سيطره مردانه در نقاشيخط در خط پايان
آزاده جعفريان| نقاشيخط، از نوع ايرانياش ساليان سال است كه هواخواهان بسياري دارد. فروش اين آثار شايد در سالهاي اخير در حراجهاي منطقه با افول روبهرو شده باشد اما نميتوان كتمان كرد كه همچنان كشوقوسهاي نقاشانه خط هنرمندان ايراني دلبري خاص خودش را دارد و در حراجيهاي داخلي و خارجي روي دست نميماند. نقاشيخط چه از دوران كهن آمده باشد چه مولود موج نوي نقاشي ايران در دهه سي و چهل باشد، يك شاخصه جدي دارد: صاحبنامان آن همگي مرد بودند. در اين بين البته نميتوان از تلاشهاي محدود و معدود هنرمندان نقاش زن در اين زمينه چشم پوشيد؛ يكي مثل منصوره حسيني كه حتي با توجه به سال خلق برخي نقاشيخطهايش صاحب تجربههاي تماشايي است، اما اين قسم كارهاي او همچنان در اقليت بود كه هميشه به او نقاش اطلاق شد و نه هنرمند نقاشيخط. در دوران اخير اما زنان هنرمند براي ورود به اين عرصه كاملا مردانه تلاشهايي كردهاند. زهرا بهرامي يكي از نامهايي است كه اخيرا نمايشگاه متفاوتي را براساس نقاشيخطهايش برگزار كرد. آثار او كه شاگرد ديرسال نصرالله افجهاي است حتي به حراجيها هم راه يافته است. او اينبار نمايشگاهي با عنوان «خطبافتههايي از جنس خيال» را در گالري مژده به نمايش گذاشت. فرم متفاوت اين نقاشيخطها نخستين نكتهاي است كه توجه مخاطبان را به خود جلب ميكرد. طرح و نقش اين آثار با الهام از نقوش سنتي در هنر گليمبافي روي بوم شكل گرفته بودند. بهرامي در اين نمايشگاه 18 اثر با قطع 90 در 90 ارايه كرد كه همه با تكنيك مركب، اكريليك و تركيب مواد روي بوم پديد آمده بودند تا در نهايت نقوش و فرمهاي زيبا و فراموش شده گليمبافي كهن در آنها بازآفريني شود. اين هنرمند كه پيشينه هنر خوشنويسي را در كارنامه خود دارد، توانسته بود با استفاده از پتانسيلهاي خط و قرابت فرم آنها با نقوش ايراني، گليمبافي را تداعي كند. او در اين ميان بهگونهاي عمل كرده كه هر اثر به صورت مجزا هم اصالتي به واسطه عناصر خطي داشته باشد و هم در قالب يك نقش مورداستفاده در سنت گليمبافي به نمايش در بيايد. او در اين آثار بيشتر به نقوش مورد استفاده در ميان زنان ايل قشقايي و بافتههاي هنرمندان جنوب كشور توجه داشته و به اين واسطه نوع رنگها و خطوطي كه به كار برده بهشدت تحتتاثير رنگها و نقوش اين نوع گليمهاست. او در اين ميان به حفظ ساختار حروف و خطوط نيز توجه داشته و تلاش كرده تا اين خطوط و حروف با وجود اينكه نقش يك طرح از گليم را تداعي ميكند به صورت مستقل نيز در هر تابلو ديده شوند. بهرامي با اين نگاه توانسته رابطه فرمي را ميان خطوط و نقوش گليمها بيابد و با درهمتنيدن اين دو عنصر با يكديگر هم ساختار نقاشيخط را رعايت كند و هم نمايي از گليمبافته را در چشم مخاطب بنماياند. زهرا بهرامي درباره علت انتخاب نقش گليم در آثارش ميگويد: «من همواره علاقه بسياري به بافت گليم و قالي داشتم اما هيچگاه فرصت اين را پيدا نكردم كه در اين زمينه فعاليت كنم. براساس فضاي تجربههاي گذشتهام در حوزه نقاشيخط، تصميم گرفتم از نمادها و نقوش گليم در فضاي نقاشيخط بهره ببرم و در آثارم بهگونهاي عمل كنم كه همزمان هم بُعد خط را پوشش بدهد و هم تصويري از بافتهاي گليم را به دست آورم.» او كه قصد داشته شكلي تمثيلي از گليم ارايه كند، معتقد است حروف نبايد وجهي قالب در نقاشيهايش پيدا كنند: «من به علت شكل تمثيلي گليم و عدم استفاده از وجه قالب حروف از نقوش ريز در آثارم استفاده و تلاش كردم تا چيدمان حروف در هر تابلويي به نوعي جنس گره در قالي و گليمها را القا كند. البته بيشتر با اين كار تلاش كردم كه حس مواجهه با يك گليم را در مخاطب ايجاد كنم.»