مسووليت شخصي در تصادفات
تا هنگامي كه براي حمل و نقل 50 دانشآموز اين امكان وجود دارد كه رانندهاي را به كار گرفت كه حتي جلوي دانشآموزان و سرپرست آنان تشويق به تخلف از قانون كند، نبايد تقصيرها را فقط به گردن راننده انداخت. اينها بدان معنا نيست كه راننده يا افراد و عوامل مستقيم، تقصيري ندارند؛ آنان هم مقصرند ولي تقصيرات اصلي متوجه امور مهمتر و نهاديتر است. ما چه آموزشي به فرزندانمان ميدهيم كه يك راننده جرات ميكند به آنان بگويد كه نياز به بستن كمربند نداريد، مگر جلوي پليس راه؟ دختر نويسنده اين يادداشت نيز دقيقا همسال آن دختراني است كه دچار تصادف شدهاند ولي اگر چند لحظه ديرتر كمربند خود را ببندم با اعتراض او مواجه ميشوم، حال مدارسي كه به اين دختران مصدوم آموزش دادهاند بايد پاسخگو باشند كه چرا و چگونه دانشآموزان را تربيت كردهاند كه از راهنماييهاي غيرقانوني راننده تبعيت كردهاند؟ و مهمتر اينكه سرپرست فقيد دانشآموزان چگونه در برابر خستگي يا رفتار غيرقانوني راننده تمكين كرده است؟ حتما ترسيده كه متهم به ترسو بودن شود؟ چه كساني مسووليتهاي او را در اين چارچوب يادآوري كردهاند؟
همانطور كه ملاحظه ميشود اين رويدادها را نميتوان صرفا به اشتباهات فردي راننده و عامل مستقيم واقعه تقليل داد. بايد از صحنه تصادف به عقب برگشت، مثل فيلمي كه به عقب برميگردد. زمينههاي شكلگيري حادثه را از روزها، ماهها و حتي سالها پيشتر از آن مرور كرد. هر حادثهاي معلول زنجيرهاي از تصميمات است. چرا در يك مقطعي سفرهاي شبانه دانشآموزان كه ممنوع بود، دوباره برقرار شد؟ علت آن چيست؟ مسووليت آن به عهده كيست و سهم اين تصميم در تصادف اخير چه اندازه است؟ چرا در سال 1390 كه اوج درآمدهاي نفتي بود و مصوب شده بود كه بودجه اصلاح نقاط حادثهخيز جاده ازنا- اراك داده شود، اختصاص نيافت؟ چه كساني در عدم انجام اين وظيفه مقصر هستند؟ يك بار و براي هميشه دور مسووليتهاي فردي را در گزارشهاي رسمي بايد خط كشيد چون عموم حوادث مقصريني مستقيم دارند كه تقصير آنان ريشه در عوامل مهمتري دارد.