سرمايه عظيم ديدني در ايران
علي شكوهي
اين هفته فرصتي شد تا با تعدادي از دوستان به ديدن برخي از اماكن ديدني كشورمان برويم. قصد اصلي و اوليه ما انجام كاري ديگر و شركت در مراسم بزرگداشت يكي از دوستان شهيدمان (شهيد بهزاد همتي) در كرمانشاه بود. آن بزرگوار حدود 35 سال قبل بخشدار ديواندره كردستان بود و به دست عوامل گروهكها به شهادت رسيد. پس از پايان مراسم نيت بازديد از برخي از امكان طبيعي و تاريخي را كرديم و مسير بازگشت را به شكلي انتخاب كرديم كه بتوانيم از آن بيشتر بهره ببريم. با همين هدف به سمت غار قوريقلعه در حوالي روانسر- پاوه رفتيم. در ادامه به سنندج رفتيم و از آنجا هم در مسير شهر سهرورد و از آن طريق به قيدار و سلطانيه رسيديم و سپس به تهران آمديم. مطالب متعددي درباره اين سفر دو سه روزه قابل طرح است اما در اين نوشته ميخواهم از منظر ايرانگردي و جهانگردي به اين سفر نگاهي بيندازم و نكاتي را در اين زمينه مطرح كنم.
اول- ايران كشور تنوع و تكثر قومي و فرهنگي و زباني و آداب و رسوم است و از منظر جغرافيايي و طبيعي هم شاهد تنوع و تفاوت زيادي در سرتاسر كشور هستيم. به اين امر هزاران شهر تاريخي را هم اضافه كنيد و قبور دهها امامزاده و عارف و بزرگان سياسي و تاريخي را هم در نظر بگيريد تا معلوم شود كه چه حجم عظيمي از ديدنيها را در اختيار داريم. فقط يك جاذبه يعني اماكن جغرافيايي با توجه به تنوع آن ميتواند جذابيت زيادي براي گردشگران داخلي و خارجي داشته باشد زيرا فراواني كوهها، آبشارها، درياچهها، دشتها، غارها، جنگلها و... به اندازهاي است كه هر سليقهاي را ميتواند اقناع كند و بخشي از نياز گردشگران را پاسخ دهد. به اين همه بايد به مثابه يك سرمايه بزرگ نگريست كه ميتواند موجب جذب گردشگر شود و اشتغال ايجاد كند و حس دانستن مردم ما را پاسخ دهد.
دوم- نخستين پرسشي كه در مسير حركت براي ما مطرح شد، بودن يا نبودن نرمافزاري بود كه جامع اطلاعات مورد نياز يك گردشگر باشد. نميدانم چنين نرمافزاري از سوي سازمان گردشگري ما توليد شده است يا نه ولي ما در اختيار نداشتيم. به صورت طبيعي هر فردي بايد بداند در مسيري كه براي رسيدن به مقصدي حركت ميكند، چه جاهايي براي گردشگري وجود دارد و مختصات آن چيست. بايد به شكلي عمل كنيم كه هر ايراني در گوشي همراه خود تمامي اطلاعات مورد نياز در حوزه گردشگري را داشته باشد و بداند كه در مسير حركتش چه جاهايي براي ديدن وجود دارد. بسيار اتفاق ميافتد كه افرادي از كنار برخي اماكن تاريخي و جغرافيايي رد ميشوند و اصلا متوجه نميشوند كه با كمي تغيير مسير و اختصاص دقايق و ساعاتي محدود قادر به ديدن يكي از جذابيتهاي كشورشان خواهند شد. اين اطلاعات را بايد در نرمافزاري تجميع كرد و در اختيار همه مردم قرار داد تا هر ايراني بداند در پيرامون او چه اماكن تاريخي و جغرافيايي و طبيعي وجود دارد تا به ديدن آن برود. با اين روش فرهنگ ايرانگردي رشد ميكند و سفرهاي هدفمند و مفيدي براي همگان شكل خواهد گرفت.
سوم- هميشه گفته ميشود توريسم و گردشگري يكي از صنايع مهمي است كه ايجاد اشتغال و گردشگري ميكند و درآمدزا است. اين امر را به آساني ميتوان پذيرفت چون هر گردشگري – چه داخلي و چه خارجي – مجبور است هزينه كند و طبيعي است كه اين هزينه يعني درآمد كساني كه در هر حوزه گردشگري حاضرند و فعاليت ميكنند. در همين سفر شاهد بوديم كه در حاشيه برخي از اين اماكن ديدني، انواع مشاغل ايجاد شده بود (بازارچههايي براي فروش محصولات محلي، اجاره دادن خانهها و باغها براي اسكان مسافران، راهنماي مسافران، عكاسي با لباسهاي سنتي و فروش عكسها و سيديهاي معرفي اماكن و...) و همين امر يعني توليد شغل و سرمايه و اين در حالي است كه هنوز در بسياري از اين اماكن هيچ گونه سرمايهگذاري اوليه هم صورت نگرفته است و هنوز بسياري از مسافران از وجود چنين اماكني در مسير حركت خود مطلع نيستند.
چهارم- دولت بايد در اين حوزه سرمايهگذاري جدي كند و براي فعال كردن بخش خصوصي در اين زمينه برنامه داشته باشد. طبعا اگر برنامه اوليه براي فعاليت بخش خصوصي وجود داشته باشد و در ابتدا تزريق سرمايه ارزان به اين حوزه صورت بگيرد، در درازمدت ميتوانيم به فعاليت جدي و داوطلبانه بخش خصوصي اميدوار بشويم. اگر سرمايه اوليه وجود داشته باشد حتما جواناني پيدا خواهند شد كه مثلا يك كاروانسراي تاريخي را به شكلي جذاب بازسازي كنند و ميزبان تورهاي تفريحي گردشگران داخلي و خارجي باشند. حتما كساني هستند كه در حاشيه محلهاي ديدني به فعاليت اقتصادي بپردازند و صنايع دستي و غذاهاي محلي خود را به گردشگران عرضه كنند. حتما جواناني يافت ميشوند كه راهنماي مسافران شوند و به آگاهي و شناخت بيشتر گردشگران كمك كنند. از نياز مسافران به هتل و اقامتگاه موقت هم نميشود نگفت و طبيعي است كه از ساختن كلبههاي ساده تا هتلهاي مجهز ميتواند در دستور قرار گيرد. اگر برنامه و سرمايه اوليه را دولت تزريق كند، ترديد نكنيد كه رونق صنعت گردشگري و ايجاد اشتغال در اين حوزه را شاهد خواهيم بود.
پنجم- براي رونق صنعت گردشگري بايد زمينه فرهنگي لازم را در مردم شهرها و روستاها ايجاد كرد. اين امر نيز به همكاري داوطلبانه مردم به خصوص جوانان هر منطقه نياز جدي دارد. در اين زمينه بايد سازمانهاي مردمنهاد و تشكلهاي جوانان را فعال كرد و اجازه داد كه خود مردم هر شهر و روستا به شكل داوطلبانه در اين زمينه وارد عمل شوند. برخي از متشكل شدن جوانان در هر حوزهاي هراس دارند اما اين امر يك فرصت جدي است. با فعال كردن اين تشكلها ميتوان از نحوه برخورد با گردشگر تا چگونگي ايجاد اشتغال در حاشيه هر مكان ديدني را به مردم آموزش داد.