• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3180 -
  • ۱۳۹۳ شنبه ۲۵ بهمن

روحاني و بازگشت به قدرت نرم انقلاب

سيدرضا صالحي اميري

وقتي روحاني از وحدت و انسجام ملي در عين كثرت و تنوع افكار داخلي سخن مي‌گفت، باران لطفي از رحمت و بركت الهي همه آن تكثرها و گوناگوني سبك‌ها و سلايق زيستي راهپيمايان 22 بهمن را به يكسان خيس مي‌كرد. سخنان روحاني زير چتري از وحدت كه پشتيباني ملت و رهبري انقلاب شكوهمند بر سر مذاكرات هسته‌اي افكنده، نشان از استحكام و اعتماد به نفس بالايي داشت. 22 بهمن امسال همچنان‌كه انتظار مي‌رفت چندان متفاوت بود كه پيوستگي مختل شده تاريخ انقلاب در سال‌هاي حاكميت دولت قبلي را به تمامه پشت سرگذاشت و يك‌بار ديگر پلي زد بر فراز آن شكاف و دره عظيمي كه دولت پيشين سعي مي‌كرد ميان زمانه حاضر و آرمان‌هاي انقلاب حفر كند. نقطه اوج اين اتصال و پيوند ميان آرمان‌هاي امروز و آرمان‌هاي عصر انقلاب آنگاه تجلي يافت و بارز شد كه روحاني شرعيت‌بخشي به راي ملت توسط مرحوم امام خميني(ره) با حق‌الناس دانستن همان راي ملي توسط رهبري را از يك سنخ و يك منطق دانست. همچنين آنجا كه روحاني به امريكا هشدار داد ادامه تحريم موجب شكاف در اجماع غربي‌ها خواهد شد، به نوعي ديگر تداعي‌كننده پيروزي‌هايي بود كه رهبري امام خميني در عرصه نبرد براي تسخير افكار عمومي جهاني و شكست اجماع غربي در حمايت از شاه كسب كرده بود. با منطق دموكراسي و توسل به ارزش‌هاي جهانشمول بود كه امام خميني در همان نقطه استقرار پاريس خود نبرد در عرصه تسخير افكار عمومي جهاني را به سود ملت و به زيان شاه و حاميان غربي او تمام كرد

امام خميني در نهايت هوشياري نسبت به ويژگي‌هاي جوامع غربي مي‌گفت هركس كه با اين منطق مقابله كند با فشار افكار عمومي دنيا مواجه خواهد شد و هيچ قدرتي در دنياي امروز نمي‌تواند نيروي افكار عمومي جهاني را ناديده بگيرد. (امام خميني، پاريس، 17 مهر 57، نقل به مضمون) همين منطق بود كه مخالفت و ممانعت امريكا با روند پيروزي انقلاب اسلامي را خنثي كرد و سردمداران كاخ سفيد را بدانجا كشاند كه اگر مي‌خواستند به سود شاه مداخله مسلحانه كنند درواقع بايد با افكار عمومي مردم خودشان مواجه مي‌شدند. آيا انزوايي جهاني كه امروزه دشمن صهيونيستي به مثابه تنها مخالف مذاكره هسته‌اي از آن رنج مي‌برد تداعي‌كننده انزواي شاه در عصر انقلاب نيست كه هر دو مورد در عرصه افكار عمومي جهاني به وقوع پيوست؟
مفهوم تازه‌اي كه سخنران 22 بهمن از «جبهه»، «پشت جبهه» و «خيانت پشت جبهه» ارايه كرد درواقع بيانگر شكل جديد‌ي از مبارزه است كه با اشكال متعارف و كلاسيك مبارزه در مفهوم عمدتا نظامي و سخت‌افزاري آن تفاوت كيفي دارد. اين بدان معناست كه دانش مبارزه در مرحله تازه مقاومت ملي ايرانيان با آن «دانش» كه معمولا در مرحله مبارزه سخت‌افزاري به كار بسته مي‌شود، تفاوت اساسي دارد. سياست را به درستي «هنر ممكن‌ها» دانسته‌اند و موافقت اعلام‌شده رهبري با «توافقي كه بتواند انجام شود» در واقع سياسي‌ترين سخني است كه هنرنمايي مذاكره‌گران ميهني آن را در حوزه امكان و در معرض دسترسي ملت نهاده است. نقطه عطف جديد در پشتيباني رهبري از مذاكره هسته‌اي معضل بي‌اعتمادي معقول و منطقي به امريكا را از طريق افزايش اعتماد به توان چانه‌زني و نيروي مذاكراتي سياست خارجي كشورمان حل كرده است. سياست خارجه كشورمان اين اعتماد و پشتيباني ملي و رهبري را آسان به دست نياورده است.
در واقع روحاني زمين بازي ديپلماسي هسته‌اي را چنان عوض كرده و امريكا را به چنان عرصه تازه‌اي از ديپلماسي و مذاكرات كشانده كه ملت ايران از همان دوران انقلاب توانايي و مهارت خاص خود براي بازيگري و نقش‌آفريني در آن حوزه را بارها آزموده. او اين كار را از طريق واژگون كردن ميز جنگ‌طلبان و تندوران امريكايي و نشاندن ميز مذاكره برپايه‌هاي حكمت، عزت، صلح‌طلبي و كرامت ايرانيان انجام داده است. آن روز كه روحاني در سازمان ملل پرچم گزاره «صلح در دسترس است» را بر ضد «گزينه‌هاي ديگر» ميز معروف اوباما به اهتزاز درآورد، فضاي تازه‌اي از مبارزه روي ملت ايران گشوده شد كه پيروزي در آن مستلزم كاربرد دانش‌ها و روش‌هاي نوين است. عيار و درون‌مايه انتقادي مخالفان و منتقدين روحاني را هم بايد با توجه به ميزان آگاهي و اشراف آنان به همين دانش جديد مبارزه سنجيد. همچنان‌كه «خدمت» يا «خيانت» جبهه‌اي و پشت جبهه‌اي هم با توجه به مرحله تازه مبارزه ملت ايران براي ويران‌سازي كاخ ظالمانه تحريم‌ها و براي احياي جايگاه شايسته جهاني آنان معنا و مفهوم اصلي خود را مي‌يابد. قابل پرده‌پوشي و انكار نيست كه طي دوران جديد مبارزه‌اي سخت و بي‌امان بين ايران و امريكا بر سر تسخير ذهن وضمير افكار عمومي جهاني آغاز شده كه با مقوله «صلح» و «جنگ» گره خورده است. قواعد ودانش اين مبارزه با آنچه در نبرد‌هاي نظامي متعارف عصر مدرن ديده مي‌شود تفاوت بنيادي دارد. اين مبارزه از جنس جنگ نيست بلكه مبارزه‌اي است براي غيرممكن كردن جنگ و بر سر حق حيات كريمانه شهروندان ايراني. روحاني دريچه تازه‌اي روي هنر سياست‌ورزي ايرانيان گشود كه آشكارگي جوهر ديپلماتيك ظريف در سطح استاندارد‌هاي جهاني ديپلماسي تنها در چنان فضايي مي‌توانست امكان‌پذير شود.
طرفين در جريان مذاكره البته به طور مستقيم با يكديگر سخن مي‌گويند اما طرف سوم و قهرمان ديگري به نام افكار عمومي جهاني وجود دارد كه لحن و آهنگ سخنگويي مذاكره‌كننده‌ها را به زير تاثير خود گرفته و در واقع آن را تنظيم مي‌كند. وقتي جان‌كري در پايان دور تازه از مذاكرات مي‌گويد كه «امروز جهان پس ازمذاكره امن‌تر شده» همان مخاطبان جهاني را در نظر دارد وآنگاه كه ظريف صورت‌بندي خودش را در قالب گزاره «به‌دنبال مذاكرات، جمهوري ‌اسلامي ‌ايران امن‌تر شده است» فرموله مي‌كند با ظرافتي قابل فهم براي افكار عمومي جهاني سخن مي‌گويد. آن دو گزاره يكي نيستند و در واقع به نحو ظريفي حامل دو ادعاي متفاوت هستند. از يكسو ادعايي امريكايي كه برنامه انرژي هسته‌اي ايران را مخل صلح جهاني معرفي مي‌كند واز سوي ديگر ودر جانب مقابل مقاومتي ايراني كه در نهايت انسجام واستحكام معنايي واستدلالي، مساله سازي امريكايي‌ها از انرژي صلح‌آميز هسته‌اي را به پرسش مي‌گيرد و رفع هاله شوم صهيونيستي از آسمان ديپلماسي هسته‌اي راگامي نزديك‌تر به سوي امنيت پايدار كشور مي‌داند.
اين ظرافت بياني به همان اندازه كه خوشايند افكار عمومي داخلي، آزاديخواهان و صلح‌طلبان جهاني است، ذهنيت بيمارگونه و عميقا نظامي صهيونيست‌ها را برمي‌آشوبد و ما امروز به راحتي مي‌توانيم اين تشويش و آشفتگي را در سيماي منحوس نماينده رژيم اشغالگر قدس ببينيم كه به هنگام بيان دلايل سفر به امريكا وسخنراني در كنگره به نمايش درآمد: «امروز تنها دشمنان اين ملت با ميز مذاكره مخالفند يعني صهيونيست‌ها كه همه تلاش خود را به كار گرفتند، اما دنياي امروز به خيانت صهيونيست‌ها پي برده است.» (روحاني)
متاسفانه صهيونيست‌ها تنها كساني نيستند كه ازروند پيشرفت مذاكرات هسته‌اي به خشم آمده و نمي‌توانند سوز و گداز شيطاني و جنگ‌طلبانه خود را پنهان كنند. در اين سوي جبهه‌هاي مبارزه براي رفع تحريم‌ها و اثبات صلح طلبي تمدني ملت ايران نيز كساني وجود دارند كه بعضا از سر ناآگاهي عميق نسبت به دانش و اقتضائات اشكال نوين مبارزه وبعضا در پس قشر نازكي از شعار‌هاي به ظاهر انقلابي در مقابل پيشرفت مذاكره‌ها و به بار نشستن آن مقاومت مي‌كنند. آن كس كه منكر دستاورد مذاكره‌ها در جهت تحكيم مباني امنيت ملي كشورمان است به سادگي تمام ناآشنايي خود را نسبت به پيچيدگي‌ها مذاكرات هسته‌اي و نسبت به مفهوم نوين امنيت و دانش اشكال نوين مبارزه ملي فاش مي‌كند اما عده‌اي از سر لجاجت خواهان بازگشت به «روزگاران خوش تحريم‌ها و انزواي جهاني ايران» هستند كه محيط عملياتي مساعدي براي نشو و نمو ميكروب ارتشا، رانت‌خواري و فساد در مقياس كلان و سيستماتيك پديد آورده بود. بنابراين بي‌سبب نيست كه مي‌بينيم اين روزها تهاجم به مشي اعتدالي و صلح‌طلبانه ملت ايران در عرصه‌هاي جهاني گسترش مي‌يابد. آنها كه روزگاري از سر بي بصيرتي شريك ناآگاه صهيونيسم درتحميل انزواي جهاني بر ايران بودند اكنون خود را حتي در ميان اصولگرايان واقعي منزوي و مطرود مي‌بينند وهمين امر دليل واكنش‌هاي عصبي وتخريبي آنان را توضيح مي‌دهد كه به شكل «فرار به جلو» جلوه‌گر شده است.
مذاكره‌هراسي مشترك صيهونيست‌ها و متحدين ناآگاه آنان در داخل كشور در حالي شكل تخريبي عليه دستاوردهاي مذاكره به خود مي‌گيرد كه اكنون ديگر نفس مذاكره با امريكا حتي در ميان اصولگرايان به عنوان يك امر ضد ارزشي و تسليم‌طلبانه تلقي نمي‌شود و بلكه اين مضمون و چگونگي مذاكره است كه با تكيه بر معيار‌هاي صلح‌طلبانه و منطبق بر منافع ملي در معرض سنجش قرار مي‌گيرد. حتي در شعار‌ها و پلاكارد‌هاي اصولگرايانه در راهپيمايي 22 بهمن نيز شعار «نه تحريم نه ذلت، مذاكره با عزت» متجلي و محسوس بود. آيا اين شعارنشان از بسط و گسترش دامنه گفتمان اعتدالي روحاني به دوردست‌ترين و نامحتمل‌ترين مكان‌ها ندارد؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون