• ۱۴۰۳ دوشنبه ۱۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3901 -
  • ۱۳۹۶ يکشنبه ۱۹ شهريور

خدا به داد برسد

سيد علي ميرفتاح

بعيد مي‌دانم «حجابي» ضخيم‌تر از «قدرت» وجود داشته باشد. اينكه مي‌گويند «عاملان در زمان معزولي همه شبلي و بايزيد شوند/ ليك چون بر سر عمل آيند همه يا شمر و يا يزيد شوند» بخش زيادي‌اش به همين حجاب قدرت برمي‌گردد. ميز و صندلي رياست طوري طراحي شده‌اند كه ديدن و شنيدن را محدود مي‌كنند. هر كسي به اندازه سهمي كه از قدرت دارد، بخش‌هايي از واقعيت دور و برش را نمي‌بيند مگر زيركان عالم كه در عين اقتدار پرده‌ها را كنار مي‌زنند و از حقيقت امور عالم آگاه مي‌شوند. بالاي سرير قدرت با پايينش تفاوت از زمين تا آسمان است. اگر فيلم «زنده باد زاپاتا»ي مرحوم كازان را- كه حقيقتا در كار و بار خودش حكيمي بود- ديده باشيد، احتمالا در خاطرتان نقش بسته كه زاپاتاي مبارز با زاپاتاي مقتدر چه تفاوت‌هايي داشتند.
وقتي زاپاتا و جماعت كشاورزان معترض به حضور ديكتاتور شرفياب مي‌شوند كه از وضع بد معيشتي و زندگي تبعيض‌آميز خود گله كنند، او به آنها مي‌گويد «صبر» كنيد. ظاهرا مكرر در مكرر نيز رعايا را سفارش به صبر كرده بوده است... زاپاتاي جوان زبان به اعتراض مي‌چرخاند كه نان را با گندم مي‌پزند نه با صبر. اين جواب به دل ديكتاتور گران مي‌نشيند و باعث مي‌شود دور اسمش را خط بكشد تا بعدا به حسابش برسد... بعدا كه ديكتاتور سرنگون مي‌شود و قدرت به دست زاپاتا و دوستانش مي‌افتد، عين اين ماجرا تكرار مي‌شود. هوشمندي كازان اينجاست كه خودش را نشان مي‌دهد و ما را متوجه اين معناي تلخ مي‌كند كه از اقتضائات قدرت گريزي نيست و حتي اگر برنده جايزه صلح نوبل باشي، چنان حجاب قدرت جلوي ديدن و شنيدنت را مي‌گيرد كه يا از ظلم علني به مسلمانان برمه بي‌خبري- يا اگر هم خبر داري راه و رسم توجيهش را مي‌داني. عين همان جمله ديكتاتور، چند سال بعد از زبان امليانو زاپاتاي آزاديخواه درمي‌آيد كه «صبر كنيد». و همان قدري كه اعتراض خودش به دل ديكتاتور سنگيني آمد، حالا اعتراض يك جوان دهاتي به جانش سنگيني مي‌آيد... اين قضيه اختصاص به مكزيك و برمه ندارد. در همه جاي عالم اگر حواست جمع نباشد، راحت‌تر از آنچه فكر كني از آزاديخواه و صادق و دلسوز و خيرخواه تبديل مي‌شوي به مستبد، خودراي، ظالم و بي‌اعصاب. خانم آنگ سان سوچي، آنقدر صلح‌طلب و آزاديخواه بود كه برنده جايزه صلح شود، اما روزي كه او جايزه را برد نمي‌دانست قدرت چه اقتضائاتي دارد و با روح طبع آدميزاد چه مي‌كند. حقيقتا به عدد انگشتان دستند «صاحب قدرت»هايي كه به اقتضائات قدرت گردن ننهادند و اوامر و نواهي «ميز» را اطاعت نكرده‌اند. «الا ما رحم ربي» در اينجا‌ها بيشتر خودش را نشان مي‌دهد. خداوند به داد ما هم برسد و از رحمتش بي‌نصيب‌مان نكند.
 گاهي ظلم‌هاي دور از دسترس را مي‌بينيم. اما از آنچه در سراي خودمان مي‌گذرد بي‌خبريم. يا با خبريم و توجيهش مي‌كنيم. اتفاقا حجاب قدرت اختصاص به قدرت سياسي ندارد. چه بسا پدر يك خانواده، يا رييس يك كارگاه كوچك هم گرفتار چنين حجاب‌هايي باشد. بعضي پدرها غافلند از ظلمي كه خواسته و ناخواسته بر فرزندان خود مي‌كنند. اما همين‌ها توسط شبكه‌هاي ارتباطاتي از سوراخ و سنبه‌هاي جهان مطلعند و مي‌دانند كه در جهان چه مي‌گذرد. به قول قديمي‌ها كور خودند و بيناي مردم. محل عبرت و تامل همين‌جاست كه خانم آنگ سان سوچي كور خود شده و بيناي دنيا. من و شما نيز آنقدري كه بيناي ديگرانيم، از ظلمي كه به «زيردست‌»هاي خود مي‌كنيم يا از جوري كه بر دخترها و پسرهاي خود روا مي‌داريم، غافليم. بي‌جهت نبود و نيست كه آموزگاران فكري و عقيدتي ما به امرا و زعما سفارش كرده‌اند و مي‌كنند كه هر طوري شده پيوند خود را با عامه نبرند و از معاشرت با عوام سرباز نزنند.
از روي قصه يا تعارف و تشريفات نبود كه قديم، صاحبان قدرت لباس مبدل مي‌پوشيدند و از مردم كوچه و بازار خبر مي‌گرفتند. اين كار را براي اين مي‌كردند كه به دست خود حجاب قدرت را كنار بزنند و حقيقت‌ امر را بي‌واسطه درك كنند. هر كس در هر كجا به هر ميزان قدرتي كه دارد، گرفتار حجاب است كه اگر نتواند خرقشان كند خواسته و ناخواسته پاي بر جاي پاي ظالمان سلف مي‌گذارد.
الا ما رحم ربي

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها