امريكا زخمخورده ايران
به بيان ديگر نه تنها اروپاييها، بلكه چين و روسيه نيز همواره تلاش كردند تا از ميانه دعواهاي ايران و امريكا امتياز بگيرند و منافع خود را تامين كنند و در عين حال از هر عملي كه ميتواند امريكا را برنجاند، دوري كنند. از سوي ديگر تصور باطلي وجود دارد كه گويا ايران ميتواند شكافهاي قدرتها را افزايش دهد. چنين خيالي خام است و غيرقابل درك نيست. همچنين بايد توجه داشت فشار ترامپ بر ايران، به مساله كره شمالي هم باز ميگردد. ترامپ نتوانست تهديدات خود عليه اين كشور را عملي كند و شكست سختي از كره خورد، به گونهاي كه براي چهره تحقيرشده امريكا، صحنه ديگري براي زورآزمايي پيدا شده است. نكته ديگري نيز بايد مورد توجه قرار بگيرد، برجام يا تحريم به تنهايي نميتوانند يك اقتصاد را نابود كنند يا آن را در مسير توسعه قرار دهند. دليل ائتلاف جهاني كه يك دهه قبل عليه ايران شكل گرفت، تضعيف اقتصادي در دولتهاي نهم و دهم بود. اگر اقتصاد ايران آن وضعيت آشفته را نداشت قطعا تحريمها تا اين اندازه اثربخش نبودند. بنابراين براي بازسازي اقتصاد كشور قبل از هر چيز كشور نيازمند حداكثر استفاده از ظرفيت داخلي و ايرانيهاي خارج كشور است. تحقق اين امر نيازمند يك بازسازي واقعي در داخل است. اقتصاد ايران نيازمند جراحي عميق و ريشهكني فساد و شفافيت اقتصادي است. اقتصاد ايران در شرايط فعلي بايد به طور قطع به بازسازي قواعد اقتصادي در داخل دست بزند، به گونهاي كه ظرفيتهاي اقتصاد ايران به شكل ديگري باز مهندسي شود و فرصتهاي حضور بخش خصوصي واقعي عملي شود و كشور بر منابع داخل تكيه كند. اين امر امكانپذير نميشود مگر آنكه يك جراحي عميق در ساختار اقتصادي كشور انجام شود. بايد در مقابل قاچاق ايستادگي و آن را به هر قيمت متوقف كرد. فضاي كسب و كار بايد از حضور نهادهاي قدرت پالوده شود و تمام ظرفيتهاي موجود براي حضور بخش خصوصي و فضاي رقابتي آماده شود. به بيان ديگر نه با كمك اروپا يا امريكا، بلكه تنها با زانوهاي خود ميتوان برخاستن را ممكن كرد.