رييسجمهور امريكا هيچ بهانه منطقي براي خروج از توافق هستهاي با ايران ندارد
دستان خالي ترامپ براي پاره كردن برجام
سارا معصومي
سخنان دونالد ترامپ، رييسجمهور ايالات متحده در نطق سالانه در مجمع عمومي سازمان ملل متحد درمورد توافق هستهاي با ايران و اظهارات تند و تيز ديگري كه درمورد برنامه جامع اقدام مشترك در 9 ماه گذشته بر زبان رانده، تحليلگران، كارشناسان و اعضاي دولت سابق امريكا را به تكاپو براي نجات توافقي چندجانبه انداخته كه تنها متعلق به يك كشور يا موضوعي ميان دو كشور ايران و امريكا نيست. فرد كاپلان از كارشناسان مسائل سياست خارجي ايالات متحده كه در سالهاي اخير در مورد رابطه تهران- واشنگتن مطالب بسياري نوشته است در تازهترين نوشتار تحليلي خود در سايت Slate در اين باره مينويسد: به نظر ميرسد كه ترامپ عزم خود را براي زيرسوال بردن برجام جزم كرده است اما تمام ادلههايي كه او و مشاورانش در اين خصوص ميآورند بيشتر به تير به خودي براي امريكا ميماند. يكي از اصليترين فوايد اين توافق اين بود كه تمامي راهها براي دستيابي ايران به تسليحات اتمي را مسدود كرد. حداقل ميتوان گفت كه اين محدوديت براي مدت زمان مشخصي بر برنامه هستهاي ايران وضع شده است. (اين ادعا در حالي مطرح ميشود كه ايران همواره هرگونه توليد، ذخيره و استفاده از تسليحات اتمي را تكذيب كرده و حتي فتواي مذهبي براي عدم حركت در اين مسير از سوي رهبر ايران صادر شده است.) هيچ كدام از مخالفان اين توافق نيز منكر اين فايده برجام نيستند البته به جز شخص دونالد ترامپ كه در سخنراني خود در مجمع عمومي سازمان ملل متحد، توافق هستهاي با ايران را يك توافق يك طرفه و بدترين توافق در طول تاريخ خواند. وي بارها و بارها زمين بازي خود را براي آسيب زدن به توافق هستهاي با ايران تغيير داده و اخيرا هم اعلام كرده كه ايرانيها در نتيجه اين توافق به ميلياردها دلار دست پيدا كردهاند و اين در حالي است كه جيب امريكا خالي مانده است. به نظر ميرسد كه ترامپ عمدا اين حقيقت را فراموش ميكند كه پولي كه ايران دريافت كرده در امريكا به دليل فعاليتهاي هستهاي اين كشور بلوكه شده بود و با توافق هستهاي با ايران، اين كشور محدوديتهاي هستهاي را پذيرفته و تحريمهاي هستهاي آن هم از ميان برداشته شده است. امريكا نيز در اين ميان هم از زير سايه درگير شدن در يك جنگ نجات پيدا كرده و هم اينكه از ماهيت برنامه هستهاي ايران براي حداقل ده تا دوازده سال مطمئن شده است. پايبندي طرفها به توافق هستهاي در حال حاضر يكي از مهمترين مسائل است چرا كه پس از حصول اين توافق بود كه مجلس سناي امريكا در يك طرح خواهان اين شد كه رييسجمهور هر90 روز يك بار پايبندي ايران به تعهداتش در توافق هستهاي را تاييد كند. براين مبنا اگر ايران از انجام تعهدات خود سر باز بزند كنگره ميتواند تحريمهاي هستهاي ايران را كه اجراي آن متوقف شده، بازگرداند. در آن زمان مبتكر اين طرح جمهوريخواهان بودند و تصور ميكردند كه اگر ايران در دوره توافق به تعهدات خود پايبند نماند، باراك اوباما، رييسجمهور وقت يا جانشين وي كه در آن زمان تصور ميشد هيلاري كلينتون خواهد بود، مجبور به اعلام اين عدم پايبندي تهران به كنگره خواهند شد. اكنون مشكل اينجاست كه آژانس بينالمللي انرژي اتمي كه براساس برجام مرجع تصميمگيرنده است چندين بار پايبندي ايران به توافق هستهاي را تاييد كرده است. با اين وجود ترامپ تهديد كرده كه به هرحال عدم پايبندي تهران به برجام را در نيمه ماه اكتبر اعلام ميكند. وي حتي در ماه جولاي نيز تصميم گرفته بود كه براي دومين بار در دولتش اين پايبندي را اعلام نكند كه مشاوران وي او را متقاعد به باقي ماندن در برجام كردند. با اين وجود ركس تيلرسون، وزير خارجه امريكا اخيرا اعلام كرده كه ايران از منظر فني به برجام پايبند است اما روح برجام را با فعاليتهاي ثبات زداي در منطقه و همچنين آزمايشهاي موشكي زير سوال برده است. اين ادعا نيز به شكل شرم آوري عاري از هرگونه صداقتي است. توافق هستهاي با ايران توافقي است كه در مورد همه جزييات و ابهامها توضيح واضحي درون خود دارد. در هيچ حالتي قرار نيست و نبوده كه اين توافق چيزي جز فعاليتهاي هستهاي ايران و بحثهاي پيرامون اين فعاليتهاي ايران را شامل شود. باراك اوباما، رييسجمهور سابق ايالات متحده بارها و بارها در سخنان خود ابراز اميدواري كرده بود كه با اجراي اين توافق هستهاي در رابطه كلي ميان ايران و غرب و البته به شكل دقيقتر ايران و امريكا، گشايشهاي بيشتري صورت بگيرد اما همزمان تاكيد كرده بود كه حتي اگر چنين گشايشي رخ هم ندهد باز اين توافق در چارچوب منافع امريكا خواهد بود. يك مساله ديگر كه بر نگرانيها در مورد توافق هستهاي با ايران افزوده و شايد هم اين توافق را براي عدهاي از جذابيت كافي انداخته، آزمايشهاي موشكي ايران است. اين مساله در جريان مذاكرات هستهاي نيز يكي از سوژههاي پردردسر بود. به گفته منابع حاضر در مذاكرات هستهاي در نهايت امريكا و ساير قدرتهاي حاضر در مذاكرات هستهاي به دو دليل حاضر شدند از خير سختگيري بر ايران در اين خصوص بگذرند. نخستين دليل اين بود كه برخلاف برنامه هستهاي ايران كه عدهاي آن را مشكوك يا غيرقانوني ميدانستند هيچ ايرادي بر آزمايشهاي موشكي ايران هيچگاه وارد نبوده است. دليل دوم نيز اين بود كه اين موشكها تنها زماني ميتوانند خطرناك باشند كه كلاهكهاي هستهاي حمل كنند. اكنون كه با برجام، محدوديتهايي بر برنامه هستهاي ايران اعمال شده است اين موشكها نيز حداقل در دورهاي كه توافق ميان ايران و 1+5 در جريان است، نميتوانند تهديد باشند. مساله ديگر هم اين است كه تحريمهاي غيرهستهاي بر ايران چه به دليل فعاليتهاي منطقهاي اين كشور و چه آزمايشهاي موشكي آن در جريان است. انتقاد ديگري كه عدهاي بر برجام ميگيرند تاريخ انقضاي آن است. منتقدان ميگويند كه اين توافق در دهمين سال از زمان اجراي آن منقضي خواهد شد و اين بدان معنا است كه ايران ميتواند اندكي صبر كند، در اين مدت اوضاع اقتصادي خود را تقويت كند و در نهايت پس از آنكه مدت زمان توافق به پايان رسيد به قول نتانياهو دكمه فعاليتهاي هستهاي نظامي را فشار دهد. برخي نيز براي پايان دادن به اين نگرانيها ميگويند كه بايد از اينكه توافق ديگري به برجام متصل شود و مدت زمان محدوديتهاي ايران را افزايش دهد، حمايت كرد. در اين مساله نيز چند اشتباه فاحش وجود دارد. مساله نخست اين است كه اگر برجام نبود، ايران ميتوانست در بازه زماني يك ساله به بمب هستهاي دست پيدا كند و اين در حالي است كه اين بازه زماني حداقل با برجام به 10 سال افزايش پيدا كرده است. (ايران همواره ادعا كرده كه ما به دنبال بمب هستهاي نيستيم اما اگر عدهاي دوست دارند ادعا كنند كه با برجام بمب هستهاي را از ما گرفتند با اين توهمسازي آنها مشكلي نداريم.) مساله دوم اين است كه تاريخ انقضاي تمام تعهدات ايران 10 سال نيست و تنها برخي از محدوديتها بر برنامه هستهاي ايران پس از 10 سال برداشته ميشوند و اين در حالي است كه نظارت بر برنامه هستهاي ايران همچنان ادامه خواهد داشت و بسياري از تعهدهاي ايران نيز در سال پانزدهم از زمان اجراي برجام به پايان خواهد رسيد. از سوي ديگر، آژانس بينالمللي انرژي اتمي به مدت 25 سال بر توليد سانتريفيوژهاي ايران نظارت خواهد داشت و همچنين در سايه برجام يكي از سخت گيرانهترين نظامهاي بازرسي بر برنامه هستهاي ايران اعمال خواهد شد. تعهد به ان پي تي يا پيمان منع تكثير سلاحهاي هستهاي نيز براي كشورهاي امضاكننده اين پيمان يك مساله ابدي و دايمي است. با توجه به همه اين مسائل ميتوان گفت كه نه ايران و نه هيچ كدام از كشورهاي امضاكننده اين توافق دليلي براي بازگشايي مجدد پرونده مذاكرات هستهاي نميبينند. برخي نيز اين طرح را روي ميز گذاشتهاند كه شايد بهتر باشد با حفظ برجام، مذاكرات جديد براي رسيدن به يك توافق جانبي را آغاز كنيم. اما مساله اينجا است كه ترامپ براي اجرايي كردن اين طرح نيز ابتدا بايد توافق موجود با ايران را به رسميت بشناسد و به آن پايبند بماند. اين بدان معنا است كه حتي دولت جديد بايد كارهاي بيشتري را براي بهرهبرداري ايران از توافق هستهاي انجام دهد نه اينكه صرفا همين رويه كجدار و مريزي را كه در پي گرفته ادامه دهد. در جريان نشست گروه 20 در هامبورگ آلمان در ماه جولاي، ترامپ از متحدان خود خواست كه از هرگونه تجارتي با ايران سر باز بزنند و اين در حالي بود كه با برداشته شدن تحريمهاي هستهاي ايران، عملا اين كشورها ميتوانند با ايران رابطه تجاري خود را از سر بگيرند. اين اعمال فشاري كه ترامپ بر متحدان اروپايي براي عدم عاديسازي رابطه تجاري با ايران وارد كرد در حقيقت نقض ماده 29 برجام است كه ميگويد كشورهاي امضاكننده اين توافق بايد از هرگونه اقدامي كه منتفع شدن ايران از دستاوردهاي توافق هستهاي را تحتالشعاع قرار ميدهد، سر باز بزنند. از سوي ديگر تهديدهاي برجام توسط ترامپ بر رابطه تجاري و اقتصادي كمپانيها و بانكها به خصوص از نوع امريكايي آنها با ايران تاثير منفي ميگذارد. در سايه اين تهديدها است كه كمپانيها و بانكهاي بزرگ واهمه نزديك شدن به ايران را دارند و ميترسند كه در صورت ورود به ايران در نهايت به دليل تحريمهاي امريكا يا جريمه شوند يا وادار به متوقف كردن فعاليتهاي خود در ايران در آينده نزديك شوند. به نظر ميرسد كه نميتوان به راحتي ادعا كرد كه ترامپ با تهديد به خروج از برجام قصد دارد مانع از عاديسازي رابطه با ايران شود اما ميتوان گفت كه اين سياست وي عملا اجراي موفقيتآميز برجام به نحوي كه ايران از فوائد آن منتفع شود را نيز تحت الشعاع قرار داده است. كلام آخر اين است كه خروج از برجام يا زيرسوال بردن توافق هستهاي با ايران به هيچوجه نميتواند روندي اعتمادساز باشد. حتي اگر فرض كنيم كه ترامپ اصولا علاقهاي به اعتمادسازي با ايران هم ندارد بايد بگوييم كه زيرسوال بردن برجام ميتواند ضربه جدي به امنيت ملي ايالات متحده بزند.