• ۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3888 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۲ شهريور

نوشتاري بر كتاب تئاتر ابسورد

تئاتر ابسورد: يك بيان انقلابي

جواد لگزيان

آيا تاكنون به اجراي يك تئاتر مدرن در يك زندان عادي فكر كرده‌ايد؟ آن هم يكي از نمايش‌هاي بكت، سرشار از بي‌معنايي و اضطراب 
و سردرگمي!
مارتين‌اسلين، تهيه‌كننده، منتقد، نمايشنامه‌نويس و روزنامه‌نگار مجارستاني در كتاب «تئاتر ابسورد» از جمله از تجربه موفق «هربرت بلاو» در به روي صحنه بردن «در انتظار گودو» نوشته ساموئل بكت سخن مي‌گويد. 
در 19 نوامبر 1957 بازيگران عضو كارگاه بازيگري سان‌فرانسيسكو در برابر تماشاگران كه از چهارصد تن زنداني زندان سن‌كوئنتين تشكيل شده بودند، اين تئاتر را اجرا كردند و البته با استقبال بي‌نظير و برداشت‌هاي نو و جالب تماشاگران روبه‌رو شدند. 
معمولا جهاني كه رنگ از رخساره آن رفته، ستون‌هاي عظيم كلان روايت‌ها فرو ريخته و انسان تنهايي خود را بيشتر از هر زماني ديگر در اين عصر حس مي‌كند را جهان ابسورد در تئاتر مي‌دانند كه از معنا باختگي مي‌گويد و انساني را به تصوير مي‌كشد كه در ورطه تنهايي و مبهم زندگي خود دست‌ و پا مي‌زند، دلهره سراسر وجودش را دربرمي‌گيرد، ولي هيچگاه رهايي نمي‌يابد. تئاتر ابسورد همچنين به بي‌ارزش كردن افراطي زبان گرايش دارد. در اين مفهوم، عنصر زبان هنوز نقش عمده‌اي را ايفا مي‌كند، اما آنچه روي صحنه اتفاق مي‌افتد، از كلماتي كه شخصيت‌ها بر زبان مي‌آورند فراتر مي‌رود و غالبا با آنها تضاد دارد. براي مثال در تئاتر «صندلي‌ها» اثر «يونسكو» محتواي شاعرانه نمايشي به‌شدت شاعرانه به عهده كلمات پيش پا افتاده‌اي نيست كه بر زبان آورده مي‌شوند، بلكه در حقيقت اين كلمات، خطاب به تعدادي صندلي خالي گفته مي‌شود كه دايما زياد مي‌شوند... مارتين اسلين در اين كتاب اما با نگاه به تجربه اين تئاتر به فراسوي ابسورد گام برمي‌دارد و در كتاب «تئاتر ابسورد» از تئاتري مي‌نويسد كه به هيچ‌وجه دغدغه صرفا جمع محدودي از روشنفكران نيست و مي‌تواند زباني تازه، ايده‌هايي تازه، رهيافت‌هايي تازه و فلسفه‌اي پرشور و تازه پديد آورد تا در آينده‌اي نه‌چندان دور، شيوه‌هاي تفكر و احساس عامه مردم را تغيير دهد. 
در گام نخست اسلين به بررسي دقيق زندگي و آثار ساموئل بكت، اوژن يونسكو، آرتور آداموف، ژان ژنه و هارولد پينتر مي‌پردازد و سپس آثار همفكران و نوآمدگان اين رهيافت نوين، يعني ژان تارديو، بوريس ويان، دينو بوتزاتي، اِتزيو دِريكو، مانوئل دو پِدرولو، فرناندو آرابال، ماكس فريش، ولفگانگ لدس‌هايمر، گونتر گراس، روبر پنژه، نورمن فردريك سيمپسون، ادوارد آلبي، جك گلبر و آرتور ال.كاپيت را در فصلي ديگر مطالعه مي‌كند. 
فصلي مستقل هم به تئاتر ابسورد در اروپاي شرقي و آثار اسلاومير مروژك، تادئوش روزِويچ و واسلاو هاول اختصاص يافته است كه در آن امكانات عالي و روح حماسي تئاتر ابسورد در بيان اعتراضات انساني به شيوايي توصيف شده است. در ادامه هم خوانندگان فصل‌هاي «سنت ابسورد»، «اهميت امر عبث» و «فراسوي ابسورد» را مي‌خوانند. 
به عقيده اسلين تئاتر ابسورد، مانند تراژدي‌هاي يونان باستان و نمايش‌هاي قرون وسطي و تمثيل‌هاي باروك، مي‌خواهد انسان را از موقعيت اسرارآميز و پرمخاطره‌اش در عالم آگاه كند. تفاوت فقط در اين است كه در تراژدي‌هاي يونان باستان ــ و در كمدي‌هاي‌شان ــ و در نمايش‌هاي قرون وسطا و در نمايش‌هاي باروك، واقعيت‌هاي غايي مسلم فرض مي‌شد و نظام‌هاي متافيزيكي قبول عام يافته بودند، ولي تئاتر ابسورد از غياب تمام اين ارزش‌هاي كيهاني و جهان‌شمول سخن مي‌گويد. 
 از اين‌رو تئاتر ابسورد مي‌تواند، با اضطراب يا ريشخند، شهود فردي از افراد بشر را، نسبت به واقعيت‌هاي غايي كه تجربه‌شان مي‌كند، نشان دهد؛ شهودي كه نتيجه فرورفتن آدمي در اعماق شخصيت و روياها و خيالات و كابوس‌هايش است. اسلين بر اين باور است كه تئاتر ابسورد خودماني‌ترين و شخصي‌ترين شهودهاي يك شاعر را از موقعيت بشر و معناي وجودي خودش و جهان‌بيني فردي‌اش بيان مي‌كند. 
 تئاتر ابسورد اين تلاش شاعرانه را با تصويرپردازي عيني صحنه به انجام مي‌رساند؛ تلاشي كه به عقيده اسلين مي‌تواند با كنار گذاشتن منطق، تفكر استدلالي و زبان و با تكيه بر امكانات خود موفق‌تر از شعر ناب عمل كند. اما اين تصاوير شاعرانه، همراه تفكر مفهومي، اعتبار خود را دارد و البته تاكيد صريح بر كاركردها و امكانات هريك از اين دو نوع تفكر، معادل بازگشت به عقل‌ستيزي نيست. برعكس، گشايش راهي است به سوي نگره‌اي واقعا عقلاني. 
هرچند در تئاتر ابسورد در نمايش‌هاي بكت و گلبر، انسان رودرروي زمان و در نتيجه در انتظار، انتظاري ميان تولد و مرگ؛ در نمايش‌هاي ويان، انسان، گريزان از مرگ؛ در نمايش‌هاي بوتزاتي، انسان به حالت انفعال به سوي مرگ مي‌رود؛ در قاتل بي‌مزد يونسكو، انسان عصيانگر عليه مرگ؛ در نمايش‌هاي ژنه، انسان در سراب توهمات و در روياي دستيابي به واقعيت غاييِ هميشه پنهان به تله افتاده و راه فرار ندارد؛ در حكايت‌هاي مانوئل دو پدرولو، انساني كه مي‌خواهد موقعيتش را تثبيت كند يا به آزادي برسد، دوباره زندان ديگري را تجربه مي‌كند؛ در نمايش‌هاي پينتر، انسان در سرما و تاريكي‌اي كه محصورش كرده جاي محقري را از آن خود مي‌داند؛ در آثار آرابال، انسان بيهوده مي‌كوشد تا به قانوني اخلاقي برسد كه تا ابد از فهم او بيرون است؛ در كارهاي آداموف، انسان زنداني در تنگناي زندگي- كه تلاش سخت و سستي و انفعال، هردو، به يك نتيجه مي‌رسند: به پوچي كامل و مرگ در آخر كار- سرگشته است؛ و در بيشتر اين نمايش‌ها، انسان هميشه تنها، محبوس در ذهنيت خويش و ناتوان از درك همنوعانش به روي صحنه نمايش داده مي‌شود اما به اعتقاد اسلين تئاتر ابسورد بازتاب نوميدي يا بازگشت به نيروهاي غيرعقلاني و تاريك نيست بلكه بيانگر تلاش انسان مدرن است براي كنار آمدن با جهاني كه در آن زندگي مي‌كند. زيرا منزلت انسان در گروِ توانايي اوست در مواجهه با واقعيت با تمام بي‌معنايي‌اش، آزادانه پذيرفتن زندگي بي‌ترس و بي‌توهم - و خنديدن به آن. 
اسلين چشم‌اندازهاي هنر پيشتازي فراسوي تئاتر را ترسيم مي‌كند كه با فرم‌هاي جديد و ناشناخته و با بياني انقلابي پاسخي به تغييرات اجتماعي و فرهنگي دوران ما باشد و از رهپويان تئاتر مي‌خواهد به گذشته عقب‌نشيني نكنند و با مطالعه دستاوردهاي ابسورد گام در راه تئاتري پيشتاز گذارند. 
كتاب «تئاتر ابسورد» نوشته مارتين اسلين با ترجمه مهتاب كلانتري و منصوره وفايي را نشر اختران در 520 صفحه و با قيمت3۵۰۰۰۰ ريال رهسپار بازار كتاب كرده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون