حادثه دلخراش دانشآموزان هرمزگاني و مسووليت ما
محمد كاظمي
نماينده مجلس
جا دارد ناراحت باشيم، گريان شويم و نگران و حتي عصباني شويم كه گويا حوادث در كشور ما تمامي ندارند و هر لحظه بيم آن ميرود، در گوشهاي كه تصور نميكنيم عدهاي از هموطنان عزيزمان بر اثر بيمبالاتي و سهلانگاري جان خودشان را از دست بدهند و برخي ديگر تا آخر عمر رنج معلوليت را با خود همراه داشته باشند. حادثه واژگوني اتوبوس حامل دانشآموزان فرزانه هرمزگاني كه دستكم 11 كشته و 35 مجروح بهجا گذاشته است واقعا دردناك و تاثربرانگيز است اما با كمال تاسف بايد عنوان كنيم كه بعيد مينمايد درس بگيريم و اين آخرين حادثه ناگوار و قابلپيشگيري خصوصا در بخش جادهاي و دانشآموزي كشور باشد! راستي علت اصلي وقوع انواع حوادث قابلپيشگيري در كشور چيست و چرا در يك جامعه ثروتمند مثل ايران هرازگاهي بايد با نمونه دلخراشي از آن روبهرو شويم و هيچگاه يك برنامه راهبردي دقيق و كارشناسانه و همهجانبه پيرامون «ايمني» را به مورد اجرا نگذاريم؟ واقعيت آن است كه معدل فهم موجود در جامعه ما هنوز به اهميت زندگي و جان انسانها پي نبرده است و از زيرينترين لايهها تا بالاترين سطوح حداقل در عمل همه مساعي خود را براي حفظ جان خود و ديگران بهكار نميبريم. آيا ما در محدوده خانواده؛ هنگام سفر، هنگام تفريح، هنگام كار در شهر و در روستا، در خانه، در خيابان و... به جز اقدامات معمول غريزهاي پيرامون امنيت و ايمني خود انديشه ميكنيم و اعمال پيشگيرانه جدي و استاندارد از خود بروز ميدهيم؟ اگر پاسخ مثبت نيست كه نيست بايد ابتدا روي آن متمركز شويم و باور بسازيم و فرهنگ بيافرينيم كه ارزشمندترين وديعه خداوند به ما جان ما است و هم او دستور اكيد به حفظش داده است. پس از آن، اين مسوولان در سطوح مختلف هستند كه در اين زمينه بايد ايمني را در اولويت برنامههاي مختلف خود قرار دهند و كمترين مسامحه را نداشته باشند و از سوي هيچ كس نپذيرند. شايد قدري زياده بهنظر برسد ولي براي نشان دادن وضعيت ايمني در كشور اگر اين سوال را مطرح كنيم كه وزير محترم آموزش و پرورش در ابتداي كار خود چه بررسي و تصميمات و دستوراتي پيرامون وضعيت ايمني اردوها و ايمني در مدارس داشته است احتمالا ما به انتزاع در فكر متهم ميشويم؟ وزيران ديگر چه؟ آنها در حوزه فعاليت خود چه تدابيري براي ايمني انديشيدهاند؟ اگر پاسخها در اين زمينه چندان رضايتبخش نباشند، نشان ميدهد كه ما در بحث ايمني تا چهحد فقيريم و چه راه طولانياي در پيش داريم. دوستي ميگفت؛ چند سال پيش كه فرزندش را از سوي مدرسهاي در تهران ميخواستهاند به اردويي اجباري! ببرند وقتي به مدير مدرسه مراجعه ميكند و ميپرسد كه از كجا ميخواهند اتوبوس بگيرند و آيا راننده را ميشناسند و...؟ با كمال تعجب به او اعتراض كردهاند كه چرا اينقدر سخت ميگيرد و چرا توكل نميكند!؟ آيا يادمان رفته است كه در يكي از همين اردوها چند سال پيش نخبگان دانشآموز به دره سقوط كردند كه تنها يكي از مصدومين نجات يافته مريم ميرزاخاني، دانشمند غرورآفرين رياضي جهان بود؟ كدام كشور پيشرفته با سرمايههاي عظيم انساني خود تا اين حد سهل و ساده برخورد ميكند كه ما ميكنيم؟ بر اثر چه حادثهاي بايد به خود بياييم و براي ايمني در كشور برنامهاي دقيق و همهجانبه داشته باشيم؟ همينجا از همكارانم در كميسيون عمران مجلس تشكر ميكنم كه به موضوع ورود كرده و در حال پيگيري هستند ولي اينجانب به عنوان نماينده مردم از وزير مربوطه پيرامون جزييات حادثه دلخراش دانشآموزان عزيز هرمزگاني سوال خواهم كرد و ميپرسم كه با مديراني كه احتمالا سهلانگاري كردهاند چه برخوردي خواهد كرد؟ براي ايمني اردوهايي كه هماكنون در سرتاسركشور جريان دارد و اردوهاي بعدي چه تمهيداتي انديشيده است؟ اما بهنظر ميرسد كار اصولي و اساسي آن است كه دولت لايحهاي تنظيم كند و با حداكثر توان كارشناسي كشور بحث ايمني در همه ابعاد ريزودرشت آن را به مجلس بياورد تا به قانون تبديل شود تا حوادث قابل پيشگيري روند نزولي به خود گيرند و ديگر شاهد نباشيم كه يك سهلانگاري كوچك و خوابآلودگي احتمالي رانندهاي يا عدمبررسي سيستم ترمز يك اتوبوس توسط ناظرين مسوول يا استفاده از يك گاز پيكنيك در ساختماني يا مستعمل بودن لوازم آتشنشاني و... فاجعه بيافريند و همه را در غم و حيرت فرو ببرد.