ابوالقاسم رئوفيان در گفت‌وگو با «اعتماد»:
نقص جمنا در مهندسي اصولگراها در انتخابات بود
گروه احزاب| حالا چند انتخابات است كه جريان راست متحمل شكست‌هاي سختي مي‌شود و اين شرايط فعالان سياسي اين جناح را به تكاپو انداخته است تا به آسيب‌شناسي رفتارهاي گذشته خود بپردازند. جلساتي در همين راستا توسط جبهه مردمي نيروهاي انقلاب اسلامي به عنوان نهاد
وحدت بخش اصولگرايان انجام مي‌شود. اين در حالي است كه برخي چهره‌هاي اصولگرا راس اين نهاد وحدت بخش را دچار ايراد و نقص مي‌بينند. برخي پايان كار اين جبهه را خواستار هستند و برخي از آسيب‌شناسي و اصلاح آن سخن مي‌گويند. نبايد فراموش كرد كه در زمان انتخابات نيز جمنا نتوانست بسياري از چهره‌هاي موثر را به خود جلب كند. در مورد وضعيت پساانتخاباتي اصولگرايان با ابوالقاسم رئوفيان، دبيركل حزب اسلامي ايران زمين به گفت‌وگو پرداختيم كه در زير آمده است:
وضعيت پسا انتخاباتي اصولگرايان را چطور ارزيابي مي‌كنيد؟
اصولگرايان در ايام انتخابات با حمايت از آقاي رييسي به رقابت با اصلاح‌طلبان پرداختند. حسن روحاني مورد حمايت اصلاح‌طلبان و اصولگرايان معتدل بود. ضعف اصولگرايان در نتيجه انتخابات مشخص شد و با تمام ابزارهايي كه به كار گرفتند نتوانستند گوي سبقت را از رقيب بربايند و به دوره دوازدهم رياست‌جمهوري راه پيدا كنند. البته نتيجه از پيش از انتخابات نيز مشخص بود. اشكال عمده نيز مربوط به مهندسي انتخابات توسط جمنايي‌ها بود. شكل ورود اصولگرايان به انتخابات به درستي طراحي نشده بود. همين مساله موجب شد تا برخي طيف‌هاي اصولگراكه در جمنا عضويت داشتند هيچ گونه ميدان و عرصه براي فعاليت يا جاي پايي براي حضور در دولت دوازدهم براي خود نبينند.
اصولگرايان معتدل چطور؟ آيا اين طيف توانست شراكتي را با دولت صورت دهد؟
اصولگرايان معتدل كه بخش قابل توجهي از ستادهاي آقاي روحاني را در سراسر كشور تشكيل مي‌دادند، توانستند قدم بزرگي را در عرصه انتخابات بردارند و در جلب آرا به نفع آقاي روحاني نقش مهمي ايفاكنند. امروز برخي از فعالان اين طيف در دولت و در هيات وزيران حضور دارند. همچنين اميد مي‌رود در سطح معاونين و مديران سطوح مياني و مديران ارشد استاني افرادواجد شرايطي از بين اصولگرايان معتدل انتخاب شوند تا در خدمت به مردم سهيم باشند. بايد از اين فرصت استفاده بهينه شود. در سپردن مسووليت‌ها در رده معاونين و مديريت هاب مياني بايد تعادل بين نيروهاي سياسي حفظ شود. اين همان شعاري است كه آقاي روحاني نيز در رقابت انتخاباتي بر آن تاكيد و اشاره كرد كه دولت جناحي نخواهد بود بلكه فعالان سياسي معتدل در آن حضور پيدا خواهند كرد. همين هم شد كه از نيروهاي سياسي معتدل اصلاح‌طلب و اصولگرا در تركيب دولت استفاده شد. اگر جمنايي‌ها را كنار بگذاريم، راهبرد اصولگرايان كمك به دولت دوازدهم و پذيرش مسووليت در سطوح مختلف در دولت دوازدهم و تلاش براي تحقق وعده‌هاي آقاي روحاني خواهد بود. اگر چه اصولگرايان نسبت به اصلاح‌طلبان با درصد كمتري در دولت حضور پيدا كرده‌اند اما اميدواريم اين مساله در سطوح بعدي جبران شود و توازن در دولت دوازدهم هرچه بيشتر برقرار شود. در اين صورت ديگر جناحي نخواهد بود. بايد از تشكيل دولتي كه طيف و جناح خاصي بر آن حاكم شود پرهيز شود.
اولويت سياست‌ورزي اصولگرايان از نگاه شما چيست؟
به جاي پرداختن به تابلو اصولگرايي بايد با رويكرد اعتقادي و عملي به مباني انقلاب و پايبندي به اصول انقلاب حركت كنيم. فعالان سياسي اصولگرا نمي‌توانند اصولگرايي را مصادره به مطلوب كنند؛ اصولگرايي مربوط به همه است اصلاح‌طلب‌ها هم بايد گرايش به اصول داشته باشند. اصولگرايي انحصاري نيست؛ كمااينكه اصلاح‌طلبي هم انحصاري نيست و اصلاح‌طلبان نيز نمي‌توانند اصلاحات را مصادره به مطلوب كنند؛ لذا در تعابيري كه امروز به كار مي‌بريم بايد تجديدنظر كنيم. راهبرد انتخاب بايد درست باشد يك تابلويي باشد كه حكايت از تجميع ارزش‌ها بكند اينكه اصلاح‌طلبي را جداي از اصولگرايي تعريف كنيم اشتباه است. اصلاح‌طلبان نبايد اين تفكر را ترويج كنند كه اصولگرايان انگيزه اصلاحات در جامعه ندارند. اين دو لازم و ملزوم همديگر است.
مگر مي‌شود كه اصولگرا بود اما اصلاح‌طلب نبود. مگر مي‌شود كه در جامعه ايران ادعاي اصلاح‌طلبي كرد و به اصول معتقد نبود. هيچ يك از دو جريان سياسي در كشور ما حذف شدني نيست. آقاي روحاني نيز اين ويژگي را دارد. او تلاش مي‌كند كه با دو بال اصولگرايي و اصلاح‌طلبي حركت كند. نياز به اين مساله در كشور احساس مي‌شود. دولت روحاني نيز هر چه بيشتر بتواند توازن بين دو جناح سياسي را بر قرار كند، بيشتر در اين عرصه گام برداشته است و موفق‌تر نيز خواهد بود. آقاي روحاني تصميم دارد كه با استفاده از ظرفيت‌هاي دو جناح مشكلات و معضلات موجود در كشور را حل و فصل كند. نبايد اين دو رويه، جداي از هم ديده شود. براي اينكه اين تصور پيش نيايد كه اصولگرايي و اصلاح‌طلبي جداي از هم هستند، بايد به دنبال تابلويي جديد بود كه اين تقابل را حل كند.