انديشه عصر جديد
زير ذرهبين معرفتشناختي
كتاب «مكتب فارابي» به بررسي يكي از جذابترين و پوياترين ادوار تاريخ انديشه در اسلام سدههاي ميانه ميپردازد؛ دورهاي كه اواخر قرن نهم تا اوايل قرن يازدهم ميلادي از تولد فارابي (870 ميلادي) تا مرگ ابوحيان توحيدي (1023 ميلادي) را دربرميگيرد. اين بررسي به انديشههاي پنج تن از انديشمندان برجسته اختصاص دارد كه براساس نام نخستين و بزرگترين آنها عصر فارابي ناميده شده و آنها را زير يك ذرهبين معرفت شناختي قرار داده است. اين كتاب بيان ميكند كه فيلسوف بزرگ اسلامي فارابي ملقب به معلم ثاني، مكتب فكري خاصي را ارايه كرده است كه ديگران در بسط و تعقيب بعضي از اشتغالات فكري آن كوشيدهاند. اين مكتب فكري را ايان ريچارد نتون، مكتب فارابي مينامد و معتقد است كه هر چند فارابي از تفكر افلاطون، ارسطو و فلوطين و عقلانيت يوناني متاثر شده ليكن نظام معرفتي او از انديشه يوناني بسي فراتر ميرود. حواريون اين مكتب، كساني چون يحيي بن عدي، ابوسليمان سجستاني، ابوالحسن عامري و ابوحيان توحيدي بودهاند كه در اين كتاب به آنها پرداخته شده است. افكار آنان با ارجاعي به بنياديترين پرسشهاي مطرح در باب نظريه شناخت يا اپيستمولوژي مورد بررسي قرار گرفته است؛ لذا اين كتاب با چنين روشي ميخواهد تداوم انديشه را با توجه ويژه به ابعاد اخلاقي معرفت، در عصري بيثبات برجسته و خلايي كه در ادبيات اين موضوع وجود دارد را پر كند. ايان ريچارد نتون دانشمندي برجسته در حوزه مطالعاتي فلسفه و كلام و اخلاق و مطالعات عربي و اسلامي اين كتاب را نگاشته است. او دانشيار مطالعات تمدن و انديشه اسلامي و عربي در دانشگاه اگزتر است. از ديگر آثار برجسته او ميتوان خداي متعال، مطالعاتي در باب ساختار و نشامگان فلسفه اسلامي، كلام و كيهانشناسي را نام برد كه توسط انتشارات راتلج منتشر شده است. كتاب «مكتب فارابي» نوشته ايان ريچارد نتون با ترجمه محمدرضا مرادي طادي در 160 صفحه از سوي نشر علم منتشر شده است.
در جستوجوي حكمت
روح فلسفه، آن نيست كه براي محققان چيستان مطرح سازد بلكه آن است كه ما را در جستوجوي حكمت ياري كند. فلسفه درباره شناخت ابهام زندگي است به نحوي كه زيسته ميشود و سقراط به همان اندازه كه به راهنمايي كردن گارسون در سرو نان تست و شيريني شما علاقهمند است، به اين موضوع كه آيا خدا وجود دارد نيز علاقهمند است. اين كتاب تلاش ميكند همين الگو را دنبال كند: نشان ميدهد كه عقايد بزرگ -نه فقط از فلسفه- چه ارتباطي با نحوه زندگي شما دارند و شما چگونه ميتوانيد به آنها بيشتر بينديشيد. رابرت رولاند اسميت در كتاب خود، «صبحانه با سقراط»، با شوخ طبعي و خلاقيت هرچه تمامتر به نحوه زندگي روزمره و موضوعات مرتبط با آن پرداخته است. وي با توجه به عاداتي روزمره چون بيدار شدن از خواب، رفتن به سر كار، خريد كردن، غذا خوردن، رويا ديدن، تماشاي تلويزيون و دوش گرفتن مخاطبان خود را با چشماندازي گسترده از ايدههايي كه در نسبت با زندگي هر روزه آنها قرار ميگيرند، مواجه ميكند و آنها را مورد سنجش قرار ميدهد. وي در اين كتاب جذاب كه با ترجمه ابوالفضل حقيري قزويني در 217 صفحه از سوي نشر علم منتشر شده است، به سادگي و سهولت مباحث خود را طرح كرده و نشان ميدهد كه زندگي نسنجيده ارزش زيستن ندارد. اسميت در كتاب خود به مخاطبانش يادآور ميشود كه فلسفه به همان اندازه كه بايد با پرسشهايي بزرگ و مهم در باب حقيقت، عقل، وجود، دانش و ارزش كلنجار رود، ضروري است كه براي يافتن حقيقت و معنا در زندگي روزمره نيز تلاش كند. اگرچه در برخي موارد مشاهدات فلسفي اسميت توسط هوش و ذكاوت يا نثر پر زرق و برق وي تحت الشعاع قرار ميگيرد اما به نظر ميرسد كه اسميت به خوبي توانسته است ارتباط ميان ايده هاي مهم و تجربه زندگي روزمره را مورد بحث قرار دهد.
در تقابل با آموزش مدرن
برتراند راسل به عنوان يكي از مشهورترين فلاسفه بريتانيا در قرن بيستم شناخته ميشود. شهرت وي بيش از دلايل فلسفي، به گستره فعاليتهاي سياسي و صلحطلبانه و اجتماعي وي مربوط است. هرچند راسل به دليل مشاركت در موضوعات صرفا انتزاعي مانند منطق و تئوري علم بسيار قابل احترام است اما نظريههاي انتقادي كه وي در رابطه با دين و اخلاق بيان كرده بيشتر مورد توجه قرار گرفته است. او هيچگاه تنها به عنوان يك فيلسوف شناخته نشده است. وي دايما با مقولات مرتبط به دين، چالش داشته است، مسائلي درباره موقعيت بشر در جهان، طبيعت و زندگي سالم. او در مواجهه با اين مسائل به مانند ساير مقالاتش فصيح، متنفذ و با درك بالايي سخن گفته است. به دليل همين صفات شايد بتوان گفت كتاب «چرا مسيحي نيستم»، موثرترين كتابي است كه از زمان ولتر و هيوم تا به حال نوشته شده است. راسل در زماني زندگي ميكرد كه همچنان برخي انديشههاي قرون وسطي در ذهن سياستمداران باقي مانده بود. كليسا هم تلاشي براي حل خونريزيها نميكرد. هر كليسايي به سمت يك قدرت اروپايي خيز برداشته بود. در اين شرايط راسل كه گويا از رفتار پسارنسانسي راضي نيست و معتقد است همچنان نفوذ خطرناك كليسا باعث اين خونريزيهاست، دست به نقد بيپرده كليسا زده و مسيحيت معرفي شده توسط كليسا را به نقد ميكشد. وي اخلاقي كه توسط كليسا تبليغ ميشد را نگرانكننده ميداند و اين كار را با آموزش مدرن در تقابل ميبيند. نام اين كتاب از عنوان مقالهاي با نام «چرا مسيحي نيستم» كه در سال ۱۹۲۷ منتشر شد، گرفته شده اما كل كتاب مجموعهاي از چند مقاله و سخنراني و مناظره است كه در سال ۱۹۵۷ توسط پروفسور پل ادواردز جمعآوري شد. اين كتاب زيرنظر خود برتراند راسل گردآوري و به تاييد خود وي نيز رسيده است.
بزرگترين نزاع عصر جديد
با آغاز مسيحيت و سيطره آن بر جهان در دوران قرون وسطي، بين دين و خداباوري پيوندي ناگسستني ايجاد شد. پس از شروع رنسانس و نقد تفكرات قرون وسطي فلاسفه بسياري سعي در احياي تفكر خداباوري و تفكيك آن از مسيحيت كردند. ابتدا دكارت به احياي برهان آنسلم پرداخت اما مسيحيت قرون وسطايي را به چالش كشيد. پس از دكارت اين لايب نيتس بود كه به تفسير ناتوراليستي از دين پرداخت. بنابراين، نزاع بين علم و دين بزرگترين نزاع عصر جديد است. قدمت اين نزاع به پس از انقلاب صنعتي تا به امروز ميرسد. در طول اين مدت بسياري تلاش كردند اين دو را با هم آشتي بدهند زيرا نگراني از گسست اخلاقي پس از حملات عقل به دين، يكي از بزرگترين چالشهايي بود كه فلاسفه با آن روبهرو شدند. دين شناساني چون شلايرماخر و ردولف اتو رابطه دين و اخلاق را بيمعنا ميدانستند و اين دو را در تضاد ميافتند. ماكياولي اخلاق مسيحي را نماد بردگي براي انسان ميدانست. آراي فرويد و ماركس نيز به اين بدبيني نسبت به دين دامن زد. اما بايد به اين نكته توجه داشت كه تعهد اخلاقي ميتواند با دين به عنوان يك پديده فرهنگي تعاملي سازنده داشته باشد. سي.اس.لوئيس يكي از محبوبترين مدافعان مسيحيت قرن بيستم است. همچنين ديويد هيوم و برتراند راسل از مهمترين منتقدان مسيحيت هستند. در اين كتاب، اين سه غول انديشمند در گفتوگو با يكديگر قرار گرفتند تا پرتويي به دشوارترين پرسشهاي مهم زندگي كه تاكنون بوده بتابانند. اين كتاب ديدگاههاي اين افراد را در موضوعات گوناگوني ازجمله: وجود خدا، رنج، اخلاق، منطق، لذت، معجزات و ايمان بررسي ميكند. ديده ميشود كه در كنار تفاوتهاي سازشناپذير و كشمكشها، حيطههايي از توافقاتي تعجبآور پديدار ميشود. اين كتاب توسط دانشگاه كمبريج گردآوري شده است.