• ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3933 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۲۷ مهر

رييس‌جمهور امريكا و متحدان منطقه‌اي آن به دنبال تضعيف اوضاع اقتصادي ايران هستند

بهانه‌هاي بني‌اسراييلي دونالد ترامپ

سارا معصومي

 

جهان شاهد يك مسابقه فوتبال هيجان‌انگيز ميان ايالات متحده و 5 كشور مقابل آن است. شش كشوري كه در جريان مذاكرات هسته‌اي با ايران مقابل تهران قدعلم كردند و در جولاي سال 2015 نخستين توافق هسته‌اي ميان ايران و جهان را رقم زدند اكنون به مرحمت سياست‌هاي دونالد ترامپ، رييس‌جمهور ايالات متحده در دو سوي زمين بازي ايستاده‌اند و البته به نظر مي‌رسد كه ترامپ نيز هرچند به ظاهر يكه و تنها در يك سوي ميدان ايستاده است اما در بسياري از موارد در زمين طرف مقابل و به سود ايران توپ مي‌زند. عمر توافق هسته‌اي ميان ايران و 1+5 به طور متوسط 10 سال است و پيش بيني‌هاي اوليه اين بود كه با حصول اين تفاهم ميان ايران و 5 عضو دايم شوراي امنيت اندك اندك برجام به بستري براي همكاري‌هاي بيشتر دو طرف البته در حوزه‌هاي غيرهسته‌اي بدل مي‌شود. با ظهور دونالد ترامپ در كاخ سفيد ديگر از آن حركت آرام و قانونمند توافق هسته‌اي در مسير هميشگي خبري نيست و برجام به خبر يك دنيا بدل شده است. ترامپ به دنبال پاره كردن برجام بود اما عملا در مسيري گام برداشت كه هر روز يك يا چندمقام از 5 كشور غيرايراني حاضر در برجام پايبندي خود به اين توافق را با صدايي رسا فرياد مي‌زنند. ترامپ عدم پايبندي ايران به توافق هسته‌اي را اعلام مي‌كند اما همزمان جهان، رييس‌جمهور امريكا را پينوكيويي مي‌داند كه در روز روشن با وجود پايبندي ايران به توافق هسته‌اي به استناد 8 گزارش آژانس بين‌المللي انرژي اتمي به افكار عمومي در سطح بين‌المللي دروغ مي‌گويد. فردا هفت روز از اظهارات دونالد ترامپ در مورد برجام مي‌گذرد و به زبان ديگر از مهلت 60 روزه كنگره امريكا براي تصميم‌گيري در مورد فرجام برجام نيز 7 روز كاسته خواهد شد اما در اين مدت به ندرت قلمي به نفع روياي ترامپ در مورد توافق هسته‌اي چرخيده است. لوبلاگ در اين باره مي‌نويسد: سياست تند و تيز جديد امريكا عليه ايران به هيچ‌وجه درباره كميت و كيفيت برنامه هسته‌اي اين كشور يا برنامه موشكي آن نيست، بلكه همه‌چيز در مورد بازگشت ايران به بازار اقتصاد جهاني است. از زماني كه باراك اوباما، رييس‌جمهور سابق ايالات متحده توافق هسته‌اي با ايران را اعلام كرد، سروصداهاي بسياري از تل‌آويو و برخي كشورهاي حاشيه خليج فارس به گوش مي‌رسيد. آن سر وصداها هيچ كدام درباره زمان انقضاي توافق هسته‌اي يا به زبان ديگر پايان تعهدات هسته‌اي تهران نبود بلكه نگراني عمده بازشدن غل و زنجيرها از پاي اقتصاد گرفتار تحريم ايران بود. رقبا و دشمنان منطقه‌اي ايران با امنيتي‌سازي از پرونده هسته‌اي تهران، سال‌ها دست و پاي ايران را براي ورود به بازارهاي جهاني بسته بودند و اكنون از آزاد شدن اين پتانسيل به‌شدت واهمه دارند. اين طيف اعتقاد دارند پول بيشتري كه ايران به دست آورد خرج گروه‌هاي شيعه در منطقه مانند حزب‌الله و همچنين فعاليت‌هاي ايران در سوريه و عراق مي‌شود. ترامپ همزمان با اعلام عدم پايبندي ايران به توافق هسته‌اي و سخنان تند و تيز درباره حكومت ايران، تحريم‌هاي امريكا عليه حزب‌الله لبنان و دولت سوريه را نيز افزايش داد و البته بركمك به كردهاي سوريه براي توسعه بخشيدن به توفيق‌هاي ميداني در داخل اين كشور افزود. اين حركت‌ها در حقيقت بخشي از سياست به عقب راندن ايران است كه نه فقط امريكاي ترامپ كه عربستان سعودي و اسراييل هم به دنبال اجراي آن هستند. ترامپ اين استراتژي را هم در عالم سياست و هم در عالم نظامي دنبال مي‌كند و نتيجه آن حمايت از دوستان و آسيب رساندن به دشمنان است. سياست «يا با ما يا عليه ما» كه دقيقا برخلاف استراتژي اوباما در منطقه بود كه به دنبال توازن‌سازي ميان قواي شيعه و سني يا همان دو ضلع ايران و عربستان سعودي بود. البته اوباما سياست فاصله‌گيري تدريجي امريكا از اسراييل را هم دنبال مي‌كرد كه اين سياست نيز در امريكاي ترامپ كاملا معكوس شده است. امريكايي‌ها مي‌دانند كه نمي‌توانند بر زمين مانع حضور ايران از لبنان تا عراق و سوريه شوند اما گمان مي‌كنند كه با ممانعت از رونق اقتصادي ايران مي‌تواند رابطه مالي ميان ايران و متحدانش در منطقه را مديريت كنند. اين دقيقا همان استراتژي‌اي است كه دليل جدل آنها با برجام را نشان مي‌دهد. به نظر مي‌رسد كه غرب نيز به دنبال بايكوت كردن هرگونه كمك به بازسازي سوريه است و يكي از دلايل اين تحريم كمك نيز ايران است. سياست جديد ضدايراني تاثير عميقي بر منطقه خواهد داشت و جدال ميان شيعه و سني را كه در حال حاضر وجود دارد،عميق‌تر مي‌كند. يكي از برنامه‌هايي كه برخي انديشكده‌هاي امريكايي مانند موسسه مطالعات جنگ دنبال مي‌كنند اين است كه امريكا مي‌تواند با افزايش حمايت نظامي و ديپلماتيك از كردها، ايران را به عقب براند. اين استراتژيست‌هاي ضدايراني در حال نگارش طرحي هستند كه براساس آن به كردها پس از نقشي كه در مبارزه با داعش داشتند نقش مبارزه با نفوذ ايران را بدهند. در عراق نيز اين تندروها اعتقاد دارند كه بايد كردها را مقابل دولت بغداد كه با ايران رابطه حسنه‌اي دارد، قرار دهند. در يكي از طرح‌هاي داده شده از سوي موسسه مطالعات جنگ به كاخ سفيد تاكيد شده كه پس از جنگ با داعش در عراق بايد با قدرت ايران در بغداد جنگيد. براساس اين استراتژي امريكا بايد از كردها براي عقب راندن ايران در بغداد و دمشق استفاده كند. با اين وجود يكي از مخاطرات اتحاد امريكا با كردها و تحريك روحيه ناسيوناليستي در آنها، دور كردن آنكارا از واشنگتن و هل دادن تركيه به سمت ايران و روسيه خواهد بود. از سوي ديگر ايران با چالش‌هاي اينچنيني در منطقه مانوس است و عقب‌نشيني نخواهد كرد. ايران در جدال‌هاي شش سال گذشته در شمال خاورميانه در كنار حزب‌الله لبنان و دولت بشار اسد و جريان شيعه در عراق عليه داعش دست بالا را داشته است. بشار اسد، حسن نصرالله و حيدرالعبادي به شكل مشترك اعلام پيروزي در مبارزه عليه داعش كرده و مي‌كنند. برخي نيز از شكل‌گيري ساختار امنيتي جديد در منطقه با محوريت حزب‌الله لبنان، عراق، سوريه و ايران مي‌كنند. اخيرا رفت و آمدهايي ميان جريان‌هاي شيعه در عراق مانند سفر مقتدي صدر به عربستان يا تعدد سفر مقام‌هاي ايراني به كشورهاي سني منطقه صورت گرفته است اما به نظر مي‌رسد كه اين روند بازسازي رابطه ميان شيعيان و اهل سنت در منطقه همانطور كه پيش‌بيني مي‌شد، كند پيش مي‌رود.
در مباحث تحريك ناسيوناليسم كردي و استفاده امريكا از آنها براي مقابله با ايران بايد گفت كه كردهاي سوريه به تازگي از جنگ با داعش برآمده‌اند و اكنون نيز زمان مذاكره و توسل به ديپلماسي است و نه تشديد تنش. كردهاي سوريه بايد پيروزي خود را با بقيه اعضاي منطقه به شراكت بگذارند و امريكا هم بايد به كردها كمك كند تا مذاكره با تركيه و بشار اسد را پيش ببرند و نه اينكه بر آتش تنش در منطقه بيفزايند. تلاش براي به عقب راندن ايران، كشورهاي شكست‌خورده بيشتري را بر دست منطقه مي‌گذارد. برخلاف آنچه امريكاي ترامپ فكر مي‌كند، وضع دوباره تحريم‌ها يا تشديد آن عليه ايران، لبنان و سوريه به توافق با آنها يا گرفتن امتياز منتهي نخواهد شد بلكه بيشتر بر تنش مي‌افزايد و وضعيت انساني در منطقه نيز وخيم‌تر مي‌شود. براي نخستين‌بار در تاريخ معاصر ايران، عراق، سوريه و لبنان در چارچوبي دوستانه قرار گرفته‌اند و اين يك فرصت طلايي براي آنها ايجاد مي‌كند تا پروژه‌هاي مشترك در حوزه‌هاي نفت و گاز و ساخت بزرگراه را پيش ببرند. امريكا بايد به كشورهاي منطقه اين اجازه را بدهد تا بر رونق اقتصادي خود بيفزايند نه اينكه تلاش كند تا مانع آن شود. شايد در كوتاه‌مدت چنين پروسه‌اي امريكا را به شكل مقطعي به اهدافش برساند اما در بلندمدت دموكراسي و امنيت كمتر و افراط‌گرايي بيشتر را به ارمغان مي‌آورد. بايد ديد كه امريكاي ترامپ چه تعريفي از موفقيت در منطقه دارد؟

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون