شعري دست در آغوش مبارزه و معاشقه
شعر شاملو، چه در دوران خامي و چه در دوران پختگياش، كم و بيش بين تغييرطلبي انقلابي و حديث نفسهاي اگزيستانسياليستي، در نوسان بود و به همين علت شاملو در جهان شاعرانهاش، مانند پاندولي مابين «مبارزه» و «معاشقه/مكاشفه» در رفت و آمد بود. تغييرطلبي شاملو، چه در روند تحول فرم اشعارش و چه در نگاه او به روزگارش، به خوبي مشهود است. ولي شاملو هر چه به پايان عمرش نزديكتر ميشد، شعرش ديگر كمتر شعر «مبارزه و اميد به تغيير» بود و در آينه شعر او، بيشتر خودش را ميشد ديد نه روزگارش را. اين تحول عميق ناشي از تاثيرپذيريهاي منفي شخصيت شاملو از وقايع زمانهاش بود.