به بهانه تغيير مداوم برنامههاي تماشاخانه ايرانشهر
فقدان استراتژي
بابك احمدي
تماشاخانه ايرانشهر با انتشار خبري اعلام كرد نمايش «ماتريوشكا» به كارگرداني و ايفاي نقش پارسا پيروزفر قرار است بار ديگر در سالن استاد ناظرزاده اين مجموعه روي صحنه برود. در خبر ارسالي به رسانهها آمده است: «طي تقاضاهاي متعدد مخاطبان مجموعه نمايش «ماتريوشكا» بار ديگر و از تاريخ 26 شهريور در سالن دكتر ناظرزاده كرماني به صحنه ميرود.
در حال حاضر سالن دكتر ناظرزاده كرماني ميزبان دو نمايش «فروغ ساراپينا» به كارگرداني محسن حسيني و «هزار شلاق» به كارگرداني احسان ملكي است كه نمايش «فروغ ساراپينا» روز چهارشنبه 22 شهريور به اجراي عمومي خود در اين سالن خاتمه ميدهد و نمايش «ماتريوشكا» از 26 شهريور به صحنه ميرود. اين نمايش با بازي پارسا پيروزفر تا 6 مهرماه به اجراي خود ادامه خواهد داد.» اين خبر در حالي منتشر شده كه نمايش «فروغ ساراپينا» به كارگرداني محسن حسيني بايد طبق برنامه تا 30 شهريورماه به اجراي خود در همين سالن ادامه ميداد اما بنا به دلايلي قرار است جاي خود را به نمايش «ماتريوشكا» بسپارد. به بيان سادهتر يا طبق ادبيات مرسوم سينما! و نه تئاتر قرار است نمايش «فروغ ساراپينا» به واسطه رعايت نكردن كف فروش از صحنه پايين كشيده شود و نمايش پرفروش «پارسا پيروزفر» جايش را بگيرد. اين اتفاق از سه منظر قابل بررسي به نظر ميرسد؛ نخست، اينكه نمايش «ماتريوشكا» جز بهرهگيري از نام و چهره تنها كارگردان و بازيگرش از چه مولفههاي فرمي و زيباييشناختي ويژهاي برخوردار است كه چنين مورد استقبال تماشاگر قرار ميگيرد. با در نظر گرفتن حضور پيروزفر به عنوان تك پرسوناژ نمايش، مهمترين نكته بررسي كار از منظر بازيگري و در مرحله بعد انتخابهاي صورت گرفته از ميان آثار كوتاه نويسنده شهير روس، آنتون چخوف است. دوم اينكه شوراي انتخاب تماشاخانه ايرانشهر – اگر همچنان شورايي وجود داشته باشد - چگونه برنامهريزي كرده كه شش ماه ابتدايي سال تفوق چنداني در سپردن سالن «ناظرزاده كرماني» به گروههاي تئاتري با كيفيت به دست نياورده است. گرچه آنچه گفته شد ابدا به اين معنا نيست كه الزاما نمايشهايي با كيفيت قلمداد ميشوند كه با استقبال مخاطبان مواجه هستند. چون همواره اتفاق ميافتد نمايشهايي داراي شعور و كيفيت اجرايي قابل تامل چندان با استقبال مواجه نميشوند. معمولا اجرا در زمان، سالن نامناسب.
اطلاعرساني نادرست از جمله دلايل اين عدم استقبال بوده ولي نبايد آموزش غلط تئاتر به مخاطبان را نيز فراموش كرد. «اگر چهرهاي در نمايش بود حتما كار با كيفيت است و اگر نبود بايد به ارزش هنرياش شك كرد.» نكته سوم مستتر در خبر ناظر بر عملكرد سالنهايي است كه از بودجههاي عمومي استفاده ميكنند و طبق قاعده مرسوم جهاني! بايد حامي گروهها و هنرمندان باشند. قرار نيست شاهد اين باشيم كه هنرمندان تئاتر در سالنهاي زيرنظر دولت يا شهرداري تهران به حال خود رها شدهاند.
كمترين نتيجه حاصل از عملكرد مديران در چنين مواقعي دامن زدن به گيشه محوري و اعلام غير مستقيم اين موضوع است كه بايد «تهيهكننده»، «بازيگر چهره» داشته باشيد يا در مقاطعي طبق خواست تماشاگر – بازار- عمل كنيد. مجيد رجبي معمار سال 94 طي حكمي بهروز غريبپور، آتيلا پسياني، فرهاد مهندسپور، حسين مسافر آستانه و حسين پارسايي را به عنوان اعضاي شوراي سياستگذاري مجموعه تئاتر ايرانشهر معرفي كرد. اين گروه بعد از گذشت مدتي برنامه اجراهاي مورد نظر مجموعه را اعلام كرد. برنامههايي كه در دو سال گذشته هيچگاه به سرانجام مورد نظر رجبي معمار نرسيده و ظاهرا اين روند به دليل فقدان استراتژي دقيق براي تماشاخانه ايرانشهر همچنان ادامه دارد.