ترامپ نميتواند شرايط تحريم بينالمللي عليه ايران را بازسازي كند
مشكل ترامپ هم اين است كه شعارهايي در دوره انتخابات داده و گندهگوييهايي كرده است كه الان در آثار آن شعارها فرورفته و نميداند كه با آنها چه بكند. در عين حال فشار بيوقفه اسراييليها هم ادامه دارد. آنها در دوران مذاكرات هم اين فشار را مستمرا ادامه ميدادند و نميخواستند كه اين پيمان امضا شود و الان هم در جستوجوي اين هستند كه راهي براي به هم زدن اين توافق پيدا كنند و دست ايران را به تخاصمهاي تازه منطقهاي و بينالمللي بند بكنند.
اين دو مساله باعث ميشود كه دولت ترامپ، با وجود كمتر شدن فشار سياسي از جانب كنگره، همچنان درگير قصه لغو يا بازنگري در برجام بماند، هم شعارهاي انتخاباتي آقاي ترامپ، مبني بر اينكه برجام بدترين توافق تاريخ امريكا است و هم فشار پيوسته اسراييليها به دولت امريكا. ولي آيا دولت ترامپ با تكيه به اين دو انگيزه حاضر است خودش را دوباره وارد يك درگيري بينالمللي تمام شده بكند؟ همين الان امريكاييها گرفتار مساله كره شمالي هستند و در واكنش به آن بحران درماندهاند و نميدانند آن مساله را به كجا برسانند. بنابراين من خيلي بعيد ميدانم كه دولتمردان امريكا و مشاوران كاخ سفيد تمايل داشتهباشند فقط و فقط به خاطر خوشايند اسراييليها امريكا را در يك بحران تمامشده و يك مساله آرامگرفته مجددا درگير كنند. مساله امريكاييها اين است كه آبرومندانه، يعني با انجام آنچه خودشان حافظ آبروي خودشان ميدانند، از زير سايه شعارهاي كارزار انتخاباتي خارج بشوند. به همين دليل به عنوان يك تحليلگر من پيشبيني ميكنم كه اين مساله به كنگره ارجاع شود و كنگره هم به صورتي در مورد برجام تصميمگيري خواهد كرد كه ظاهري شداد و غليظ و قاطع داشتهباشد ولي در باطن باعث بر هم خوردن اصل برجام و توافق هستهاي نشود. نهايتا به اعتقاد من هدف نهايي امريكاييها نه بر هم زدن برجام، بلكه حفظ آبروي رييسجمهور در مورد شعارهاي انتخاباتياش و اثبات آبرومندانه وفاداري به اسراييليها، انگيزه اصلي است.
مقامات ايراني از جمله آقاي ظريف، وزير امورخارجه كشورمان بارها در اين مورد صحبت كردهاند كه برجام بازگشتپذير است و در صورتي كه امريكا آن را نقض كند، ايران بلافاصله ميتواند به شرايط پيش از آغاز مذاكرات بازگردد. شايد قياس معالفارقي باشد ولي يك توافق صلح و ترك مخاصمه دائم، بازگشتپذير نيست، فكر نميكنيد برجام شبيه به يك توافق آتشبس شكننده باشد كه طرفين هر لحظه آماده بازگشت به مواضع قبل خود هستند؟
در دنيا پيمانهاي آتشبس متعددي بوده كه براي دهههاي متوالي دوام آورده است و كمابيش مساله تخاصمهاي گذشته به تاريخ پيوسته است. در متن برجام ما يك پيمان ترك مخاصمه ابدي نداريم، هرچند به گمان من در دوران مذاكرات هستهاي ميشد به سمتي رفت كه معاهدات و توافقهايي كه انجام شده را تعميق كرد. اما مجموعا سياست كلي دولت جمهوري اسلامي ايران در مذاكرات هستهاي اين نبود كه به توافق و مصالحه جامعالاطرافي با امريكا برسد. در نتيجه اين يك انتخاب تاريخي است كه ما در طول مذاكرات برجام برگزيديم كه توافقنامه در حد مساله پرونده هستهاي ايران باقي بماند و فراتر از آن نرود. اين انتخاب استراتژيكي بود كه نظام جمهوري اسلامي در همان ابتدا براي ورود به مذاكرات و در طول مذاكرات انجام داد و با همين سياست هم مذاكرات را پيش برد. اين انتخابي است كه مزايا و هزينههاي خاص خودش را دارد و نميتوان بدون توجه به اين نكته به برجام نگاه كرد. بنابراين چنين وضعيتي وجود دارد كه به نوعي شكنندگي و بازگشتپذيري در شرايط برجام پيشبيني شده است. اما نبايد فراموش كرد كه هر آنچه زمان بگذرد سيماني كه پاي توافق هستهاي ريختهشده است محكمتر خواهد شد و به اين راحتيها نميتوان آن را شكست. همين الان مجموع مراودات اقتصادي كه ايران با خارج از كشور دارد و نقشي كه دولت جمهوري اسلامي ايران در مسائل منطقهاي بازي ميكند، به كلي فضا را تغيير داده است. الان براي طرفهاي سياسي و تجاري ايران هم منفعت ندارد كه در شرايطي قرار بگيرند كه روابط خود را با ايران قطع كنند، چراكه به نوعي شرايط منطقه و منافع تجاري موسسات خارجي با آزادي ايران در مراودات خارجي در حال گره خوردن است و هر اندازه هم كه بيشتر زمان بگذرد اين گرهها بيشتر و محكمتر ميشوند. در نتيجه به اين راحتي نميتوان به دوره چهار سال پيش يا پنج سال پيش كه تحريمهاي بينالمللي عليه ايران وجود داشت و هنوز توافق هستهاي امضا نشده بود، بازگشت. در نتيجه به گمان من درست است كه مكانيسمهاي بازگشتپذيري و ماشه در توافق هستهاي وجود دارد، اما حقيقت اين است كه محض وجود چنين مكانيسمهايي به معناي استفاده از آنها در آينده نيست.