بزرگترين تهديد براي خلع سلاح
الياس حضرتي
هفته پاياني ماه اكتبر هر سال از سوي سازمان ملل متحد، به عنوان هفته خلع سلاح نامگذاري شده است. هرچند اين اميد و آرزو كه جهان عاري از سلاح شود، بيش از حد غيرواقعبينانه و نشدني است و نيازمند يك قوه قاهره مافوق است كه همه را خلع سلاح كند! و چنين قدرتي براي تحقق هدف خودش بيش از همه نيازمند اسلحه است!! بنابراين تاكنون كوشش موثري براي محدود كردن سلاحهاي متعارف صورت نگرفته است. ولي برخي از سلاحهاي ديگر مثل شيميايي و ميكروبي مشمول اين محدوديت شدند و كنوانسيونهايي براي جلوگيري از توليد و به كار بردن اين نوع از سلاحها تهيه و به تاييد كشورها رسيد. در اين ميان بمبهاي هستهاي وضعيت متفاوتي را پيدا كردند. هنگامي كه 5 كشور عضو دايم شوراي امنيت يكي پس از ديگري به سلاح هستهاي مجهز شدند، كمكم متوجه شدند كه ماهيت سلاح هستهاي متفاوت از ساير سلاحها است. به همان ميزان كه ديگران را نابود ميكند، اين احتمال جدي وجود دارد كه عليه كشور خودشان نيز استفاده شود. به عبارت ديگر سلاح هستهاي ميتواند ديگران را نابود كند، ولي چه بسا همزمان با آن خودشان نيز نابود شوند. از اين رو در يك دوراهي كامل قرار گرفتند. يا بايد تمامي سلاحهاي هستهاي را نابود ميكردند يا به رقابت تسليحاتي ادامه ميدادند و از همه بدتر اينكه دير يا زود كشورهاي ديگر نيز به آن دسترسي پيدا ميكردند. از ميان اين راهها، ابتدا رقابت اتمي را آزمايش كردند و زرادخانههاي اتمي دو طرف شامل موشكهاي قارهپيما با ارسال از طريق زيردريايي يا سكوهاي ثابت و نيز بمب با ارسال از طريق هواپيما هر روز بزرگتر ميشد. زرادخانهها آن قدر گسترش يافت كه هرگونه جنگ اتمي معادل نابودي بشريت در كره زمين بود. ضمن اينكه هزينههاي زيادي را هم به اين كشورها بهويژه شوروي سابق و ايالات متحده تحميل ميكرد. اين هزينه بهويژه براي طرف شوروي به گونهاي بود كه برخي معتقدند يكي از مهمترين علل سقوط و فروپاشي شوروي وارد شدن در مسابقه تسليحات هستهاي با ايالات متحده بود. در هر حال طرفين كوشيدند كه در گام اول جهان را از آستانه جنگ اتمي دور كنند كه تا آن زمان چند بار به اين آستانه نزديك شده بود. از سوي ديگر كوشيدند كه با محدود كردن تسليحات هستهاي خود، قدري از اين رقابت ويرانگر فاصله بگيرند كه تاكنون چند توافق با نام سالت را در اين خصوص امضا كردهاند.
در كنار اين دو اقدام، كار ديگري را انجام دادند كه بسيار مهم بود. آنان شرايطي فراهم كردند كه مشروعيت دسترسي ساير كشورها به بمب هستهاي را رد ميكرد. براي اين كار معاهده ان.پي.تي را ايجاد كردند كه بسياري از كشورها وارد آن شدند. ولي در عمل برخي از كشورها به رغم وجود اين معاهده و اول از همه اسراييل، سپس هند و پاكستان به سلاح هستهاي دست يافتند و در نهايت نيز كرهشمالي به اين سلاح دست پيدا كرد. از همان زمان اين پرسش مطرح بود كه آيا منع كشورهاي ديگر از حق دسترسي به سلاح هستهاي، يك اقدام عادلانه است؟ واقعيت اين است كه به لحاظ انتزاعي اين منع عادلانه نيست. مگر آنكه همراه با منع هر 5 كشور عضو دايم شوراي امنيت همراه شود. ولي هنگامي كه عمليتر به مساله نگاه ميكنيم، شايد به نتيجه متفاوتي برسيم. به اين معنا كه اگر اين منع نباشد چه رخ خواهد داد؟ فرض كنيد كه صدام حسين آن را در اختيار داشت، چه ميكرد؟ به علاوه در جهان دهها و شايد صدها اختلاف ريز و درشت ميان كشورها وجود دارد، با داشتن بمب هستهاي چگونه ميتوان اين اختلافات را مديريت كرد؟ بنابراين بسياري از افراد به اين نابرابري تن دادند به اين اميد كه 5 كشور صاحب سلاح هستهاي نيز به مرور با اين مسير همگام شوند. اهميت بحث در باره خطرات سلاح هستهاي به گونهاي است كه امسال جايزه صلح نوبل، به فعالان كمپيني اختصاص يافت كه دنبال نابودي سلاحهاي هستهاي هستند؛ كمپيني كه حدود 500 سازمان در كشورهاي مختلف دنيا عضو آن هستند.
اكنون ميتوان اين پرسش را مطرح كرد كه اصليترين خطري كه خلع سلاح هستهاي را تهديد ميكند چيست؟ پاسخ به اين پرسش محصول تجربه دو دهه گذشته ما است؛ تجربهاي كه در يك سال گذشته بدتر شده است. بخشي از پاسخ به اين پرسش را روزنامهنگار مشهور امريكايي فريد زكريا داده است. وي اخيرا يك گفتوگوي خيالي با رهبر كرهشمالي ترتيب داده و طي آن چند پرسش را طرح كرده و خودش نيز از طرف رهبر كرهشمالي پاسخ داده است. از قول او توضيح ميدهد كه جهان در حال تغيير است. قبلا كرهشمالي تحت حمايت چين بود ولي الان چين مسير خود را ميرود. ايالات متحده از اين فرصت استفاده كرده دنبال براندازي ما است ولي سلاح هستهاي براي ما سپر دفاعي است. قصد استفاده از اين سلاح را نداريم چون استفاده كردن از آن همان و نابود شدن خودمان نيز همان.
پس اين سلاح دفاعي است و نه هجومي. او ميگويد ما با كمال ميل پاي ميز مذاكره مينشينيم ولي زرادخانه خود را كنار نميگذاريم. ما احمق نيستيم اين تنها ضامن بقاي ما است. صدام حسين و معمر قذافي را بايد ببينيد. ما پيش از حمله به عراق، جزو محور شرارت قرار گرفتيم. ايران با آمريكا و كشورهاي ديگر توافق برجام را امضا كردند و ثابت شد كه ايران به آن متعهد است و انحرافي ندارد ولي ترامپ ميگويد ميخواهد برجام را پارهپاره كند. بنابراين واضح است كه خطرناكترين عامل براي آرمان خلع سلاح از جمله خلعسلاح هستهاي، سياستهاي زورمدارانه ايالات متحده و به ويژه سياستهاي دونالد ترامپ است.