• ۱۴۰۳ چهارشنبه ۱۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3915 -
  • ۱۳۹۶ سه شنبه ۴ مهر

تدبير شايسته ايران، نياز امروز برجام

 

مهرداد پشنگ‌پور
حقوقدان

سياست جديد دولت ايالات متحده امريكا مبني بر باقي ماندن در توافق بين‌المللي هسته‌اي (برجام) و اِعمال سياست فشار غير هسته‌اي بر ايران از چند جهت حايز اهميت است. بلا شك اين تغيير سياست يكي از اثر‌هاي بسيار قابل توجه و شايسته برجام است. برجام، همان‌گونه كه بار‌ها به آن اشاره شده، يك توافق چندجانبه بين‌المللي است كه هرگز نبايد به يك توافق بين دولت امريكا و ايران تقليل پيدا كند. اين موضوع يك استراتژي موفق و كار آمد است كه در عمل توانسته ميدان مانور ايالات متحده را تا حد بسيار زيادي محدود كند. 
واقعيتي كه اكنون در دوره پسا برجام پيش روي همگان قرار دارد و تا حد بسيار زيادي وابسته و نيازمند تحليل هم نيست، اين است كه ايالات متحده به نيكي دريافته نقش و توان و جاذبه او براي فرمانبري بر جهان و شركاء و همراه كردن آنان و ياران قديم به آساني تحت تاثير مناسبات جديد بين ايران و اروپا قرار گرفته و افول پيدا كرده است. ايالات متحده امريكا خوب مي‌داند كه روزگاري كه او ندا سر مي‌داد و ديگران با اين كشور يار بودند و او را ياري مي‌كردند به سر آمده است. اما از سوي ديگر زمامداري در امريكا بر سر كار آمده و كه از زمان تبليغات پر سر و صدايش براي همه اين خط و نشان را كشيده كه مردم امريكا را از قيد بدترين توافق تاريخ اين كشور نجات خواهد داد. اما ديري نپاييد كه فاصله بسيار ميان شعار و عمل براي او بيش از پيش آشكار شد. با وجود همه اين هماوردي‌ها، مساله اعتبار رياست جمهور ايالات متحده امريكا خواسته يا ناخواسته به تاراج رفته، تا حدي كه حتي هم‌قطاران او در چند گردهمايي بين‌المللي به آساني رغبتي به مصافحه و رو در رويي با وي از خود نشان ندادند. 
زمامدار جديد كاخ سفيد، چون دن كيشوت به رويارويي با دنيا بر آمد اما آنچه تاكنون از اين مبارزه باقي مانده لطمه بيشتر به او و سرزمينش بوده، پريشاني در اتخاذ موضع منسجم در قبال مساله كره شمالي يا برنامه صلح‌آميز هسته‌اي ايران از جمله مصاديق بارز همين نبرد وهمناك و آلوده به توهم است. همه اين وقايع سياستمداران كاخ سفيد را ناگزير از اين مي‌كند كه به‌گونه‌اي حاكم خود را از اين بن‌بست خارج كنند كه شماتت همسايه نيز ظن بر نقصان نشود! 
اجبار، تطميع و تهديد و رايزني آژانس بين‌المللي اتمي توسط امريكا نيز كارساز نشد، آژانس پايبندي ايران به تعهداتش را تاييد كرد و به اين ترتيب امريكا حتي نتوانست با اعزام نماينده خود يك گزارش دو پهلو كه مسبوق به سابقه در رويه آژانس بود را هم تمهيد كند. شدت بخشي بر لفاظي‌هاي مستمر دونالد ترامپ نيز تنها راهكار باقي مانده براي ايشان تاكنون به نظر مي‌رسد، در نتيجه برآيند اين اوضاع نه تنها اعتبار دولت به ظاهر جمهوري‌خواه ايالات متحده امريكا را بيشتر تخطئه كرده بلكه مهلت حدود يك ماه و انديِ پيش روي كاخ سفيد براي تمديد تحريم‌ها ناشي از پاي‌بندي ايران به تعهدات هسته‌اي‌اش تحت رژيم حقوقي توافق بين‌المللي برجام، مساله‌اي است كه ترامپ را با چالش جدي روبه‌رو مي‌كند. ناگزير بهترين گزينه فرار به جلو و فرياد سر دادن براي دستگيري دزد براي گمراهي اذهان و افكار عمومي است. در نتيجه با اعلام سياستي پر طمطراق چنين فريادي سر داده مي‌شود اما وقتي به متن و محتوا رجوع مي‌كنيد به وضوح هويداست تنها محصول براي اعاده اعتبار و برگرداندن آب رفته به جوي است! 
اما سوال و مساله اصلي اين است كه آيا واقعا در سياست‌هاي جديد اعلامي از سوي دولت امريكا در قبال ايران تغييرات اساسي و ماهوي ايجاد شده است؟ اگر اينچنين است اين تغييرات كدام هستند؟ حقيقت اين است سياست امريكا در قبال مساله ايران در يك نگاه كلي هيچ تغييري نكرده است و اين حقيقت از جمله آثار تاخيري برجام است كه بايد مورد توجه قرار گيرد. 
آنچه از سوي دولت امريكا تحت عنوان سياست‌هاي جديد اعلام شده است در واقع در ماهيت همان سياست‌هاي چند دهه گذشته است، و تنها و مهم‌ترين تغيير را بر خلاف آنچه بسياري مي‌پندارند بايد در حوزه توافق بين‌المللي برجام دانست. در واقع تغيير در اين حوزه رخ داده است نه در حوزه‌اي ديگر، زيرا تلاش امريكا براي زمين زدن بر جام، آشكار و غير قابل كتمان است. اتفاقات رخ داده در حوزه و پيرامون و متاثر از برجام از سوي شركاي اروپايي و غير اروپايي امريكا و نهاد‌هاي بين‌المللي، موجب وقوع امريكا در دو محذور شد، (مقابله با ايران، حفظ اعتبار بين‌المللي خود متاثر از پروپاگاندا‌هاي رييس‌جمهور) در حالي كه رفع اين محذورين براي امريكا كار آساني نبود؛ تغيير سياست تنها راه باقي مانده بود، اعلام پذيرش توافق و اِعمال فشار در قسمت‌هاي ديگر! تحليل ساده و ادبي اين تغيير يعني باقي ماندن در سياست‌هاي گذشته و چرخش در مواجهه با برجام! اما اين سياست يعني آوردن توپ به زمين بازي ايران، و شايد با كمي مسامحه بتوان گفت پس از غريب يك سال از زمامداري دولت جديد ايالات متحده امريكا اين طرح تا حد بسيار زيادي از طرح‌هاي پر سر و صداي دولت ايالات متحده امريكا فاصله دارد و متفاوت است. طرحي است جدي و به دور از سروصداهايي كه ترامپ به آن علاقه‌مند است! 
اساس اين سياست به گونه‌اي طرح شده تا طرف ديگر اقدام به ضرر خويش كند. در نتيجه اين تغيير سياست بيشتر متوجه روش، مشي و برخورد ايران به آن دارد. حقيقت ماجرا اين است كه برجام بدون آنكه چنين توقعي از آن مد‌نظر باشد، حوزه عملكرد سياست خارجي ايالات متحده امريكا عليه ايران را محدود كرده است و در عمل به دليل موضع‌گيري‌هاي ناشيانه ترامپ موجب شده تا دردسر‌هاي زيادي براي امريكا بروز كند. صدور دستور جديد محدوديت مهاجرتي ترامپ در روز تعطيل، نشانه خوب و محكم ديگري است كه دولتمردان امريكا از اينكه دست و پاي آنها با لگام برجام بسته يا حداقل بسيار محدود شده، كلافه و عاجز شده‌اند. از همين رو اين دستور را مي‌توان مقدمه تاييد برجام در ماه اكتبر از سوي رييس‌جمهور امريكا دانست. 
طرح جديد امريكا، در حقيقت و ماهيت تكرار همان سياست‌هايي است كه تاكنون از سوي زمامداران اعمال شده و در واقع هنوز درب سياست‌هاي اين حاكميت عليه ايران روي همان پاشنه خصومت و دشمني مي‌چرخد. لذا ضرورت دارد تا آنچنان طرح و برنامه‌اي را تدوين و اجرايي كرد تا مبادا تصوير و تصوري ناخواسته بروز و ظهور كند كه دست عاقلي بر شانه جاهلي آويزان شده است! به اين معنا روي ديگر اين سكه تغيير سياست معطوف به زمامداران كشور خود‌مان هست تا با تدبيري شايسته بهانه‌اي كه سياستمردان ايالات متحده امريكا به دنبال آن هستند، فراهم نشود! 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون