دونالد ترامپ همان استفان پداك است
روزنامهاعتماد
شوراي نويسندگان
اگرچه اقدام به كشتار جمعي در لاسوگاس يك واقعه تاسفبار بود، ولي از يك جهت موجب شد كه جهان يك نفس راحتي بكشد، چرا كه پليس و دولت امريكا نتوانستند آن را به تروريستها يا به قول خودشان مسلمانان ربط دهند. حتي هنگامي كه داعش نيز پذيرش مسووليت كرد كسي باور نكرد. ولي چرا اين حادثه فراتر از ابعاد انساني آن تاسفآور است؟ براي آنكه ايالات متحده بزرگترين قدرت جهاني است. با تسليحات اتمي آن ميتوان چند بار زمين را نابود كرد تا هيچ بنيبشري در آن نماند. از طرف ديگر روند اين نوع كشتارهاي جمعي و بيهدف و كور به صورت شتابان رو به افزايش است. كافي است به نمودار زير نگاه كنيد كه چه تعداد از اين كشتارهاي عمومي و جمعي رخ داده و در حال افزايش است.
ريشه اصلي اين كشتارها نيز ربطي به عمليات تروريستي ندارد. پيش از آنكه تروريسم در امريكا برجسته شود، اين عمليات از سوي شهروندان امريكايي آغاز شده بود. از دانشآموز و دانشجو بگير، تا كهنه سرباز جنگهاي امريكا، هركدام در اين عمليات نقشي داشتهاند. هنگامي كه جامعهاي با اين حد از قدرت دچار اين بيماري خطرناك ميشود چرا نبايد ترسيد؟ چه دليلي داريم كه اين بيماري به مقامات سياسي و رهبران ايالات متحده سرايت نكند. اين بيماري در گذشته ميان مردم آنجا نبود، در دو دهه اخير است كه شكل گرفته است، بنابراين دور از انتظار نيست كه عوامل ايجادكننده اين بيماري خطرناك در انتخابات رياستجمهوري و مجلس نمايندگان بازتاب پيدا كند و افرادي مشابه استفان پداك را به كاخ سفيد و كنگره روانه كند.
اكنون كه اين مقدمه گفته شد به راحتي ميتوان فهميد كه اين خطر مدتهاست كه رخ داده است. اگر در 18 ماه پيش همه ناظران از جمله شخص باراك اوباما حضور ترامپ در كاخ سفيد را امري محال و شوخي ميدانستند، اين پيشبيني مبتني بر درك آنان از جامعه امريكا بود، حالا كه آن پيشبيني نادرست از آب درآمده، به معناي آن است كه درك آنان از جامعه امريكا نادرست بوده است. براي فهم فضاي عمومي حاكم بر جامعه امريكا بد نيست كه به يكي از موارد جالب اشاره شود.
ايالات متحده همواره جامعهاي پويا و قدرتمند بوده است. يكي از قويترين جوامع در حوزه اطلاعات و پژوهش است. اكنون سالهاست كه مطابق نمودار فوق با يك بحران بسيار مهم، يعني تيراندازيهاي كور عليه مردم، جوانان و... مواجه شده است. بحراني كه به علت درونزا بودن پرداختن به آن بارها ضروريتر از پرداختن به مساله تروريسم است، ولي جامعه امريكا نهتنها قادر به حل آن نبوده، بلكه حاضر به فهم آن نيز نيست براي مثال نمودار زير نشان ميدهد كه فروش انواع اسلحه و مهمات در سالهاي گذشته چگونه بوده (آمار سال 2014، فقط مربوط به 9 ماه است به همين علت كاهشي است) .
اين نمودار نشان ميدهد كه همبستگي بسيار روشني ميان افزايش اسلحه و افزايش اين نوع اقدامات جنايتكارانه و تيراندازيهاي كور وجود دارد. ولي گمان ميكنيد نتيجهاي كه در عمل از اين دو نمودار در ايالات متحده گرفته ميشود، چيست؟
اشتباه فكر كرديد. آنان نهتنها در پي محدود كردن سلاح نيستند بلكه تاكيد هرچه بيشتر بر خريد اسلحه براي جلوگيري از اين نوع كشتار از طرف مردم دارند!! تبليغات رسمي در سطح رسانهها و خيابانها، مردم را تشويق به خريد هرچه بيشتر اسلحه براي دفاع در برابر اين جنايتكاران ميكند. در واقع نتيجه عملي در آنجا برخلاف بديهيات منطقي است. همين بيتوجهي به بديهيات منطقي است كه ريشه شكلگيري و صعود ترامپ به كاخ سفيد شده است. رييسجمهوري كه فقط يك شومن غيرمسوول است. هر روز عليه برجام سخن ميگويد، بدون اينكه فكر كند مسووليت او ادامه مسووليت ساكنان قبلي كاخ سفيد است، مردم دنيا ملعبه جاهطلبيهاي او نيستند كه مثل استفان پداك به صورت كور بر جهان تيراندازي كند. امروز بزرگترين خطري كه جهان را تهديد ميكند تكرار تراژدي لاسوگاس از سوي ساكنان كاخ سفيد و عليه مردم جهان است. متاسفانه چشماندازي هم ديده نميشود كه امريكاييها به اين بيماري خطرناك توجه كافي مبذول دارند.