ايران مستقل - روسيه قوي
اما با وجود همين روابط موضوعي، باز هم مشاهده ميكنيم كه روابط اقتصادي دو كشور همپاي روابط سياسي رشد نكرده است. دليل اين موضوع چيست؟
اگر بخواهيم بررسي بكنيم اتفاقا روابط تجاري دو كشور نسبت به سالهاي گذشته رشد چشمگيري داشته و هدفگذاريهاي خوبي هم در رابطه با گسترش روابط تجاري مورد توافق واقع شده است. منتها بايد بحثي را در نظر بگيريم، روابط تجاري بر بستر واقعيتها و ظرفيتهاي واقعي ايجاد ميشود. دو كشور به لحاظ سياسي تصميم خودشان را گرفتهاند، ولي اين تجار و بخش خصوصي هستند كه اين روابط تجاري را مستحكم و پايدار ميكند. بايد كالايي وجود داشته باشد كه بين دو كشور در رفت و آمد باشد. بخشي از كالاهايي كه بين دو كشور تبادل ميشوند، همچون خريد تسليحات نظامي و يكسري موضوعات ديگر مساله بين دو دولت است كه به شكل خوبي در حال انجام است. ولي به بخش بعدي كه ميرسيم، تجار و بخش خصوصي هستند كه چه در زمينه طرف روسي ميبينند چه كالاهايي در طرف ايراني وجود دارد كه ميتوانند از آن استفاده بكنند و تاجر ايراني بايد ببيند چه كالايي در طرف روسي وجود دارد. معمولا اينگونه است كه تجار به صورت سنتي بازارهاي خودشان را انتخاب كردهاند. وقتي كه قصد داريم كه ظرفيتسازي جديد بكنيم و بازار جديدي را هدف بگيريم، بايد سرمايهگذاريهايي شود، زمينههاي جديدي تعريف شود و كالاها و كارخانههاي جديد با هدف گسترش تجارت با روسيه ايجاد كرد. نميتوان انتظار داشت كه يكشبه مناسبات اقتصادي و تجاري دو كشور رشد بسيار زيادي داشته باشد حتي با وجود اراده و عزم سياسي ميان دو كشور، باز هم گسترش روابط تجاري و اقتصادي امري زمانبر و سرمايهبر خواهد بود. هرچند در بخش خصوصي اندكي كندي وجود دارد، اما در بخش دولتي، پروژهها و قراردادهاي دوجانبه دو دولت در جريان است.
برخي از ديدگاههاي مسكو با باكو خيلي نزديك است، به خصوص در پروندههايي مانند درياي خزر يا مساله قرهباغ، در برابر ايران ديدگاه متفاوتي نسبت به اين دو كشور در برخي پروندهها دارد، فكر ميكنيد اين ديدارهاي سهجانبه و به خصوص برگزاري اين ديدار در تهران ميتواند نقشي در نزديكتر كردن مواضع مسكو و باكو به تهران ايفا كند؟
در ارتباط با درياي خزر، نهايتا براساس توافق پنج كشور حاشيهاي درياي خزر تصميم نهايي را ميگيرند. هرچند در ديدارهاي دوجانبه يا چندجانبه ديگر ممكن است اين موضوع گاهي مورد اشاره قرار بگيرد، اما چارچوب تصميم نهايي در مورد درياي خزر در چارچوب اجلاس سران، وزراي خارجه و كارشناسان پنج كشور ساحلي تعريف شده است و بايد در همان سازوكار به نتيجه برسد. من بعيد ميدانم در اجلاس سهجانبه تهران اشارهاي به اين پرونده بشود. اما در رابطه با موضوعات ديگر، در بحث نوع موضعگيريهايي كه روسيه نسبت به برخي مسائل جمهوري آذربايجان دارد، به طور مستقيم در ديدارهاي دوجانبهاي كه تعريف كاري مشخصي دارد، باز هم به نظر نميرسد كه مورد گفتوگو واقع شود. به هر تقدير همه مذاكرات در چارچوب تعيين شده انجام ميشود.
اما موضوع مهم اين است كه هرچه سران كشورها با يكديگر ديدار كنند، حتما در كاهش اختلافنظرها و افزايش زمينههاي تفاهم اثر خواهد گذاشت. يعني حتي اگر مستقيما هم به اين موضوعات مورد اختلاف وارد نشوند، باز هم تعدد ديدارهاي سران كشورها با يكديگر قطعا باعث ايجاد تفاهم بيشتر خواهد شد.
برخي اين ترديد را وارد ميكنند كه با وجود ديدارهاي متعددي كه بين آقايان روحاني و پوتين انجام شده، به خصوص در سفرهاي پوتين به تهران، ديدارها نه در قالب سفرهاي دوجانبه بلكه در حاشيه نشستهاي چندجانبه انجام شده است، آيا فكر ميكنيد بيميلي از سوي مسكو از انجام سفر در قالب روابط دو جانبه وجود دارد؟
نه! من اصلا چنين اعتقادي ندارم، درست است كه سفرهاي آقاي پوتين به قصد شركت در نشست سران كشورهاي صادركننده گاز يا سران كشورهاي ساحلي درياي خزر به تهران سفر كردند، اما قطعا ايشان برنامه ديدار و گفتوگوهاي دوجانبه خود را هم به آن سفرها متصل كردند.
گروهي از منتقدان هستند كه همواره مسكو را متهم به استفاده از كارت روابط ايران در رايزنيهايش با غرب كرده و ادعا ميكنند نيت روسيه از رابطه با تهران مثبت نيست، نظر شما در مورد چنين تحليلي چيست؟
اصلا موضوعات مناسبات بين كشورها را با كلمات اخلاقي و ارزشي نميتوان ارزيابي كرد. حتما در موضوع روابط بين كشورها بايد از واژگان سياسي بينالمللي مناسب استفاده كنيد. بگذاريد خيلي راحت بگويم عين همين نگراني كه ممكن است برخي درون ايران داشته باشند كه ممكن است روسيه در روابط خارجي از كارت ايران استفاده بكند، عينا در ميان تحليلگران و صاحبنظران روسيه هم ديده ميشود. اخيرا من ديداري با روساي مراكز مطالعاتي روسيه داشتم كه علنا بيان ميكردند، نگران هستند كه سياست خارجي روسيه به نوعي از سوي ايران به گروگان گرفته شود. دقيقا همان مبحثي كه ما از آن با عنوان بازي كردن با كارت ايران از آن ياد ميكنيم از سوي روسها با عنوان به گروگان گرفتهشدن سياست خارجي روسيه ياد ميشود. نگراني آنها هم اين است كه ايران از كارت روسيه در تنظيم روابط بينالمللي خودش استفاده كند. هر كشوري به هر ميزاني كه بتواند در ارتباط با گسترش منافع ملي خودش استفاده ميكند. قطعا روابط ايران و روسيه و روابط ايران با هر كشور ديگري مبتني بر اولويت منافع ملي ايران است. همه كشورهاي ديگر هم همين را دنبال ميكنند و هيچ كشوري منافع ملي خودش را فداي كشور ديگر نخواهد كرد. اين اصل روابط بينالملل است.
مهم اين است كه چقدر بتوانيم منافع مشتركي را تعريف بكنيم كه در يك همكاري موجب همافزايي منافع دوطرف بشود. اينكه ظرفيت اين را نداشته باشيم كه از ظرفيتهاي كشورمان استفاده بكنيم و اجازه بدهيم كه كشور ديگري از روابط با ما سوءاستفاده كند، روسيه كه هيچ، يك كشور دورافتاده ضعيف در آن سوي دنيا هم ميتواند از سياست خارجي ما سوءاستفاده كند؛ اين كاملا بستگي دارد به ظرفيتهايي كه يك كشور ميتواند در روابط خارجي خودش ايجاد و در عرصه بينالمللي از منافع خودش محافظت كند.