روايتي از زندگي و مرگ
ستارگان بخت ما مقصرند
«ستارگان بخت ما مقصرند» رماني است به قلم جان گرين كه با ترجمه غزاله جعفرزاد از سوي انتشارات «او» براي نوجوانان منتشر شده است و داستان نوجواني به نام هيزل را بيان ميكند. زندگي هيزل از زمان تشخيص سرطانش با مرگ گره خورده است. اما وقتي در گروه پشتيبان بچههاي سرطاني با پسري به نام آگوستوس واترز آشنا ميشود زندگي و مرگش را دچار تغييراتي ميكند.
«ستارگان بخت ما مقصرند» در قالب 25 فصل به هم پيوسته داستان زندگي و مرگ جواناني را بيان ميكند كه تا دم مرگ زندگي ميكنند و سوالهاي آنها در چرخهاي مداوم تكرار ميشود كه بعد از مرگشان كسي از آنها ياد ميكند يا فراموش ميشوند، ميتوانند عاشق شوند و در اين جهان اثري از خود باقي بگذارند يا نه.
اين رمان جوايز مختلفي را به خود اختصاص داده كه از آنجمله ميتوان به رمان شماره يك سال به انتخاب مجله نيويورك تايمز، رمان شماره يك سال به انتخاب وال استريت جورنال، رمان شماره يك به انتخاب ايندي باند، بهترين رمان سال از نظر منتقدان نيويورك تايمز، كتاب پيشنهاد شده توسط بوك ليست، اس. ال. جي، پابليشرز ويكلي، هورن بوك و كركاس اشاره كرد.
داستان اينگونه آغاز ميشود: «اواخر زمستان 17 سالگيام بود، مادرم به اين نتيجه رسيده بود كه من افسرده شدهام، احتمالا به اين علت از خانه زياد بيرون نميرفتم، بيشتر اوقات در رختخواب بودم، يك كتاب را بارها و بارها ميخواندم، خيلي كم غذا ميخوردم و بيشتر وقت آزادم را به مرگ فكر ميكردم.
وقتي در وب سايت يا كتاب يا هر جايي ديگر درباره سرطان مطالبي ميخوانيد، هميشه از افسردگي به عنوان يكي از عوارض جانبي سرطان نام برده ميشود. اما در واقع افسردگي عارضه جانبي سرطان نيست. افسردگي، عارضه جانبي مردن است. (سرطان نيز يكي از عوارض جانبي مردن است، تقريبا همهچيز به طور واقعي عارضه جانبي مردن است) اما مادرم فكر ميكرد كه به درمان نياز دارم پس مرا نزد پزشك هميشگيام دكتر جيم برد و او نيز موافق بود كه من قطعا خارج از دنياي واقعي زندگي ميكنم و در كل دچار افسردگي باليني شدهام و اينكه بايد داروهايي را مصرف كرده و هر هفته نيز در كلاسهاي گروه حمايتي شركت كنم.
در اين گروه حمايتي افراد متعددي شركت ميكردند كه همگي از بيماريهايي ناشي از تومورهاي مختلف رنج ميبردند. چرا كه اين افراد مدام تغيير ميكردند؟ اين هم يكي از عوارض جانبي مردن است. اين گروه حمايتي واقعا كسلكننده بود. آنها هر هفته چهارشنبه در زيرزميني صليبشكل با ديوارهاي سنگي دورهم جمع ميشدند. اين زيرزمين در كليسا واقع بود. ما همگي ديوارهوار در وسط صليب مينشستيم، جايي كه دو خط صليب يكديگر را قطع ميكردند، جايي كه محل قلب مسيح روي صليب ميشد. من به اين علت متوجه اين نكته شدم چون پاتريك كه رهبر اين گروه و تنها عضو بالاي 18 سال جمع بود، در هر جلسه خستهكننده درباره قلب مسيح صحبت ميكرد، اينكه ما به عنوان افراد جوان نجاتيافته از سرطان دقيقا در محل قلب مقدس مسيح مينشستيم. »
جان گرين، نويسنده امريكايي آثار پرفروشي است كه تاكنون جوايز متعددي مانند مدال پرينتز و جايزه پرينتز و دو بار هم نامزد نهايي جايزه بوك پرايز لسآنجلس تايمز براي آنها دريافت كرده است. در سال 2014 مجله تايم، او را به عنوان يكي از صد شخصيت تاثيرگذار دنيا انتخاب كرد.
انتشارات «او»، كتاب «ستارگان بخت ما مقصرند» را در قالب 250 صفحه با شمارگان 500 نسخه و قيمت20 هزار تومان منتشر كرده است.