرار بود با اين رويداد هنري همخواني داشته باشد. من اين نمايشگاه را با نيت هنري برگزار كردم. اين موضوعي بود كه در زمان ساخت مستند موزه هم به آن توجه داشتم و عكسها را صرفا جهت سابقه هنري كشورم در اختيار كارگردان آن مستند قرار دادم. من ترجيح ميدادم عكسهايم به نمايش درآيند، آن هم به عنوان يك رويداد هنري و تاثيرگذار در هنر معاصر كشورم، چون ريشه بسياري از رويدادهاي هنري معاصر را در آنها ميديدم و ميخواستم نسل جوان نيز از آن آگاه باشند و در نهايت اين انقطاع تاريخي برداشته شود. بسياري از رويدادهاي هنري كه اكنون در جوامع پيشرفته روي ميدهد را ما در آن زمان در موزه تجريه كرديم. همه هدف من از برپايي اين نمايشگاه همين بود و قرار نبود تبليغ سيستمي خاص را بكنم. من عكاس موزه هنرهاي معاصر بودم و هنگام عكاسي در شب افتتاحيه هم سعي داشتم از جنبههاي مختلف به اين رويداد نگاه كنم و صرفا عكاسي خبري نكنم.
خود شما به افتتاح موزه هنرهاي معاصر تهران چطور نگاه ميكرديد؟
واقع امر اينكه ما يك جامعه روشنفكر پيشرويي داشته و داريم. نقشي كه اين موزه در ارتقاي هنر ايران براي هنرمندان، دانشجويان و محققين داشت را نميتوان ناديده گرفت. شايد بتوان افتتاح موزه را نقطه عطفي در هنر معاصرمان دانست.
واكنش خاصي هم در خصوص برپايي نمايشگاه شما در آلمان وجود داشت؟
هميشه يكسري جناحها در حال برداشت به سود خودشان هستند و خيليها تلاش كردند اين نمايشگاه را به سلطنتطلبهاي خارج از ايران نسبت دهند كه با مخالفت با اين موضوع گفتم كه هدف من هنر بوده است. با صحبتهايي كه در افتتاحيه و گزارش تصويري موزه كردم هدفم را تنها توجه به رويداد هنري و موزه هنرهاي معاصر بيان كردم. در پاسخ خبرنگار يكي از شبكههاي معتبر آلماني كه سوال كرده بود نظرتان نسبت به دستور ترامپ براي جلوگيري از ورود ايرانيان چيست و در اين شرايط وضعيت ارتباط هنرمندان را چگونه ميبينيد؟ گفتم در عصر حاضر هيچ نهاد و حكومتي قادر به قطع ارتباط هنري و فكري نخواهد بود و هنرمند در هر شرايطي ميتواند ارتباط خود را برقرار سازد و نياز به زبان خاصي ندارد. هنر زبان خودش را دارد كه مرز و بوم نميشناسد.
صحبتي در خصوص موزه و فعاليتهايش داريد؟
اين موزه نقش بسيار مهمي در هنر معاصر ايران داشته است، ولي اكنون بيشتر مجموعهداران خصوصي آثار معاصر را خريداري ميكنند و در نتيجه بسياري از مخاطبان هنر معاصر نميتوانند آثار را ببينند مگر كتابي چاپ شود يا اثري به فروش برسد. موزهاي كه معاصر باشد بايد همچون آب رونده در جريان و پويا باشد، آثاري تبادل يا خريداري شود؛ چون استراتژي بنيانگذاري چنين موزهاي با موزه ايران باستان تفاوت دارد.